حسین ماوریک؛ خلبانی که حاضر بود خاک وطن را با خونش از پوتین دشمن بشوید

تابناک یکشنبه 13 مهر 1404 - 00:12
به پست فرماندهی زنگ زدم و گفتم حسین کجاست؟ گفتند «ازش خبری نیست!» گفتم تا الان باید نشسته باشد! گفتند سوخت‌گیری کرده! گفتم چرا؟ گفتند فلانی گفته است. با این‌که شب قبل از شب تا صبح پرواز کرده بودم، به من ماموریت دادند بروم در منطقه‌ای که به نظر می‌رسید سقوط کرده پرواز کنم و محل را پیدا کنم.

حسین ماوریک؛ خلبانی که حاضر بود خاک وطن را با خونش از پوتین دشمن بشوید

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، امروز ۱۳ مهر سالروز تولد امیر شهید خلبان حسین خلعتبری از خلبانان هواپیمای شکاری فانتوم F4 است که به‌خاطر تبحر در استفاده از موشک‌های ماوریک (در کابین عقب هواپیما) در ابتدای جنگ و مبارزه با نیروی دریایی عراق، به «حسین ماوریک» مشهور شده بود. 

شهید خلعتبری جمله معروفی در وصیت‌نامه خود دارد که به‌عنوان یکی از نمادهای وطن‌پرستی سرباز ایرانی شناخته می‌شود: «اگر ذره‌ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن می‌شویم و مرگ در این راه را افتخار می‌دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه‌ای داشتم، حتماً به این مردم تقدیم می‌کنم.»

او متولد ۱۳ مهر ۱۳۲۸ بود و روز اول فروردین ۱۳۶۴ در یک‌درگیری هوایی با چندفروند شکاری دشمن که به آسمان ایران وارد شده بودند، به شهادت رسید. 

امیر خلبان محمد خسروی‌نسبت از دیگر خلبانان جنگنده فانتوم در سال‌های جنگ، روز شهادت خلعتبری را به یاد دارد و می‌گوید منتظر لحظه تحویل سال ۱۳۶۴ در کنار خانواده خود بوده که صدای آژیر حمله هوایی شرایط را به هم زد و ناچار شد به پست فرماندهی پایگاه همدان برود. او، سروان حسین خلعتبری را دید که درحالی‌که مهمانانی برای نوروز در خانه داشت، به پست فرماندهی آمده بود و در مقابل این سوال که آن‌جا چه می‌کند، پاسخ داد این‌کار مهم‌تر است!

خسروی‌نسب می‌گوید سرگرد خسرو غفاری فرمانده گردانش با دیدن او و خلعتبری با عصبانیت گفته «چرا به آلرت آمده‌اید و خانواده را تنها گذاشته‌اید؟» غفاری از این‌خلبانان خواست به خانه برگردند که در نتیجه با اعلام وضعیت زرد، خسروی‌نسب به خانه بازگشت، اما خلعتبری به ماموریت رفت و به شهادت رسید. پس از این‌واقعه بود که سرهنگ عباس بابایی معاون وقت نیروی هوایی گفت: «اصلا جا ندارد حتی یک خلبان یا هواپیما را از دست بدهیم. حتی اگر بتوانید چندهواپیمای دشمن را بزنید به آن نمی‌ارزد که خودتان دچار سانحه شوید! زیرا برای ما در این شرایط نه امکان جایگزینی هواپیما وجود دارد نه تربیت چنین‌خلبان‌هایی. پس خیلی مراقب باشید!»

امیر آزاده خلبان خسرو غفاری فرمانده گردان خلعتبری که خردادماه ۱۳۶۴ بر فراز آسمان بغداد مورد هدف قرار گرفت و به اسارت در آمد، می‌گوید خلعتبری طمعه شد و دو میراژ عراقی به او حمله کردند. در حالی هم به پرواز رفت که ۴۰ مهمان نوروزی در خانه داشت.

غفاری می‌گوید پیش از بلندشدن صدای آژیر اسکرامبل و رفتن خلعتبری به سفر بی‌بازگشتش، خود از پرواز گشت‌زنی طولانی برگشته بوده است. او روایت می‌کند:

«خسته و خواب‌آلود بودم. (خلعتبری) آمد با سر و صدا و تلق و تلوق من را بیدار کرد که مگر قرار نبود عید بیایی شمال خانه ما! برای چه مرخصی نداری؟ گفتم «من می‌آیم، تو چه کار داری؟» شروع کرد به صحبت و از شهادت این و آن گفتن. گفتم «ببین من خواب‌آلو هستم، حوصله‌ات را ندارم.» بعد از عسگری گفت؛ یکی از دوستانش که در دریا در قایق فوت کرده بود. می‌گفت فرشته‌ها قایق این را آوردند به ساحل رساندند. حرف‌هایی زد که بوی مرگ می‌دادند. 

