در همان روز نخست، افزایش حجم تقاضا به سرعت عرضههای اولیه را پاسخ داد و در نتیجه، بازار به سمت تشکیل صفهای خرید سنگین حرکت کرد. این روند نه تنها در روز اول بلکه در سه روز ابتدایی هفته نیز ادامه یافت و شاخص کل توانست رشد محسوسی را به ثبت برساند. این اتفاق در شرایطی رخ داد که فضای عمومی بازار بیشتر متاثر از نگرانیهای ناشی از تحریمها بود و همین تضاد، اهمیت تحلیل رفتار فعالان را دوچندان میکرد.
با ورودبه روز سهشنبه، تصویر بازار تغییراتی محسوس پیدا کرد. بخش زیادی از تقاضای انباشتهشده در روزهای قبل پاسخ داده شد و از سوی دیگر، رشد قیمتی سهام در کوتاهمدت انگیزه فروشندگان را برای شناسایی سود افزایش داد. همین موضوع باعث شد تا در سمت عرضه، هیجان بیشتری دیده شود و فشار فروش به تدریج خود را نمایان سازد. با وجود این، بازار توانست تا حد زیادی تعادل خود را حفظ کند و نوسانات روزانه در محدودهای منطقی پیش رفت. تقاضا همچنان در مقابل فشار فروشها ایستادگی کرد و اجازه نداد که بازار وارد فاز ریزشی شدید شود.
به باور حسن حسیننیا، تحلیلگر بازار سرمایه، اتفاقات اخیر نشان میدهد که معاملهگران برخلاف گذشته، واکنشهای هیجانی کمتر و منطقیتری به اخبار سیاسی از خود بروز میدهند. او معتقد است که در شرایط فعلی، متغیرهایی نظیر نرخ ارز و انتظارات تورمی بیش از تحریمها تعیینکننده روند بازار هستند. افزایش نرخ دلار در روزهای اخیر بهعنوان یک محرک قوی برای حفظ تقاضا عمل کرده و باعث شده است که سرمایهگذاران همچنان نگاه مثبتی به سهام صادراتمحور داشته باشند.
از سوی دیگر، بررسی عملکرد صنایع مختلف نیز نکات قابلتوجهی را نشان میدهد. گروههای وابسته به نرخ ارز از جمله پتروشیمیها، فلزات اساسی و معدنیها بیشترین توجه سرمایهگذاران را به خود جلب کردند و همین امر زمینهساز رشد شاخص کل شد. در مقابل، برخی گروههای کوچکتر و صنایع داخلی همچنان در انتظار تعیین تکلیف سیاستهای حمایتی دولت و شرایط اقتصادی هستند. این ناهمگونی بین صنایع سبب شد که بازار در طول هفته چهرهای دوگانه به خود بگیرد؛ از یک سو رشد شاخص کل و تشکیل صفهای خرید در صنایع صادراتمحور و از سوی دیگر، نوسانات محدود و گاه منفی در گروههای کوچکتر.
نگاهی به رفتار سهامداران حقیقی و حقوقی نیز ابعاد دیگری از شرایط بازار را آشکار میکند. در روزهای ابتدایی هفته، جریان ورودی پول حقیقی بهوضوح قابل مشاهده بود و همین عامل موتور محرک شکلگیری صفهای خرید شد. در روزهای بعد اما، حقوقیها با عرضههای بیشتر وارد میدان شدند تا مانع از شکلگیری حباب قیمتی در برخی نمادها شوند. این تقابل میان خریداران حقیقی و فروشندگان حقوقی در نهایت منجر به تعادلی نسبی شد که مسیر بازار را از افت یا رشد شدید حفظ کرد.
در شرایط کنونی، پرسش اصلی این است که آیا بازار میتواند این تعادل را در هفتههای پیشرو نیز حفظ کند یا خیر. پاسخ به این پرسش در گرو بررسی چند متغیر کلیدی است: نخست، وضعیت نرخ دلار که همچنان مهمترین محرک بازار به شمار میرود. چنانچه روند صعودی ارز ادامه یابد، میتوان انتظار داشت که تقاضا برای سهام صادراتمحور پابرجا بماند. دوم، سطح ریسکهای سیاسی و امنیتی منطقهای است که در صورت کنترلشدن، میتواند مانع از بروز هیجانات منفی در بازار شود. سوم، انتظارات تورمی در اقتصاد داخلی که بهطور مستقیم بر جذابیت سهام در مقایسه با سایر بازارهای موازی اثرگذار خواهد بود.
از این منظر، میتوان گفت که بورس در حال حاضر در نقطهای حساس ایستاده است. زورآزمایی خریداران و فروشندگان ادامه دارد و نتیجه آن میتواند جهت حرکت شاخص را در کوتاهمدت مشخص کند. هرچند بازگشت تحریمها یک ریسک جدی برای اقتصاد کشور محسوب میشود، اما تجربه اخیر بازار نشان داده که همهچیز به این عامل خلاصه نمیشود. فعالان بورسی بیش از هر زمان دیگری به واقعیتهای اقتصاد کلان چشم دوختهاند و همین نگاه میتواند مسیر متفاوتی نسبت به گذشته ترسیم کند.
به نظر میرسد تا زمانی که ریسک یک تنش نظامی جدید پایین باشد و نرخ ارز در مسیر افزایشی باقی بماند، احتمال افت قیمتی جدی در بازار سهام چندان بالا نیست. در عوض، میتوان انتظار داشت که بازار در هفتههای آینده نیز با نوساناتی منطقی اما پرقدرت همراه باشد؛ نوساناتی که فرصتهای مناسبی برای سرمایهگذاران میانمدت و بلندمدت ایجاد خواهد کرد.
در نهایت، تجربه هفتهای که گذشت بار دیگر بر اهمیت تحلیل دقیق و پرهیز از هیجان در معاملات بورس تاکید میکند. همانطور که حسیننیا نیز اشاره میکند، واقعیتهای اقتصادی نهتنها از دید فعالان دور نمانده بلکه بهسرعت در تصمیمات معاملاتی آنها بازتاب پیدا کرده است. از این رو، سرمایهگذارانی که بتوانند با دیدی تحلیلی و به دور از شایعات، رفتار بازار را رصد کنند، شانس بیشتری برای بهرهبرداری از فرصتهای موجود خواهند داشت.