روزنامه شرق: پروژه معمولیشدن تیم پرسپولیس بهخوبی اتفاق افتاد. سرخپوشان در هفته ششم رقابتهای لیگ برتر، مقابل گلگهر به تساوی یک بر یک رسیدند تا مشخص شود که برای از اوج به زیر افتادن، تیم مدیران باشگاه خیلی کار سختی نداشتهاند. این اتفاق مربوط به این فصل نیست. از زمانی که یحیی گلمحمدی در نیمفصل درحالیکه تیم در رتبه سوم بود، از جمع قرمزها جدا شد، به نظر میرسید که در «بیخ و بن» تیم اتفاقاتی در حال رخدادن است. تیمی که همچنان سرحال و روپا بود، با آمدن اوسمار ویرا، قهرمان شد. اما فصل قبل «تتمه»های یک تیم شاداب و هجومی با آمدن گاریدو رو به خاموشی رفت. گاریدو که نتوانست یا نگذاشتند در تیم عملکرد خوبی داشته باشد، جای خود را به مصطفی کارتال ترکتبار داد. اما او هم با بازیکنانی که در قد و قوارههای پرسپولیس نبودند، به عنوانی بهتر از سومی نرسید.
اما هنوز ماجراهای پرسپولیس تمام نشده است. بعد از پایان جنگ 12روزه کارتال به ایران برنگشت. در روزهایی که احساسات ملی اوج گرفته بود، همه او را فردی ترسو خطاب کردند که حاضر نیست در شرایطی که امنیت برقرار شده به تهران بازگردد. اما زود مشخص شد که او با مدیریت باشگاه اختلافاتی دارد. او فهرست بازیکنانی را داده که آنها را میخواهد و یک فهرست خروجی هم در نظر گرفته. آتش اختلاف همینجا روشن شد. رضا درویش با استناد به صحبتهای سیدجلال حسینی نقش مهمی در نقل و انتقالات دارد و نمیخواسته که بازیکنان مازاد کارتال از تیم بروند. چرایی همکاری او با بازیکنان ضعیفی که این روزها بدترین بازیها را در پرسپولیس به نمایش میگذارند، معلوم نیست. درویش توانست برخلاف میل هواداران پرسپولیس، وحید هاشمیان را از آلمان به تهران بکشاند، با این منطق که او در فوتبال آلمان بزرگ شده و از نظم و انضباط خاصی برخوردار است.
غافل از اینکه او به نظر بسیاری از کارشناسان برای مربیگری تیمی مثل پرسپولیس چندان مناسب نیست. او قبل و بعد از هر مسابقه میگوید که امروز شاهد بهترین بازی تیم بودیم. دقیقا «بهترین» را چگونه معنی میکند؟ اشتباهات فاحش احمدزاده، جابهجایی بازیکنان در پستهای مختلف، نداشتن برنامه هجومی یا بازی کسلکنندهای که صدای هواداران را از هفته چهارم درآورد؟ نکته جالب اینجاست که هاشمیان بعد از هر مسابقه میگوید از هفته آینده میبریم. با کدام برنامه و تفکر؟ اینکه هاشمیان بهعنوان سرمربی در راستای منویات مدیرعامل حرکت میکند، نشان میدهد که اتفاقا او خیلی از فوتبال با نظم و انضباط آلمان درس نگرفته است. او خیلی سریع یاد گرفت که باید همراستا با مدیریت تیم رفتار کند. مهره تهاجمی ندارد اما اعتراض هم نمیکند. برای هاشمیان همین که روی نیمکت تیم قرمزها نشسته، یعنی بزرگترین دستاورد. درحالیکه این تیم 10 امتیاز تقریبا راحت و خانگی را از دست داده است.
در بازی مقابل گلگهر، تعدادی از لیدرهای منتسب به باشگاه و نزدیک به رضا درویش، با بردن بلندگو به ورزشگاه سعی کردند که اجازه ندهند صدای اعتراضی شنیده شود. مگر اعتراض آنهایی که دلشان برای این تیم میسوزد، غیرواقعی است؟ اینکه بدون اجازه از خبرنگاران و اهالی رسانه عکس و تصویر میگیرید، به تیم ازهمپاشیده و ناتوان پرسپولیس کمک میکند؟ شما دوست پرسپولیس نیستید. درواقع جزء عواملی هستید که اجازه بهبود و پیشرفت را سلب میکند. همین که پرسپولیس مسابقهای را نباخته، جزء افتخارات این فصل است؟ هوادار از فوتبال به نظر شما چیزی نمیفهمد، درباره بازیکنان سابق و پیشکسوتان این تیم هم همین نظر را دارید؟ هاشمیان میتوانست مربی خوبی باشد، به شرطی که مربیگری را پیشازاین تجربه کرده بود، با فضای فوتبال ایران آشنایی داشت، نمیدانست در یک تیم خیلیها همهکاره هستند و در برخی مواقع آخرین نظر را سرمربی میدهد. او نمیدانست که در فوتبال ایران، مدیرانی هستند که باندهای رسانهای قوی دارند که اجازه نمیدهند کسی علیه آنان سخنی بگوید.
هاشمیان حتی نمیدانست که پرسپولیس تیمی با این شکل و شمایل بازی نیست. به نظر نمیآید که او سودای ماجراجویی در این تیم را داشته یا دارد. او یک مربی محافظهکار است که با خونسردی و آرامش تساویهای بدون گل یا یک بر یک کسب میکند و میگوید بازی بعدی بهتر میشویم. تقصیر هاشمیان نیست که ناگهان خودش را در یک آوردگاه بزرگ دید. مقصر مدیر و مدیرانی هستند که حتی از سرمربی تیم هم شناخت لازم را نداشتند. با هر متر و معیاری که حساب کنید، انتخاب هاشمیان برای پرسپولیس حداقل در این مقطع و با این شرایط، کار چندان درستی نبود. مدیرعامل تیم میگوید 20 میلیون دلار پول داریم ولی بازیکن نیست. البته بود، خوبش هم بود، ولی شما حواست نبود که چطور باید فهرست بازیکنان را برای قهرمانی تهیه کنی. شما خوب میدانی که تعدادی از این نفرات منتخب هاشمیان نبودهاند. خودت میدانی که کدام بازیکنان در فهرست مازاد رفتند ولی با هزار راه گریز دوباره به ترکیب تیم بازگشتهاند.
پرسپولیس چوب ندانمکاریهای شما را میخورد. وگرنه دانش هاشمیان همین اندازه بیشتر نیست. بازیکنان هم پا به سن گذاشته و کمتوان شدهاند. آن خونی که باید به تیم جان تازهای میبخشید، باید در فصل نقل و انتقالات تزریق میشد. نه الان که 10 امتیاز از دستتان پریده است. اما تاریخ شاهد خوبی است. شاید ما خیلی مردمانی اهل یادآوریهای تاریخی نباشیم. ولی ذات تاریخ به ما یادآوری میکند که چه روزگاری داشتهایم و به چه روزگاری رسیدهایم. تاریخ ورزش به خاطر خواهد سپرد که مدیری برای اینکه در کنار پرسپولیس رشد کند، سعی کرد که صدای مخالف را خاموش کند. اما این روزها و این روند تا ابد باقی نمیماند. هنوز باور نکردهاید که هوادار چه سرمایهای برای تیم است؟ تاریخ درباره آنها هم نوشته. تا فرصت بیشتر از این از دست نرفته، دست به کار شوید.