عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم میگوید نیاز به تغییر و بازاندیشی در حوزههای اجتماعی دیده میشود.
به گزارش شفقنا، حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم می گوید: «به نظر من، بسیاری از رسالههای عملیه موجود، از نظر ادبیات، با زبان و نیازهای امروز همخوانی ندارند و تطابقی با شرایط و مقتضیات زمان حال ندارند. البته خوشبختانه در برخی از رسالهها تغییراتی به وجود آمده و مسائل جدیدی به آنها افزوده شده است».
در ادامه متن این گفتوگو را می خوانید:
*ادبیات، محتوا و ساختار رسالههای عملیه با نیازهای امروز جامعه همخوانی دارد؟ و تا چه اندازه رسالههای عملیه با زبان امروزی و قابلفهم، بهویژه برای نسل جوان، نوشته شدهاند؟
به نظر من، بسیاری از رسالههای عملیه موجود، از نظر ادبیات، با زبان و نیازهای امروز همخوانی ندارند و تطابقی با شرایط و مقتضیات زمان حال ندارند. البته خوشبختانه در برخی از رسالهها تغییراتی به وجود آمده و مسائل جدیدی به آنها افزوده شده است، اما به نظر من همچنان سبک اجتهاد و نحوه نگارش رسالهها به گونهای باقی مانده که بنیاد و اساس آنها تغییر نکرده است. بسیاری از مسائل مطرحشده، همان مسائل تکراری است که از زمان مرحوم آیتالله بروجردی تا کنون بدون تغییر و تحول باقی ماندهاند و این تکرار همچنان ادامه دارد.
علاوه بر این، برخی از مسائل جدید نیز به گونهای مطرح میشوند که ادبیات آنها بسیار حوزوی و اصطلاحاً آخوندی است و برای نسل امروز قابل فهم و درک آسان نیست. از این رو، من بر این باورم که ضرورت بازاندیشی در هر دو حوزه ادبیات و شیوه نگارش رسالهها، و نیز در محتوای آنها، امری اجتنابناپذیر است. این بازنگری باید به گونهای صورت گیرد که زبان و محتوا با نیازهای معاصر همخوانی داشته باشد و بتواند پاسخگوی مسائل امروز باشد.
*آیا ابواب سنتی رسالههای عملیه کفایت میکند یا نیازمند افزودن موضوعات نوین (مانند رسانه، مهاجرت، محیط زیست و اقتصاد دیجیتال) هستند؟
در برخی از استفتائات که مطرح میشود و مسائل مختلفی درباره آنها پرسیده میشود، پاسخهایی داده میشود و گاهی هم جواب مثبت است، اما این پاسخها هنوز در رسالهها به صورت واضح و مکتوب ظهور پیدا نکردهاند. به عنوان مثال، اگر امروز بخواهیم بر اساس نیازهای روز جامعه به مسائلی فکر کنیم، یکی از موضوعات بسیار مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد، مسأله محیط زیست است. این موضوع در طول سالها تقریباً هیچ جایگاهی در رسالههای عملیه نداشته و بحثی درباره آن مطرح نشده است.
فرض کنید، در رسالهها معمولاً گفته میشود اگر کسی با پای آلوده وارد مسجد شود، حرام است، و بر پاکیزگی مکان مقدس تأکید میشود، اما در مقابل، موضوعات مربوط به آلودگیهای دیگر مانند سیگار کشیدن، ریختن پوست هندوانه یا پلاستیک در کنار دریاها که به محیط زیست آسیب میرساند، تاکنون به عنوان مسئلهای فقهی و موضوعی برای فتوا در رسالهها مورد توجه قرار نگرفته است. هنوز هیچ رسالهای به طور جامع و صریح درباره اینکه انسان باید با طهارت و پاکیزگی بهداشتی به محیطهای عمومی مانند پارکها، فضاهای طبیعی و محیط زیست برود، فتوا نداده است.
این موضوع اهمیت زیادی دارد زیرا سلامت محیط زیست و حفظ پاکیزگی آن برای زندگی اجتماعی ما بسیار ضروری است، اما متأسفانه در جامعه ما تاکنون به این مسئله به شکل جدی و فقهی پرداخته نشده و هنوز جایی برای فکر و تأمل در این زمینه باز نشده است.
یک نمونه دیگر رانندگی کردن است، به نظر من، بسیاری از شیوههای رانندگی امروزی به لحاظ شرعی حرام است؛ زیرا موجب وارد آمدن صدمات و خسارات فراوان میشود. آمار تلفات بسیار بالا است و این نشان میدهد که اگر فردی از قوانین رانندگی تخطی کند مثلاً سرعت غیرمجاز بگیرد، از چراغ قرمز عبور کند یا امور مشابه، این عمل از نظر شرع حرام است. همانطور که مثلاً نوشیدن مشروب حرام است و خوردن گوشت خوک نیز حرام است، تخلف در رانندگی نیز به همان ترتیب حرام تلقی میشود.
