همشهری آنلاین – گروه سیاسی: وبگاه تخصصی «مدرن دیپلماسی» روز شنبه در تازهترین گزارش تحلیلی خود از روندهای جاری در غربآسیا و همچنین حوزه خلیجفارس، با اشاره به اینکه خلیجفارس در حال حرکت بهسوی یک «نظم نوین» است، به بررسی نقش بازیگران مختلف در تحولات جاری، بهویژه ایران و آمریکا پرداخت.
«مروه صبحی منتصر»، استادیار علومسیاسی در دانشگاه قاهره دراین گزارش تحلیلی به اشاره به اینکه غربآسیا بار دیگر به کانون سیاستخارجی واشنگتن بازگشته است، تاکید کرد که برای آمریکا، خلیجفارس ازنظر ژئوپلیتیکی «غیرقابل جایگزین» است.
وی درباره دلایل چنین اهمیت، معتقد است که «خلیجفارس تقریباً نیمی از ذخایر نفت جهان و بیش از ۴۰ درصد ذخایر گازطبیعی را در خود جا داده و محور جغرافیایی بین آسیا، اروپا و آفریقاست».
این کارشناس مطالعات امنیتی با اشاره به اینکه «برای ترامپ مهم است برتری آمریکا در منطقه را تضمین کند تا از پرکردن هرگونه خلأ توسط چین، روسیه یا ایران جلوگیری شود»، افزودهاست: «رویکرد نمایشی و غافلگیرکننده ترامپ به دیپلماسی، همیشه پوششی برای اقدامهای استراتژیک عمیقتر است. اعلام او مبنی بر «رویداد قریبالوقوع خاورمیانه که همهچیز را تغییر خواهد داد» چیزی بیش از یک نمایش مضحک نیست، اما تجربه به ما میگوید چنین تهدیدهایی، منادی تغییرات واقعی سیاست آمریکا در منطقه است».
صبحی منتصر براین اعتقاد است که «همزمان با تقویت آمادگیهای نظامی توسط ایران، نفوذ چین به زیرساختهای دیجیتال و نفتی خلیجفارس و همچنین تقویت رهبری روسیه در «اوپک پلاس»، خلیجفارس بهعنوان میدان نبرد اصلی ژئوپلیتیک قرن بیستویکم در حال تغییرشکل است».
ترامپ در خاورمیانه به دنبال چیست؟
این استادیار علومسیاسی در دانشگاه قاهره در ادامه «حفاظت از منابع انرژی» و «ایجاد توازن قدرت به نفع خود» را دو ضرورت استراتژی کلان آمریکا در خلیجفارس میداند و معتقد است: «درحالیکه وابستگی واشنگتن به نفت خلیجفارس کاهش یافته، اقتصاد بینالمللی همچنان به آن وابسته است؛ ۲۰ درصد از کل نفت دریایی هنوز روزانه از تنگههرمز عبور میکند. یک وقفه در این مسیر، قیمت جهانی نفت را ظرف چند روز ۲۰ تا ۳۰ درصد افزایش میدهد».
وی با تاکید بر اینکه «واشنگتن با تقویت مجدد روابط با ریاض، ابوظبی و دوحه، میخواهد مانع از عقبنشینی بیشتر این پایتختها به حوزه اقتصادی پکن یا هلال انرژی مسکو شود»، میافزاید: «ژست ترامپ در برابر حکام عربی بیش از هرچیز برای محدود کردن احتکار نفت ازسوی پادشاهیهای خلیجفارس و تأکید مجدد بر این تصور طراحی شدهاند که آمریکا همچنان «شریک امنیتی ضروری» آنان است».