نگهبانی را از من تحویل گرفت. بعد که آژیر اسکرامبل زدند به او گفتم «حسین زیر تانکر نمی‌روی‌ها!» (که سوخت بگیری و دوباره گشت بزنی) چون می‌دانستم در خانه‌اش چه خبر است و من هم که ناهار دعوتم. او هم اگر برود زیر تانکر، نمی‌خواهد دست خالی برگردد. یک ساعت و ده دقیقه که از پروازش گذشت، دلشوره گرفتم. به پست فرماندهی زنگ زدم و گفتم حسین کجاست؟ گفتند «ازش خبری نیست!» گفتم تا الان باید نشسته باشد! گفتند سوخت‌گیری کرده! گفتم چرا؟ گفتند فلانی گفته است. با این‌که شب قبل از شب تا صبح پرواز کرده بودم، به من ماموریت دادند بروم در منطقه‌ای که به نظر می‌رسید سقوط کرده پرواز کنم و محل را پیدا کنم. فکر می‌کنم سنقر یا مهاباد بود. آن‌روز با ستوان حسن محمدی بودم.

برگشتم دست از پا درازتر نشستم. رفتم توی آلرت. تلفن زنگ زد و بچه‌ها گفتند فلانی خانم خلعتبری می‌خواهد با تو صحبت کند. خوشبختانه از حسین نپرسید. گفت «آقای غفاری یادت نرود ناهار خانه ما هستی! تمام فامیل‌های حسین این‌جا هستند.» گفتم چشم! ولی درونم ملتهب بود! چه ناهاری! داشتم تصور می‌کردم الان آن‌جا بعد از نیم‌ساعت چه خبر خواهد شد. باز دومرتبه زنگ زد و گفت حسین کجاست؟ نمی‌دانستم چه بگویم. می‌خواستم دروغ هم نگویم. گفتم با فلانی صحبت کنید.»

***

طرح صدام حسین از حملات هوایی به ایران در روزهای منتهی به عید و حتی روز عید نوروز، تحمیل جنگ روانی و خراب‌کردن روح و روان مردم بود. در مقابل، خلبانان نیروی هوایی با اطلاع ایستگاه رادار خودی از نزدیک‌بودن حمله هوایی دشمن، برای رهگیری و انهدام هواپیماهای دشمن یا فراری‌دادن آن‌ها اقدام به پروازهای اسکرامبل می‌کردند که شهید خلعتبری نیز در اولین‌روز نوروز ۱۳۶۴ با همین‌عنوان به پرواز درآمد و در کمین چندهواپیمای دشمن افتاد و ضمن انهدام یکی از آن‌ها، خود توسط دو هواپیمای دیگر شکار شد.

شلیک موشک هواپیمای دشمن و برخوردش با فانتوم خلعتبری و کابین‌عقبش عیسی محمدزاده چراغچی‌ها باعث شهادت خلعتبری و مجروح‌شدن خلبان کابین‌عقب شد. 

***

امیر جانباز خلبان کیومرث حیدریان از دیگر خلبانان فانتوم در روزهای جنگ، از همرزمان شهید خلعتبری بوده که خاطره‌ای از او دارد و می‌گوید او و خلعتبری هر دو شکارچی بوده و اسلحه و لوازم شکار را در منزل داشته‌اند. 

حیدریان روایت می‌کند:

«وقتی به پایگاه بوشهر رفتم، حسین گفت «حالا شدیم دوتا شکارچی و دو شکارچی این‌جا جایمان نمی‌شود. یا تو باید بروی یا من!»

روزهایی بود که می‌رفتیم سمت ساوه؛ هم برای شکار هم ماهیگیری. یک‌بار در یک‌اتراق دور هم نشسته بودیم، که قمقمه آب گم شد. هرچه گشتیم پیدایش نکردیم. از تشنگی چشمانمان داشت از کاسه درمی‌آمد. این‌قدر پیاده رفتیم تا به یک‌گاوداری رسیدیم. حسین گفت «آخ جون منوچهر من بروم آب بیاورم!» وقتی نزدیک شد و می‌خواست آب بردارد، با تفنگ اطرافش را زدند. هرچه فریاد می‌زد بابا می‌خواهم آب بردارم، گوش نمی‌دادند. داد می‌زدند شما دزدید! یک‌قدم بیایید جلوتر می‌زنیم!

گذشت تا ده‌بیست روز بعد، که یک‌پرواز چهارفروندی تمرینی داشتیم. من لیدر بودم. حسین گفت «کیومرث می‌شود وقتی رسیدیم به رودخانه لید را بدهی من؟» گفتم برای چه؟ گفت «می‌خواهم گاوداری را تنبیه کنم.»

نزدیک که شدیم، دیدم هی می‌رود پایین و پایین‌تر. فکر کنید چهارتا اف‌فور بودیم که از روی گاوداری رد شدیم. زمین و زمان و در و دیوار ریخت به هم و گاوها در دشت پراکنده شدند. ده بیست روز بعد سوار ماشین شدیم به تهران بیاییم. به یک‌قهوه‌خانه نزدیک آن‌جا رفتیم ناهار بخوریم. یکی پرسید شما خلبان هستید؟ گفتیم بله. گفت «اگر بودید! می‌دیدید چندروز پیش عراقی‌ها با ما چه کار کردند؟ چهارتا میگ آمدند و …» 

***

حیدریان می‌گوید حسین خلعتبری اول فروردین ۱۳۶۴ به شهادت رسید و او به عنوان دوست و همرزمش انتقام خونش را روز پنجم فروردین ۱۳۶۷ از هواپیماهای مهاجم عراقی گرفت و باعث انهدام و سقوط سه‌فروندشان در یک‌ماموریت هوایی شد. 

صادق وفایی

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.