ابراهیم سحرخیز با اشاره به نبود شایستهسالاری در آموزش و پرورش، اظهار داشت که حضور افراد غیرمتخصص در مناصب کلیدی، از مدیران ارشد گرفته تا معلمان، به افت کیفیت آموزش منجر شده است. وی از افرادی که بدون تجربه تخصصی، مسئولیتهای سنگین این وزارتخانه را بر عهده میگیرند انتقاد کرد و گفت: «از مدیرانی که یک روز هم تجربه تدریس ندارند تا معلمانی که دروس غیرمرتبط تدریس میکنند، همگی نشاندهنده رفتارهای غیرحرفهای در ساختار آموزشی است.»
سحرخیز با انتقاد از فرهنگ ناسالم در ساختار اداری آموزش و پرورش، اظهار داشت که حفظ ظاهر، گزارشهای پوچ و اجتناب از نقد مشکلات، مانع خلاقیت و مسئولیتپذیری شده است. وی افزود: «وقتی اتصال به گعدههای خودی و پاچهخواری بهعنوان راه موفقیت دیکته میشود، چگونه میتوان انتظار رفتار حرفهای و خلاقیت داشت؟»
وی به وضعیت بحرانی کلاسهای درس اشاره کرد و گفت: «در حالی که ۶۵ درصد کلاسهای ابتدایی تا ۴۰ دانشآموز دارند و نسبت دانشآموز به معلم در استانهایی مانند تهران، قم و اصفهان به ترتیب به ۴۹٫۶۷، ۴۴٫۷۵ و ۴۴٫۹۸ رسیده، وزارتخانه با دعوت از بازنشستگان، معلمان روزمزد و اجبار مدیران به تدریس، کمبود معلم را جبران میکند.» سحرخیز تأکید کرد که این روشها به جای حل مشکل، کیفیت آموزش را بیش از پیش کاهش داده است.
او با ذکر مثالهایی از انتصابات غیرتخصصی، اظهار داشت: «معلمی با مدرک مهندسی برق ادبیات فارسی تدریس میکند و مدیرانی که سالها از کلاس درس دور بودهاند، ناگهان به اجبار بخشنامهها به تدریس دروسی مشغول میشوند که هیچ آشنایی با آن ندارند.» وی این وضعیت را نشانهای از بیتوجهی به تخصصگرایی دانست.
سحرخیز با مقایسه وضعیت کنونی با دهه ۶۰، اظهار داشت: «در آن سالها، به دلیل نیاز مالی، مجبور بودم تا ۷۰ ساعت در هفته از تاریخ تا فلسفه تدریس کنم. امروز اما نهتنها اوضاع بهتر نشده، بلکه وخیمتر شده است.» وی تأکید کرد که تا زمانی که شایستهسالاری و رفتار حرفهای در آموزش و پرورش نهادینه نشود، این بحران ادامه خواهد داشت.