معلمی عشق است

همشهری آنلاین شنبه 12 مهر 1404 - 23:30
بعد از روزهای فارغ‌التحصیلی از دبیرستان برای دیدار با معلمی عاشق، قرار و مداری گذاشتیم و با بچه‌ها سراغش رفتیم. در میان سپاس‌ها و تقدیرها و تشکرها، وقتی مقامش را با مقام پیامبران مقایسه کردیم، برافروخته شد و گفت: «این‌رو نگین بچه‌ها! معلم کجا و پیامبرها کجا؟

همشهری آنلاین - سیدسروش طباطبایی‌پور: من اگر حین تدریس، به‌طور اشتباهی به کسی نگاه بدی کرده باشم و یا اشتباهی به کسی نگاه نکرده باشم و اون دانش‌آموزها از خطای من غمگین شده باشن، من خطاکارم و باید به درگاه الهی پاسخ بدم، مقام من کجا و مقام پیامبرها کجا؟» و این حرف‌ها را که می‌زد، اشک در چشمانش جمع شده بود. بعدها به جمله او بسیار فکر کردم و دریافتم معلم‌های عاشق به چه ظرایفی می‌اندیشند و حتی نگاهشان نیز کنترل‌شده و هدفدار است. اینگونه بود که ایمان آوردم که معلمی شغل انبیاست!

و حالا به بهانه امروز که مصادف است با ۵ اکتبر، روز جهانی معلم، یادی می‌کنیم از معلمانی که در این سرزمین کاشتند تا دیگران برداشت کنند و سوختند تا دیگران راه را بسازند و به‌سوی هدفشان قدم بردارند؛ معلمانی که در فداکاری شهره شهر شدند و ستاره نامشان در آسمان این سرزمین درخشید.

  • مهدی رستگاری‌مقدم

۲دستگاه آمبولانس به همراه تیم درمانی به محل حادثه اعزام شدند، اما کار از کار گذشته بود. حسین، دانش‌آموز همدانی همین هفته پیش حین بازدید علمی، در آب‌های عمیق سد اکباتان افتاد و «مهدی رستگاری»، معلم ورزش مدرسه او و از ورزشکاران کونگ‌فو استان همدان، بدون لحظه‌ای درنگ خودش را برای نجات شاگردش به آب می‌زند، اما به‌خاطر عمق و جریان زیاد آب، هر دو غرق شدند.

معلمی عشق است

  • حسن امیدزاده

حوالی ساعت ۱۱صبح در سرمای بهمن سال ۱۳۷۶ به‌خاطر وزش باد شدید، آتش از بخاری کلاسی در مدرسه روستای بیجارسر گیلان به کلاس سرایت کرد و به سرعت گسترش یافت و این «حسن امیدزاده» بود که با فداکاری، جان ۳۰دانش‌آموز را نجات داد و خودش در آتش سوخت و سر و صورتش جراحت فراوان دید. او در سال ۹۱ و در ۵۸ سالگی براثر شدت جراحات زندگی را بدرود گفت و نامش ماندگار شد.

معلمی عشق است

  • حمیدرضا گنگوزهی

تازه ۶‌ماه بود که سربازمعلم شده بود و حالا وقتی در ۱۵فروردین ۱۳۹۵باد وزید، احساس کرد دیوار حیاط مدرسه در روستای نوگجو در حال ریزش است. پس به سمت شاگردانش دوید تا زیر آواز نمانند. حتی سه دانش‌آموز باقی‌مانده را هم به سرعت از مهلکه نجات داد و با رفتن آخرین نفر، دیوار ناایمن، مقاومتش را از دست داد و فرو ریخت و «حمیدرضا گنگوزهی» از اهالی شهر خاش نامش در قلب‌های اهالی سیستان و بلوچستان ماندگار شد.

معلمی عشق است

  • زهرا مافی شورستانی

نیمه‌شب ۲۶بهمن سال ۱۳۹۳بود، در مدرسه‌ای شبانه‌روزی در قزوین. بچه‌ها خواب بودند و معلمشان، «زهرا مافی شورستانی» با احساس سردرد و سرگیجه از خواب بیدار شد. او توانست خودش را به سختی به بخش‌های دیگر خوابگاه رساند تا دختران را بیدار کند، اما بچه‌ها دچار مسمومیت شدید به‌خاطر استنشاق گاز شده بودند. او آن‌قدر با مشت‌های محکم به در کوبید تا بچه‌ها بیدار شدند و به داد هم رسیدند و همانجا آن معلم فداکار از هوش رفت؛ البته او هم نجات یافت.

معلمی عشق است

  • فاطمه مولوی

سراب گاماسیاب، تفرجگاهی است در شهرستان نهاوند که مدرسه، بچه‌ها را برای اردو به آنجا برده بود. در طول اردو، یکی از بچه‌های کلاس دوم دبستان، رفت تا دستانش را در آب رودخانه بشوید. او تعادلش را از دست می‌دهد و داخل رودخانه می‌افتد. معلمش، «فاطمه مولوی» صدایش را می‌شنود و با وجود اینکه شنا بلد نبوده، داخل آب رودخانه می‌پرد و دانش‌آموزش را مثل دخترش نجات می‌دهد و خودش هم نجات می‌یابد.

معلمی عشق است

  • سعید حاجی‌زاده

سعید حاجی‌زاده معلمی ۲۶ساله بود که در مسیر رسیدن به مدرسه با اتوبوس تصادف می‌کند و همه سرنشینان جان می‌دهند غیر از او. حتی امدادگران تصور می‌کردند او هم فوت کرده، ‌اما به شکلی معجزه‌آسا متوجه می‌شوند سعید زنده است. به‌خاطر کمبود جا او را در بخش بیماران کلیوی بستری می‌کنند و او هم به یاد یکی از دانش‌آموزان که مشکل کلیه داشت و به همین دلیل از تحصیل محروم شده بود، نذر می‌کند کلیه‌اش را به او ببخشد.

معلمی عشق است

  • مرتضی اصغری

بسیاری از معلم‌ها، بخشی از زمان و وقتشان را خارج از مدرسه بدون چشمداشت به دانش‌آموزانشان می‌بخشند و شاید این شکل فداکاری هم به چشم کسی نیاید. یکی از این معلمان فداکار، «مرتضی اصغری» معلم نمونه اهری است که سال‌هاست بعد از پایان مدرسه، به خانه یکی از دانش‌آموزانش می‌رفت که‌ به‌خاطر روماتیسم شدید مفصلی، توان راه‌رفتن نداشت و از تحصیل محروم شده بود. البته از این دست معلم‌ها فراوانند.

معلمی عشق است

  • محمدعلی محمدیان

بهمن ۱۳۹۲بود و محمدعلی محمدیان، معلم دبستانی در روستای شیخ شلتوت مریوان فهمید یکی از شاگردانش سرطان گرفته و موهایش به‌خاطر عوارض این بیماری ریخته است و دوست ندارد سر کلاس بیاید. او از پسرک دعوت می‌کند سر کلاس بیاید و خوش هم موی سرش را می‌تراشد و به‌دنبال آن، تمامی بچه‌های کلاس هم موهای خود را می‌تراشند. این کار معلم فداکار مریوانی بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها پیدا کرد.

معلمی عشق است

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.