دلیل این حکم این است که میزان تلفات انسانی بسیار زیاد است؛ به گونهای که سالانه تعداد زیادی انسان جان خود را از دست میدهند، رقمی که به ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر میرسد. تخلفات رانندگی و حوادث ناشی از آن موجب خرابی ماشینها و به خطر افتادن جان انسانها میشود.
در شهرستانها نیز این موضوع اهمیت دارد؛ به عنوان مثال کسی که موتورسوار میشود، باید از نظر شرعی کلاه ایمنی بر سر بگذارد، زیرا جان انسان در معرض خطر است و سوار شدن بدون کلاه ایمنی حرام است. هیچ فتوایی وجود ندارد که خلاف این را بگوید. به طور کلی در جامعه ما، هم در فقه و هم در عمل، حفظ جان و کرامت انسان اهمیت ویژهای دارد؛ اما در برخی موارد، مانند سوار شدن زنان بر موتور، حساسیت بیشتری وجود دارد. برخی فقها و رسالهها معتقدند که زن نباید موتور سوار شود و اگر موتور سوار شود، این مسئله حرام تلقی میشود. اما در مورد مردان، معمولاً محدودیت خاصی برای نداشتن کلاه ایمنی یا سوار شدن وجود ندارد.
این حساسیت نسبت به زنان در فقه همواره وجود داشته است، حتی در موضوعاتی مانند موتورسواری؛ این در حالی است که به نظر من نمیتوان بهطور قطعی گفت که موتورسواری زنان حرام است، اما در موضوعات خطرناکتر که مربوط به جان انسان است، این حساسیتها کمتر دیده میشود و توجه کافی به آن نمیشود.
*در واقع معتقدید باید باب های مستقلی برای موضوعات مربوط به «حقوق» و «اخلاق» در رسالههای عملیه وجود داشته باشد؟
بله دقیقاً. حقوق بشر و حقوق زنان امروز به یکی از مسائل حیاتی و مهم در جهان معاصر تبدیل شده است. در بحث حقوق زنانه، موضوعات متعددی مطرح است که به ویژه مسائل مربوط به خانواده و بهویژه آمار بالای طلاقها در جامعه، ضرورت توجه و بررسی دقیق شرعی و فقهی را بیش از پیش نمایان میسازد. تغییرات حقوقی در حوزه زنان، بهویژه در زمینههایی که از نظر شرعی حرام و ناپسند شمرده میشوند، از جمله موضوعات بسیار حساس و حیاتی است؛ با این حال، متأسفانه هنوز به صورت جدی و متمرکز بر این مسائل فتوایی صادر نمیشود.
از سوی دیگر، در حالی که حساسیت بسیاری بر موضوعاتی مانند کمحجابی وجود دارد، شاهد وقوع قتلها و تضییع حقوق زنان فراوانی هستیم که توجه کافی به آن نمیشود. حقوق بشر در جهان امروز، به عنوان ابزاری برای محکومیت نقض حقوق انسانی کشورها به کار گرفته میشود. کشوری که حقوق بشر در آن رعایت نشود، معمولاً از سرمایهگذاریهای بینالمللی محروم میماند و در کنوانسیونها و نهادهای بینالمللی حقوق بشری به دلایل مختلف محکوم میگردد.
این نکات، موضوعاتی هستند که در فرهنگ دینی ما کمتر به آنها پرداخته شده است و هنوز به بخشی از فرهنگ عمومی تبدیل نشدهاند. برای مثال، مراسم اربعین که اهمیت و ارزش معنوی فراوانی دارد، سالانه میلیونها نفر را به سوی کربلا میکشاند و شور و حرص معنوی مردم را نشان میدهد. هرچند این حرکت از جهت ثواب و فضیلت قابل تقدیر است، اما جای سؤال است که چرا به همین میزان، یا حتی کمتر، به موضوعات دیگری مانند حفاظت از محیط زیست، حقوق بشر و مقابله با تخلفات اجتماعی هزینه و توجه نمیشود؟
دلیل این موضوع این است که برای مناسبتهایی مانند اربعین یک هویت دینی و فرهنگی قوی شکل گرفته است، اما متأسفانه برای مسائل مهمی چون حقوق بشر و مسائل زیستمحیطی این امر رخ نداده است. متأسفانه دستگاههای تبلیغاتی و فرهنگی ما نسبت به این موضوعات حساسیت لازم را نشان نمیدهند و در نتیجه این مسائل به خوبی به فرهنگ عمومی منتقل نمیشوند.
