جسد شوهرخواهرم را کیسه پیچ کردم و بردم به خانه متروکه | می‌دانستم مردم به خاطر خرافات از این خانه می‌ترسند

همشهری آنلاین پنج شنبه 10 مهر 1404 - 09:05
مردی که شوهرخواهرش را در یک نزاع هولناک با تبرزین به قتل رسانده و جسد کیسه پیچ او را در خانه های متروکه روستایی دفن کرده بود، روز گذشته لب به اعتراف گشود و راز این جنایت وحشتناک را فاش کرد.

ماجرای این پرونده جنایی از چهارم مهر سال گذشته زمانی رقم خورد که پیامکی از جوانی ۳۱ ساله بر صفحه نمایش گوشی تلفن نقش بست که نوشته بود پدر من برای کار به کیش می روم و گوشی تلفنم را هم خاموش می کنم چراکه همسرم حاضر به آشتی با من نشد و به طلاق اصرار کرد!
مرد میان‎سال که می دانست پسرش در فصول سرد سال برای گچ کاری ساختمان هرسال به کیش می رود، نگاهی به پیامک انداخت و گوشی را در جیبش گذاشت. اما این خاموشی گوشی خیلی طولانی شد و او همچنان نگران فرزندش بود.

بالاخره این اضطراب و نگرانی به جایی رسید که او دلشوره عجیبی گرفت و برای یافتن او دست به دامان پلیس شد. مرد مذکور به پلیس آگاهی شهرستان زاوه رفت و مفقودی پسر۳۱ ساله اش را گزارش داد. این گونه بود که کارآگاهان با ردیابی های اطلاعاتی در جست وجوی «ایمان» برآمدند و به سرنخی از یک پیام دیگر رسیدند که او برای برادرهمسرش ارسال کرده بود. به همین دلیل کارآگاهان با دستور مقام قضایی،«حمید» و همسر او را مورد بازجویی قراردادند؛ اما او گفت:«ایمان» مدت زمان کوتاهی بود که با خواهر مطلقه من ازدواج کرده بود اما اختلافات آن ها خیلی زود شروع شد تا جایی که خواهرم به خاطر حق طلاقی که از شوهرش گرفته بود، قصد داشت از او جدا شود و بر متارکه خود اصرار می کرد. در این میان «ایمان» با یک دسته گل و ۴ عدد کمپوت رانی به خانه من آمد تا به او کمک کنم که خواهرم به زندگی مشترک بازگردد ولی من به او گفتم: در زندگی شما دخالت نمی کنم! «م» از قبل به من گفته است که به هیچ وجه قصد بازگشت به زندگی با تو را ندارد...
خلاصه حدود ۲ ساعت با هم در این باره صحبت کردیم و بعد هم «ایمان» رانی ها را در خانه ما گذاشت و من هم دسته گلش را به او دادم که از خانه بیرون رفت و دیگر خبری از او ندارم ...

با توجه به این که دلایل و اسناد محکمی درباره نقش «حمید» در ماجرای مشکوک به جنایت وجود نداشت او به طور موقت آزاد شد اما همچنان به عنوان مظنون اصلی این پرونده زیرچتر اطلاعاتی قرارداشت تا این که با دستور انتظامی سرتیپ محمدکاظم تقوی (فرمانده ارشد انتظامی خراسان رضوی) گروه ویژه پیگیری پرونده های مشکوک به جنایت و یا پرونده های جنایی کشف نشده در پلیس آگاهی استان خراسان رضوی با نظارت و هدایت مستقیم سرهنگ کارآگاه نبی اله مرادی(رئیس پلیس آگاهی) تشکیل شد و بدین ترتیب سفرهای استانی برای بررسی پرونده های رمزآلود ادامه یافت.

