به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ مهر سال ۱۳۶۰ نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی است؛ فرآیند سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری شامل رأی گیری، تنفیذ و تحلیف از دهم تا بیست و یکم این ماه نتیجهای قابل توجه در پی داشت؛ حضرت آیتالله خامنهای با کسب ۹۵ درصد آراء به عنوان سومین رئیسجمهور ایران انتخاب شد. نگاهی تحلیلی به این رویداد تاریخی میتواند ابعاد مختلفی از نقش ایشان در تاریخ معاصر ایران را روشن کند. این انتخاب در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی یعنی در اوج جنگ تحمیلی و ناآرامیهای داخلی، محاصره اقتصادی و چالشهای ناشی از استقرار نظام سیاسی جدید انجام شد.
پس از شهادت محمد علی رجایی دومین رئیس جمهور ایران در حادثه انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور ۱۳۶۰، نظام اسلامی در کمتر از یک ماه پس از انتخابات، رئیس جمهور جدید خود را از دست داد. این شرایط میتوانست فضایی از بحران همراه با دسیسههای داخلی و خارجی برای کشور ایجاد کند. در چنین فضایی، حزب جمهوری اسلامی و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به اتفاق آرا و علی رغم مخالفتهای حضرت آیت الله خامنهای، ایشان را به عنوان نامزد ریاست جمهوری انتخاب کردند. نکته قابل توجه این بود که امام خمینی (ره) که سابقاً با تصدی ریاست جمهوری از سوی روحانیون موافق نبودند با نامزدی ایشان موافقت کردند.
مقدمات انتخابات به سرعت فراهم شد و روز دهم مهرماه مردم در پای صندوقهای رأی حاضر شدند. صبح روز سیزدهم پس از اتمام شمارش آراء، نتیجه انتخابات اعلام شد. تیتر نخست روزنامه اطلاعات این بود: «خامنهای رئیس جمهور شد».
این انتخاب واکنشهای بسیاری در داخل و خارج کشور در پی داشت. واکنش روزنامه «جمهوریت» چاپ ترکیه به انتخاب ایشان این بود: «در دنیای اسلام برای نخستین بار است که یک روحانی به مقام ریاستجمهوری کشور میرسد». روزنامه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور» نیز در مقالهای با اشاره به آیتالله خامنهای نوشته بود: «این روحانی که اینک وظیفه غیرقابل اجتناب رئیسجمهوری ایران را بر عهده دارد، مدتهاست که یکی از استراتژیستهای اصلی آیتالله خمینی بوده است... هیچ یک از رؤسایجمهور پیشین، به خوبی رئیسجمهور جدید، نقطه نظرات [امام] خمینی را نشان نمیدادند... [آیتالله] خامنهای مدتهاست که ستاره در حال طلوع جنبش انقلابی شیعه است».
در میان این واکنش ها، روز هفدهم مهرماه حکم رئیس جمهور منتخب از سوی امام امت (ره) تنفیذ و در تاریخ بیست و یکم همان ماه نیز مراسم تحلیف انجام گرفت. آیت الله سید علی خامنهای اکنون به عنوان سومین رئیس جمهور ایران در دفتر کار خود حاضر میشد و این آغازی برای دورانی جدید در تاریخ معاصر ایران بود.
آیت الله خامنهای که از مبارزان برجسته پیش از انقلاب بود، در سالهای پس از پیروزی انقلاب نیز مسؤولیتهایی نظیر عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع، امامت جمعه تهران و نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشتند؛ بنابراین هرچند در دوران نقاهت پس از ترور به سر میبردند، اما با آمادگی کامل و تکیه بر روحیه معنوی و تجارب پیشین، مسئولیت جدید خود را آغاز کردند.