*چه نسبتی باید میان «فتواهای فردی» و «سیاستهای کلان اجتماعی» در رسالههای عملیه رعایت شود؟ چه اصلاحاتی در محتوا یا ساختار رسالهها ضروری است تا مانع انفعال در برابر تحولات سریع اجتماعی و علمی شود؟
بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی در جهان امروز، به ویژه در حوزههای تخصصی مانند جامعهشناسی، روانشناسی، حقوق و اقتصاد، ارتباط مستقیمی با فقه و علوم دینی ندارند. این موضوعات بیشتر بر پایه عقلانیت، عرف و تجربیات علمی شکل گرفتهاند و در چارچوب آنها بررسی میشوند. با این حال، برای آنکه مردم به رعایت این قواعد و ضوابط پایبند باشند، لازم است که پشتوانهای مذهبی و فتوایی وجود داشته باشد.
برای مثال، نمیتوان گفت که یک بانک شرعی است و دیگری نیست، یا فلان بخش از محیط زیست شرعی است و بخش دیگر خیر؛ زیرا این مسائل تخصصی هستند و باید توسط اهل فن و کارشناسان آن حوزه حل شوند. اما از سوی دیگر، لازم است فتوایی دینی در پس این مسائل وجود داشته باشد تا اعتبار و وجاهت لازم برای اجرا و رعایت پیدا کنند. به عنوان نمونه، اگر کارشناسان اعلام کنند که قطع درختان جنگل موجب ضرر به محیط زیست میشود، لازم است علما نیز بر اساس این نظر فتوایی صادر کنند که قطع درختان در این شرایط شرعاً حرام است.
بنابراین، نقش دین و فقه این است که پشتوانهای برای این گونه مسائل فراهم آورد و نه اینکه به صورت مستقیم در امور تخصصی دخالت کند یا با صراحت اعلام کند که فلان کار حرام است یا نیست. بسیاری از امور روانی و اجتماعی که دارای وجوه تخصصی و علمی هستند، بر عهده کارشناسان همان حوزه است و تعیین حدود شرعی برای آنها باید بر اساس نظرات کارشناسان و با مشورت علما انجام شود. در نهایت، به نظرم هر کاری که مضر به حال جامعه باشد، از نظر شرع نیز حرام خواهد بود.
*آیا رسالههای عملیه میتوانند نقش «راهنمای زندگی» را برای مسلمانان در شرق و غرب بهطور برابر ایفا کنند؟
رسالههای عملیّه نسخهای کامل و جامع برای زندگی نیستند؛ زیرا بخش مهمی از مسائل زندگی اصلاً جنبه شرعی ندارند. روزمره که از خانه خارج میشوید و به محل کار، کارخانه، کارگاه، بیمارستان و سایر مراکز میروید، با مشکلات و مسائل متعددی روبهرو میشوید که باید توسط قوانین جامعه و عرف اجتماعی حل و فصل شود. این قوانین و مقررات جامعه هستند که نسخه زندگی را میپیچند، نه رسالههای عملیه.
بنابراین، اگر بخواهیم هر نسخه زندگی را در رسالههای عملیّه جستجو کنیم که بگوید چه باید بکنیم و چه نباید بکنیم، این دیدگاه را شخصاً قبول ندارم و آن را نمیپذیرم. خود اسلام نیز چنین ادعایی ندارد. مثلاً من که بیرون میروم و به کار مشغول میشوم، تعیین میزان ساعات کاری، حقوق کارگری و شرایط کار موضوعاتی است که قوانین جهانی و اجتماعی آنها را مشخص کردهاند و نمیتوان همه آنها را شرعی کرد.
به همین دلیل، رسالههای عملیّه بیشتر به مسائل عبادات و بخشی از زندگی مردم میپردازند، اما در مسائل مهم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، مردم نباید به رسالههای عملیّه مراجعه کنند و انتظار داشته باشند که نسخهای برای همه امور زندگی خود دریافت کنند. آنجا جای نسخه پیچیدن رسالههای عملیّه نیست.
*رسالههای عملیه چگونه باید برای شیعیان ساکن کشورهای اروپایی و دیگر جوامع بینالمللی بازنویسی یا بازآرایی شوند؟
زندگی مردم دارای ابعاد تخصصی و کارشناسی متعددی است؛ از مهدکودک گرفته تا دبیرستان و دانشگاه، و همچنین حرفهها و تخصصهایی که فرد در طول زندگی کسب میکند. این مسیرها و مسائل، باید توسط جامعه، عرف و قوانین اجتماعی مشخص و تعیین شوند. من باور ندارم که همه این مسائل را بتوان با رسالههای عملیّه حل کرد یا پاسخ داد.
حتی در حوزههایی مانند بانکداری، که امروزه تلاش میشود آن را به شکل اسلامی درآورند، باید گفت که بانکداری در دنیای امروز یک علم کاملاً تخصصی است که به اقتصاد، تورم و رشد اقتصادی جامعه ارتباط مستقیم دارد. به نظرم این مسائل به هیچ وجه ارتباط مستقیمی با رسالههای عملیّه ندارد و برای تعیین شیوه صحیح آنها، نیازمند کارشناسان متخصص است.