باشگاه استقلال در شرایطی حساس و بحرانی قرار دارد. مدیران این باشگاه پس از شکست مقابل المحرق بحرین تصمیم گرفتند یک فرصت دیگر به ریکاردو ساپینتو بدهند تا در دیدار با چادرملو اردکان روی نیمکت آبیها بنشیند. اما حتی اگر استقلال در این مسابقه پیروز شود، تضمینی برای ادامه همکاری با او وجود ندارد.
در صورت تساوی یا شکست، اخراج ساپینتو قطعی خواهد بود اما حتی برد هم نمیتواند ضمانتی برای بقای او باشد. بنابراین استقلالیها به طور جدی باید به فکر گزینههای جایگزین باشند؛ گزینهای که در این مقطع پرچالش، بتواند تیم را از بحران خارج کند. با این حال، حتی سرمربی جدید نیز با چالشها و مشکلات زیادی روبرو خواهد بود که در زیر به بخشی از آنها میپردازیم:
مهمترین مشکل استقلال، محرومیت از دو پنجره نقلوانتقالاتی است. این حکم سنگین به دلیل فسخ غیرقانونی قرارداد منتظر محمد صادر شد و اکنون استقلال تا زمستان ۱۴۰۵ امکان جذب بازیکن جدید ندارد. به این ترتیب، هر مربی جدید باید با همین ترکیب ادامه دهد؛ ترکیبی که در برخی پستها ضعف آشکار دارد. نبود امکان ترمیم نقاط ضعف، شرایط را برای هر سرمربی سختتر خواهد کرد.
استقلال تا پایان سال آینده به دلیل تعمیرات ورزشگاه آزادی نمیتواند در خانه سنتی خود بازی کند. این مسئله تأثیر روانی زیادی دارد؛ چراکه حضور در آزادی همیشه بزرگترین مزیت استقلال بوده است. بازی در ورزشگاههای جایگزین باعث کاهش حمایت هواداران و از دست رفتن فشار روانی روی رقبا شده است. سرمربی بعدی باید تیمش را بدون این پشتوانه عظیم روانه مسابقات کند.
یکی دیگر از مشکلات جدی استقلال، نداشتن دروازهبان مطمئن است. آنتونیو آدان و حبیب فرعباسی نتوانستهاند اعتماد هواداران و کادر فنی را جلب کنند و اشتباهات رخ داده منجر به از دست رفتن امتیازات حیاتی شده است. این ضعف درون دروازه عملاً هر تاکتیک دفاعی را بیاثر میکند و تا زمستان ۱۴۰۵ هم امکان اصلاح آن وجود ندارد. مربی آینده استقلال باید راهحلهای اضطراری برای این نقطه ضعف بیابد.
۴. ترکیب نامتوازن
استقلال در تابستان گذشته با خریدهای پرزرق و برق، تیمی به ظاهر کهکشانی بست، اما واقعیت این است که توازن تاکتیکی وجود ندارد. تیم پر از وینگر است ولی در میانه میدان خالی به نظر میرسد. نبود هافبکهای طراح و پرسینگکار، استقلال را به تیمی پیشبینیپذیر تبدیل کرده است. مربی بعدی باید با تغییر چینش و شاید استفاده از برخی بازیکنان در نقشهای غیرتخصصی، این ناتوانی ساختاری را جبران کند.
۵. میانگین سنی بالا
بخش قابل توجهی از ستارههای استقلال در سالهای پایانی دوران حرفهایشان هستند. بازیکنانی که شاید روی کاغذ نام بزرگی داشته باشند، اما توانایی بازیهای فشرده و پرانرژی را دیگر ندارند. نبود بازیکنان جوان و باانگیزه، استقلال را به تیمی سنگین و کند تبدیل کرده است. سرمربی جدید باید با همین شرایط کنار بیاید و راهکارهایی برای استفاده بهینه از تجربه این بازیکنان پیدا کند.
۶. بار روانی تیم کهکشانی
وقتی در تابستان بازیکنان مطرحی مثل منیر الحدادی، یاسر آسانی و موسی جنپو جذب شدند، توقعات هواداران و رسانهها از استقلال به شدت بالا رفت. اما نتایج ضعیف باعث شد این "تیم کهکشانی" به نماد ناکامی تبدیل شود. فشار روانی ناشی از توقعات برآورده نشده اکنون روی دوش بازیکنان سنگینی میکند. هر سرمربیای که به استقلال بیاید، باید ابتدا روی ترمیم روحیه بازیکنان کار کند تا تیم از زیر بار این فشار خارج شود.
۷. کاهش اعتبار استقلال
شکستهای متوالی و نتایج ناامیدکننده باعث شده استقلال دیگر ترس سابق را در دل رقبا نداشته باشد. تیمهای رده پایین لیگ حالا بدون نگرانی مقابل آبیها بازی میکنند و این کاهش ابهت، کار را برای هر مربی سختتر میکند. بازگرداندن استقلال به جایگاه واقعیاش در فوتبال ایران، نیازمند زمان، برنامهریزی و اعتماد دوباره هواداران است.
۸. ناکامی در تیمهای پایه
یکی از مشکلات پنهان اما اساسی استقلال، وضعیت نابسامان تیمهای پایه است. نتایج ضعیف در ردههای سنی مختلف و نبود بازیکنان آماده برای ارتقا به تیم اصلی، دست مربی جدید را بسته است. در شرایطی که تیمهای بزرگ دنیا همیشه روی آکادمی به عنوان منبع نیروهای تازهنفس حساب میکنند، استقلال عملاً چنین امکانی ندارد و این معضل در بلندمدت اثر منفی شدیدی خواهد گذاشت.