آیت الله خامنهای به نقش کلیدی رئیس جمهور، ظرفیتها و اختیارات او برای اداره کشور آگاهی داشت؛ او در ابتدا تلاش کرد بستری فراهم سازد که این ظرفیتها را کاملا به فعلیت درآورد؛ بنابراین بر ساختار سازی تمرکز و نهاد ریاست جمهوری را در قالب یک سازمان منسجم و ساختار یافته پایه گذاری کرد. اکنون این نهاد به مثابه بازوهایی برای انجام مسئولیتهای ریاست جمهوری آماده ایفای نقش بود.
رئیس جمهور جدید باید خود را برای مدیریت بحرانها آماده میکرد. جنگ مهمترین چالشی بود که باید آن را تدبیر میکرد. ایشان در سمت رئیس جمهور و عضو شورای عالی دفاع، نقش مهمی در پشتیبانی از جبهههای جنگ و تقویت رزمندگان داشتند. رئیس جمهور علاوه بر اقدامات خود در پایتخت، به صورت میدانی در مناطق جنگی حضور مییافت و به مدیریت جنگ میپرداخت.
بحران تنها در جنگ خلاصه نمیشد. کشور با فقر و محرومیت گسترده به جای مانده از دوران پهلوی، مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ، اقدامات تروریستی گروهکها و محاصره اقتصادی مواجه بود. در این شرایط مدیریت ایشان بر دولت، نقش به سزایی در عبور از این بحرانها داشت.
آیت الله خامنهای با سفرهای استانی خود ارتباطات گستردهای با مردم برقرار کردند. در عرصه سیاست خارجی نیز هرچند فضای ناشی از جنگ، مشکلاتی را برای گسترش روابط دیپلماتیک ایجاد میکرد، اما ایشان تلاش کردند تا با راهبرد دیپلماسی فعال، مواضع انقلاب اسلامی را به گوش جهانیان برسانند. اتخاذ سیاست مستقل از شرق و غرب، توجه به وحدت اسلامی و حمایت از جنبشهای آزادی بخش، برخی از راهبردهای ایشان در عرصه سیاست خارجی به شمار میرود.
آیت الله خامنهای در این دوران علی رغم وجود اختلاف نظر با برخی از اعضای دولت، از انسجام دولت صیانت کرده و با تبعیت از رهنمودهای امام (ره) کشور را مدیریت میکردند.
همچنین ایشان در این دوره همچون پیش از پیروزی انقلاب علاوه بر فعالیتهای سیاسی – اجتماعی، به مقوله فرهنگ نیز بسیار اهمیت میدادند. پس از اینکه ستاد انقلاب فرهنگی در آذر ۱۳۶۳ با حکم امامخمینی به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تبدیل و رئیس جمهور به سمت ریاست آن تعیین شد، آیت الله خامنهای تا پایان دومین دورهی ریاست جمهوری خود در سال ۱۳۶۸ عهدهدار این مسئولیت بود و در این سالها نقش اثرگذاری در تدوین سیاستهای کلان و مهم فرهنگی ایفا نمود.
دوران ریاست جمهوری کوله باری از تجربههای عمیق برای حضرت آیت الله خامنهای در بر داشت. تجاربی که در این سالها کسب کردند، بعدها در دوران رهبری بسیار مورد استفاده قرار گرفت.
انتخاب ایشان در کوران حوداث سال ۶۰ نشان داد که نظام اسلامی حتی در سختترین شرایط و با از میان رفتن برجستهترین عناصر خود نیز قادر به خروج از بحران و تداوم مسیر انقلاب است. شخصیت ایشان که تلفیقی از فقاهت، سیاست، هنر، روشن بینی و آگاهی از زمان بود، پاسخ مناسبی به نیازهای آن مقطع تاریخی محسوب میشد، اما این باعث نشد که ایشان محصور در آن زمان بماند. او از هویتی برخوردار بود که بعدها در سال ۱۳۶۸ به انتخاب ایشان به رهبری نظام جمهوری اسلامی انجامید و فصل جدیدی را در تاریخ ایران اسلامی گشود.
نویسنده و پژوهشگر: عباس کریمیان