در همین حال چند روز قبل در بازدیدهای پلیسی، پرونده مفقودی مشکوک به جنایت «ایمان» مقابل دیدگان رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی قرارگرفت و این گونه دستور پیگیری آن در مرکز استان صادر شد. طولی نکشید که پرونده مذکور روی میز سرهنگ محمدهمتی جوانمرد (رئیس اداره جنایی آگاهی استان خراسان رضوی) قرارگرفت و اولین جلسه تحلیلی با حضور سرگرد رجبی (افسرپیگیر پرونده) و گروهی از کارشناسان زبده جنایی برگزار شد و ماجرای گم شدن جوان ۳۱ ساله زیرذره بین تحقیقات تخصصی رفت . کارآگاهان در همان تحلیل های کارشناسی اولیه و با توجه به تجربیات کارآگاهی ، مظنون اصلی را به پلیس آگاهی مرکز کشاندند و با واکاوی در اظهارات وی به اسنادی انکارناپذیر دست یافتند که متهم با شنیدن آن ها از زبان کارآگاهان ناگهان در شوک فرورفت و چنان مبهوت ماند که دیگر نتوانست حقیقت ماجرا را پنهان کند؛ چرا که کارآگاهان به زمینه هایی از اختلافات خاص خانوادگی و روابط تلخ فامیلی رسیده بودند که متهم همچنان این جملات را مانند رازی سری در سینه خود حفظ کرده بود.
بنابر گزارش روزنامه خراسان ، «حمید» مرد۴۱ساله که اکنون عنوان متهم به قتل را یدک می کشید، روزگذشته دربازجویی های فنی به افسر پرونده گفت: اگر چه خواهرم و «حمید» اختلاف خانوادگی داشتند و خواهرم قصد طلاق داشت اما من حرف هایی را از دیگران درباره رفتارهای نادرست او در معاشرت های خانوادگی شنیده بودم که خیلی ناراحتم می کرد؛ چرا که من از شوهرخواهرم انتظار دیگری داشتم و نمی خواستم این شایعات را بشنوم! به همین خاطر وقتی او با دسته گل به خانه ما آمد، من تنها بودم و همسر و فرزندانم در منزل حضور نداشتند . اگرچه او برای آشتی با خواهرم آمده بود ولی در میان گفت وگوها من رفتارهای نادرست او را به رخش کشیدم که نباید چنین رفتارهایی داشته باشد؛ ولی وقتی او همه حرف های مرا انکار کرد ،حالت خشم و عصبانیت به من دست داد تا جایی که یقه به یقه شدیم. در همین اثنا او دست به کمرش برد و کاردی را که به پهلویش بسته بود، بیرون کشید و به طرف من پرت کرد؛ من هم که ترسیده بودم با سرعت به طرف اپن آشپزخانه رفتم و تبری با دسته کوچک را برداشتم و در یک لحظه ضربه ای به صورتش زدم که روی زمین افتاد ،دیگر نفهمیدم چه شد اما دو ضربه دیگر هم به سرش فرود آوردم. وقتی دیدم او دیگر جانی در بدن ندارد، جسدش را به درون حمام بردم و...
متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافات هولناکش گفت:حدود ساعت ۳ بامداد بود که کیسه بزرگی را آوردم و جسد را درون آن گذاشتم و به ترک موتورسیکلت بستم. سپس در گرگ ومیش هوا،آن را به انتهای یکی از روستاهای مخروبه و متروکه نزدیک کوه های زاوه بردم و با بیل و کلنگی که به همراه داشتم، درآن جا دفن کردم؛ چرا که هیچ کس به خاطر خرافه ها و شایعاتی که درباره خانه های متروکه وجود داشت، آن جا رفت و آمد نمی کرد. بعد هم به خانه بازگشتم و به خاطر این که همسرم از خانه مادرش به منزل بازنگردد ، من به آن جا رفتم؛ چرا که از قبل قول داده بودم به دنبال همسرم بروم اما وقتی این حادثه به صورت ناخواسته و اتفاقی تنها به دلیل عصبانیت بیهوده من رخ داد، دیگر نتوانستم همسر و فرزندانم را به خانه بیاورم. بعد از آن هم حمام را شستم و پیامکی را از طرف «ایمان» برای پدرش فرستادم که قصد رفتن به کیش را دارم و ...
براساس گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، با دستورهای قاطع مقام قضایی در شهرستان زاوه ، تحقیقات بیشتر برای ریشه یابی این جنایت تلخ همچنان ادامه دارد.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.