سرویس سیاست مشرق _ شنبه گذشته بود که ارتش لهستان چند پهپاد تهاجمی روسیه را بر فراز آسمان خود هدف قرار داد. روسیه اعلام کرده است که قصدی برای حمله به لهستان نداشته و حاضر است در یک پرونده مشترک با لهستان به بررسی این مسئله بپردازد. کشور بلاروس به عنوان متحد روسیه نیز اعلام کرد که تعدادی از این پهپاد به آسمان این کشور هم وارد شدهاند که البته مورد هدف قرار گرفتهاند.
این ماجرای تصادفی که نمونه آن در دیگر جنگهای دنیا نیز اتفاق افتاده است؛ اما یک کنش و واکنش توییتری بین دو چهره اصلاحطلب ایرانی را هم برانگیخت...
ابراهیم اصغرزاده، از چپهای ستادی و از چهرههای اصلی اشغال سفارت آمریکا در ایران -که بعدها از این اقدام خود عذرخواهی کرد- در یک توییت پیرامون این قضیه نوشته است:
"اگر ثابت شد روسیه در تجاوز به لهستان از تسلیحات مشابه ساخت ایران استفاده کرده، آنهم در بزنگاه توافق حیاتی با آژانس، باید بیدرنگ به مسکو اعتراض رسمی کرد. سکوت، یعنی شراکت در تجاوزی که امنیت اروپا را تهدید و ما را به تحریم جهانی و نافرجامی برجام میکشاند."
او همچنین از دو هشتگ "مکانیزم ماشه" و "نه به جنگ" نیز استفاده کرده است.
منظور اصغرزاده پهپادهای جدید روسی است که گفته میشود یک نمونه کپی از پهپادهای شاهد ایرانی هستند.
فرض و تحلیل اصغرزاده اما به حدی عجیب و غریب بود که عبدا... رمضانزاده، دیگر فعال ستادی جریان چپ و سخنگوی دولت اصلاحات در شبکه ایکس به آن پاسخ داد.
رمضانزاده با انتشار تصویر توییت اصغرزاده نوشته است:
"میزانالحراره ضد روسی برخی از دوستان خیلی بالا رفته. توجه به اصول ژئوپولتیک و واقعیت همسایگی با یک قدرت بزرگ جهانی هم لازمست . بخواهیم یا نخواهیم روسیه همسایه تاریخی تأثیرگذاری در سرنوشت کشور بوده است و خواهد بود. استفاده از تسلیحات مشابه تسلیحات ساخت ایران به ما چه ربطی دارد؟"
پاسخ معقول رمضانزاده همچنین با استقبال مخاطبان او نیز مواجه شد.
یکی از کاربران در ذیل توییت رمضانزاده نوشته است: گذشته از همه این حرفها...اگر کشوری در جنگ با کشوری دیگر از سلاح آمریکایی استفاده کند آمریکا مسئول است؟ آیا صنعت نظامی کشور باید تخته شود تا اصغرزاده ها آرام گیرند؟ ایران مانند دیگران میتواند به هر کشوری اسلحه بفروشد و مسئولیت استفاده از آن بعهده همان کشورها است نه ایران!
این کنش و واکنش توییتری، نمادی از بعضی تنشهای داخلی جریان اصلاحات و شکافهای ایدئولوژیک در میان آنان است. مثلا یکی به سمت همگرایی با غرب و نگرانی از انزوا، و دیگری به سمت حفظ توازن با شرق و روسیه.
البته دقت کنیم که تفاوت دیدگاه هیچ ایرادی ندارد و یک جبهه سیاسی (اعم از راست یا چپ) نباید لزوما بیانگر یک دیدگاه منفرد باشد لکن در پذیرش این تکثر البته نباید "شاقول عقلانیت" را نیز وا نهاد و به بهانه تکثر و تضارب آرا؛ نظراتی را ارائه کرد که هیچ سنخیتی با واقعیتهای موجود و البته با عقلانیت ندارد.
چه اگر بر این مسیر و بر این مدار حرکت کنیم؛ منصههای سختتر نیز با ابتنای بر عقلانیت به راحتی قابل عبور میشوند و بدین روال کشور صاحب سیاستمدارانی خواهد شد که در یک روند رشد سیاسی؛ بصورت اکثریتی حرفهایی نخواهند زد که دارای تفاوت فاحش با عقلانیت باشد.
به سخن دیگر اینکه اگرچه ربط دادن ایران به ماجرای ورود تصادفی پهپادهای روسی به آسمان لهستان آنقدر غیر منصفانه و غیر عقلانی بود که حتی با واکنش کسان دیگری از اصلاحطلبان مواجه شد اما مسائلی مثل حمایت ایران از رفتار هژمونیک روسیه در نبرد با اوکراین به دلیل رعایت نشدن منافع این کشور؛ موضعی سختتر بود که البته توسط برخی رجال سیاسی هضم نشد و آنها به این قضیه انقلتهایی وارد کردند!
این در حالی است که حمایت ایران نیز کاملا عقلانی بود و به قول رمضانزاده "توجه به اصول ژئوپولتیک و واقعیت همسایگی با یک قدرت بزرگ جهانی هم لازمست". لکن برخی نیروهای سیاسی آنطور که باید و شاید از این حمایت معقول ایران که یک رفتار کاملا راهبردی و در راستای منافع ملی ایرانیان بود؛ حمایت نکردند و حتی بعضا به انتقاد از آن برخاستند!
به هر روی یک نظام سیاسی پیشرفته ناگزیر از توسعه عقلانیت است و نیروهای سیاسی در صف اولِ کسانی هستند که باید به خرد حکمرانی آغشته شوند.
انتقاد درست رمضانزاده از تحلیل غلط اصغرزاده، طلیعهای امیدوارکننده است که باید منتظر افزایش نمونهها و بسامدهای آن بود تا بتوان به تماشای فراگیری عقلانیت سیاسی نشست.