صبحی منتصر به نکته راهبردی دیگری نیز درباره اهداف ترامپ در خلیجفارس اشاره میکند: «بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲، کشورهای حوزه خلیجفارس بیش از ۶۵میلیارد دلار سلاح از آمریکا خریداری کردهاند و پس از آسیا، دومین خریدار منطقهای صادرات دفاعی این کشور بودهاند. این خریدها شامل سامانههای دفاع موشکی «پاتریوت» و «تاد»، بمبهای هدایتشونده دقیق و قراردادهایی برای فروش «اف۳۵» به امارات بوده است. برای ترامپ، گسترش این همکاریهای دفاعی - صنعتی نه تنها یک مسئله امنیتی، بلکه راهی برای اطمینان از سرمایهگذاری مجدد درآمدهای نفتی خلیجفارس در صنعت آمریکا و حفظ وابستگی ساختاری کشورهای حوزه خلیجفارس به واشنگتن است».
تنشهای ایران و آمریکا
این استادیار علومسیاسی در دانشگاه قاهره در ادامه به بررسی مناسبات ایران و آمریکا میپردازد و معتقد است: «مهم نیست ترامپ چگونه به «دیپلماسی خلیجفارس» نگاه کند، نکته اینجاست که ایران قطب اجتنابناپذیر برنامهریزی نظامی آمریکا به حساب میآید».
صبحی منتصر ادامه میدهد: «تهران سرمایهگذاری گستردهای در یک استراتژی نامتقارن برای مقابله با حملات آمریکا یا اسرائیل انجام دادهاست. نیروی موشکی این کشور با بیش از ۳ هزار موشک بالستیک و کروز، بزرگترین و متنوعترین زرادخانه موشکی در خاورمیانه را ارائه میدهد. سپاه پاسداران این موشکها را به شهرهای زیرزمینی، که صدها متر زیر زمین حفر شدهاند، منتقل کرده و آنها را کاملاً در برابر حملات متعارف مصون کردهاست».
وی همچنین به موضوع هستهای نیز اشاره میکند و براین اعتقاد است که «بُعد هستهای نیز به همان اندازه نامشخص است. با وجود فروپاشی برجام، ایران به غنیسازی اورانیوم تا سطوح نزدیک به درجه تسلیحاتی ادامه دادهاست. گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) نشان میدهد ذخایر اورانیوم غنیشده با غلظت بیش از ۶۰ درصد وجود دارد، که درصورت تسلیحاتی شدن، برای تولید چند کلاهک هستهای در عرض چند ماه کافی است».
وی در ادامه میکوشد استقرار اخیر هواپیماهای سوخترسان آمریکایی در پایگاه هوایی «العدید» قطر را بهعنوان نمودی از نگرانیهای واشنگتن از ناحیه فعالیتها و راهبردهای مدنظر ایران مطرح کند.
به سوی نظم نوین خلیج فارس
صبحی منتصر در این بررسی تحلیلی، پس از بررسی نقش چین و روسیه در تحولات خلیجفارس و نقشآفرینی رو به گسترش آنها دراین منطقه، به ارائه چشماندازی از تحولات پیش رو میپردازد؛ «بازی ترامپ در خاورمیانه هم نمایشی و هم معنادار است. نمایشهای عمومی او، از احترام به متحدان خلیجفارس گرفته تا استقرار نیروها و بیان سخنانی درباره «لحظات تاریخی»، همگی به سیاستی برای تثبیت مجدد رهبری آمریکا در جهانی چندقطبی اشاره دارند، اما جهانی که ترامپ با آن روبهروست، خلیج فارس دهه ۱۹۹۰ نیست؛ منطقهای است که در آن چین زیرساختهای دیجیتال را میسازد، روسیه بازار نفت را اداره میکند و ایران نیز بزرگترین نیروی موشکی خاورمیانه را دارد».
وی با تاکید بر اینکه یک برداشت نادرست میتواند زمینهساز بروز تنشی میان آمریکا و ایران، آنهم با اثرات دومینویی بر بازارهای جهانی انرژی شود، اضافهکرد: «خلیجفارس دیگر تنها فضایی برای رقابت قدرتهای بزرگ نیست. انتخابهای کشورهای این منطقه، چه برای اتحاد، چه بهمنظور ایجاد فاصله یا دنبال کردن استقلال، نه تنها ثبات منطقهای، بلکه خطوط آینده مدیریت انرژی و فناوری جهانی را نیز شکل خواهد داد».