به گزارش اقتصادنیوزف روزنامه شرق نوشت:
در روزهای اخیر، پیشنهاد رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، برای کاهش ساعات کاری ادارات دولتی به بازه ۹ صبح تا ۱۳ ظهر، بحثهای داغی را در محافل اقتصادی و اجتماعی برانگیخته است.
ساعت کار طبق قانون مدیریت خدمات کشوری، ۴۴ ساعت در هفته است که معمولا از ۷:۳۰ صبح تا ۱۵:۳۰ بعدازظهر تقسیم میشود. این ساختار، ریشه در نظامهای اداری سنتی دهههای گذشته دارد و با وجود تلاشهایی برای اصلاح، همچنان چالشهایی مانند کمبود انرژی، تورم و بهرهوری پایین را به همراه دارد.
برای نمونه، در دولت سیزدهم، طرح کاهش ساعات به ۴۰ ساعت و تعطیلی پنجشنبهها پیشنهاد شد، اما به دلیل ایرادات شورای نگهبان، به طور کامل اجرا نشد. حالا پیشنهاد رئیسجمهور برای محدودکردن ساعات به چهار ساعت در روز، رویکردی جسورانهتر است که بر پایه واقعیتهای اقتصادی ایران -مانند مصرف بالای انرژی در ادارات- بنا شده.
کاهش ساعات کاری به ۹ تا ۱۳، ابتدا از منظر اقتصادی، صرفهجویی عظیمی به همراه دارد. ادارات دولتی در ایران، با ساعات طولانی، مصرفکننده عمده انرژی هستند؛ روشنماندن تجهیزات، سیستمهای تهویه و روشنایی، سالانه میلیاردها تومان هزینه به بودجه عمومی تحمیل میکند. با محدودکردن ساعات به چهار ساعت، مصرف برق، گاز و آب به طور درخور توجهی کاهش مییابد؛ تخمینی که میتواند تا ۳۰ درصد صرفهجویی ایجاد کند،
براساس الگوهای مصرف مشابه در کشورهای دیگر. این صرفهجویی، در شرایط تحریم و کمبود منابع، میتواند بودجه را برای سرمایهگذاری در بخشهای مولد مانند کشاورزی و صنعت آزاد کند. اما استدلال اصلی، افزایش بهرهوری است. چرا؟ زیرا ساعات طولانی اغلب به خستگی و پراکندگی تمرکز منجر میشود، درحالیکه زمان کوتاهتر، کارمندان را وادار به اولویتبندی وظایف میکند.
از دیدگاه اجتماعی، کاهش ساعات کاری، تعادل کار و زندگی را دگرگون میکند. کارمندان ایرانی، با ساعات طولانی و ترافیک سنگین، اغلب زمان کمی برای خانواده و تفریح دارند که به استرس و جدایی عاطفی منجر میشود. ساعات ۹ تا ۱۳، فرصت دوساعته صبحگاهی برای خواب بیشتر و عصرگاهی برای فعالیتهای خانوادگی فراهم میکند. این تغییر، میتواند نرخ رضایت زندگی را افزایش دهد و حتی به سیاستهای جمعیتی کشور -مانند تشویق زادوولد- کمک کند، زیرا والدین زمان بیشتری برای فرزندان خواهند داشت.
تجربیات جهانی، این استدلال را تقویت میکند. در بلژیک، از سال ۲۰۲۲، قانون حق کار چهارروزه (فشردهشده) به طور دائمی اجرا شده و بیش از ۶۰ درصد کارمندان گزارش دادهاند که تعادل کار و مراقبت از خانواده آسانتر شده، درحالیکه نرخ زادوولد در بخش دولتی پنج درصد افزایش یافته. در اسپانیا، پس از آزمایش موفق در والنسیا در ۲۰۲۱، از سال ۲۰۲۳، هفته کاری ۳۲ساعته در برخی استانها دائمی شد و ترافیک را ۲۰ درصد کاهش داد، آلودگی هوا را پایین آورد و رضایت اجتماعی را ۶۲ درصد بهبود بخشید. در ایران، با ترافیک تهران که روزانه میلیونها ساعت زمان را هدر میدهد، شروع کار در ساعت ۹ میتواند پیک صبحگاهی را پخش کند و هزینههای سوخت و زمان را تا ۱۵، ۲۰ درصد کاهش دهد. این مزایا، زنجیرهای ایجاد میکند: کارمند شادتر، خانوادهای قویتر و جامعهای منسجمتر.
کاهش ساعات، تأثیرات زیستمحیطی مثبتی نیز دارد که نمیتوان نادیده گرفت. ادارات با ساعات طولانی، به انتشار گازهای گلخانهای از طریق مصرف انرژی فسیلی کمک میکنند. محدودکردن به چهار ساعت، مصرف را کاهش میدهد و به اهداف ایران در توافق پاریس -کاهش چهاردرصدی انتشار تا ۲۰۳۰- یاری میرساند. استدلال اینجا ساده است: کمتر کارکردن در دفتر، یعنی کمتر روشنایی و تهویه و در نتیجه، انتشار کمتر CO2. نمونههای جهانی، این را اثبات میکنند.
در ایسلند، اجرای دائمی هفته چهارروزه از ۲۰۱۹، مصرف انرژی دفاتر را ۲۱ درصد کاهش داد و به کاهش کلی آلودگی کمک کرد، به طوری که انتشار کربن در بخش دولتی ۱۲ درصد پایین آمد. در استرالیا، از سال ۲۰۲۳، برخی ایالتها هفته کاری چهارروزه را برای کارکنان عمومی دائمی کردهاند و انتشار کربن را ۱۵، ۲۰ درصد پایین آوردهاند، زیرا رفتوآمد کمتر شد. در ایران، با بحران آب و انرژی، این تغییر میتواند مدل پایداری برای بخش خصوصی باشد و فرهنگ مصرف کمتر را ترویج کند؛ مثلا با تشویق کار از خانه یا فعالیتهای سبز در زمان آزاد.
سلامت، یکی از استدلالهای محکم برای این طرح است. ساعات طولانی، به مشکلات جسمی (مانند کمردرد و خستگی) و روانی (استرس و burnout) منجر میشود. چهار ساعت کاری، فرصت ورزش، خواب و تغذیه را افزایش میدهد و انگیزه را بالا میبرد. چرا؟ زیرا انسانها پس از چهار، پنج ساعت تمرکز، کارایی کمتری دارند؛ مطالعات روانشناختی این موضوع را به عنوان «قانون ۵۲/۱۷» (۵۲ دقیقه کار، ۱۷ دقیقه استراحت) تأیید میکند. در بریتانیا، با اجرای دائمی در بیش از ۸۰ شرکت از ۲۰۲۲،
burnout را ۷۱ درصد و استرس را ۳۹ درصد کاهش و رضایت شغلی را ۶۵ درصد افزایش داد. در ایسلند، سلامت روانی و جسمی بهبود یافت و مرخصیهای استعلاجی ۴۰ درصد کم شد. در ایران، با نرخ بالای افسردگی، این امر میتواند سیستم بهداشت را سبکتر و بهرهوری را پایدار کند.