به گزارش همشهریآنلاین، در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اسرائیل و نیروهای همپیمانان غربی از جمله ناتو و آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران که ۲۳ خردادماه امسال رخ داد، تهران با بهکارگیری گسترده پهپادهای انتحاری و شناسایی، راهبردی تازه را در فاز پاسخ تهاجمی به دشمنان اجرا کرد که مهمترین کارکرد آن «مشغول کردن» ظرفیتهای پدافندی و روانی طرف مقابل بود.
این راهبرد مرحلهای ابتدا فرستادن موجی از پهپادهای کمهزینه و نسبتاً برد بلند به آسمان عراق و سپس نفوذ برخی از آنها به حریم هوایی سرزمینهای اشغالی توانست نیروی هوایی و سامانههای پدافندی دشمن را بهطور مستمر در وضعیت هشدار قرار دهد و «سلسله اعصاب» آنها را مورد هدف قرار دهد.
پهپاد برای خستگی و اختلال؛ موشک برای نقطهزنی
ایران از پهپادهای آرش ۲ و شاهد ۱۳۶ با برد بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر در موج اولیه استفاده کرد. ورود مکرر این پهپادها به آسمان عراق، پدافند هوایی ناتو و هواپیماهای رهگیر آمریکایی را وادار به برخاست مداوم کرد تا پهپادها را ردیابی و رهگیری کنند.
این هزینههای مکرر پروازی و تمرکز بر رهگیریِ هواپیماها، منابع و زمان قابلتوجهی از طرفهای مدافع را اشغال کرد و به گفته تحلیلگران، «توان واکنش هوایی و تمرکز سامانهها» را تضعیف کرد.
در همین حال بخش دیگری از پهپادهای انتحاری موفق شدند به حریم هوایی رژیم صهیونیستی نفوذ کنند؛ رخدادی که به گفته ساکنان شهرها و گزارشهای محلی، موجب فعالشدن مکرّر آژیرهای هشدار هوایی در تلآویو، حیفا و دیگر مناطق شد و بسیاری از شهروندان را به پناهگاه کشاند.
همین فشار روانی و فنی بر سامانههایی مانند گنبد آهنین موجب شد که توان ذخیره و پاسخدهی این سامانهها کاهش پیداکند.
ورود موشکهای ایران برای تنبیه متجاوز
در مرحله دوم عملیات، پس از آنکه پهپادها بخش قابلتوجهی از توان مقابلهای دشمن را به خود مشغول کرده بودند، ایران از موشکهای بالستیک و کروز برای هدفگیری دقیقِ اهداف تعیینشده در سرزمینهای اشغالی استفاده کرد.
بر اساس گزارشها، این موشکها پس از شلیک با موفقیت به اهداف برخورد کردند آنچنان که مقامات و منابع محلی از اختلال در زیرساختها و تلفات محدود خبر دادهاند. دقت حملات موشکی ایران در جریان پاسخ به تهاجم دشمن به حدی بود که در یکی از این عملیاتها، توانست با یک موشک یک هدف مشخص که مرکز دادههای حساس در طبقه ۱- یک ساختمان ۳۲ طبقه را تخریب کند.
فشار روانی؛ هدف استراتژیک ایران در نبرد با دشمنان
تحلیلگران نظامی میگویند وجه تمایز این عملیات نسبت به حملات صرفاً موشکی، استفاده هدفمند از پهپاد بهعنوان عامل «خستگی جنگی» و ایجاد فشار روانی مداوم بود.
پهپادها، برخلاف موشکهای بالستیک که سریع و قابل رهگیریاند، توانستند با تکرار و پراکندگی جغرافیایی، روندی را رقم بزنند که گویی آژیر هشدار همواره فعال است وضعیتی که از دید مقامات امنیتی و ساکنان نواحی هدف، «قطعناشدنی» بهنظر میرسید.
یکی از پیامدهای مستقیم این روش، افزایش نرخ برخاست جنگندهها و بهکارگیری سامانههای رهگیری بود که هزینههای عملیاتی و روانی طرف مدافع را بهطور قابلتوجهی بالا برد.
حضور پهپادها از مبادی مختلف و امکان پراکندهسازی شلیک، باعث شد نیروی هوایی رژیم صهیونیستی برای یافتن و پوشش همهی مسیرهای محتمل، دچار سردرگمی و پراکندگی شود.
تاکتیک ایران در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه؛ تغییر نسبی در «اولویتگذاری نبرد»
آنچه این ۱۲ روز نشان داد، تغییر نسبی در «اولویتگذاری نبرد» است؛ نیرویی که بتواند با ابزارهای کمهزینه و پراکنده، هزینههای دشمن را بالا برده و او را به واکنشهای مکرر و خستهکننده وادارد، میتواند در گام بعدی از ابزارهای دقیقتری مانند موشکها برای زدن اهداف حساس بهره ببرد.
آنطور که تحلیلگران میگویند، عملیات ایران در این دوره نمونهای از ترکیب «فشار روانی» و «عملیات دقیق بُرد بلند» بود که توانست پویایی میدان نبرد را برای مدتی قابلتوجه تغییر دهد.