ایران و تنهایی تاریخی‌اش

الف دوشنبه 14 مهر 1404 - 10:53

با وجود تحولات فناورانه در عرصه نظامی، بنیاد جنگ‌ها همچنان کلاسیک باقی مانده است. ابزارها دگرگون شده‌اند، اما عنصر انسانی (شجاعت، انسجام، فرمان‌پذیری و خلاقیت) همچنان تعیین‌کننده است. در نهایت نیز زمین است که سرنوشت جنگ را مشخص می‌سازد. هیچ قدرتی نمی‌تواند صرفاً بر هوا و دریا تکیه کند؛ سرانجام باید بر خاک پا گذاشت و نبرد را در آنجا فیصله داد.

جغرافیای خلیج فارس؛ نقطه قوت ایران

ویژگی‌های هیدروگرافی خلیج فارس به ایران امکان داده است تا استراتژی نامتقارن خود را بسط دهد. عمق کم این پهنه آبی و محدود بودن کریدورهای کشتیرانی، کشتی‌های بزرگ دشمن را ناگزیر به عبور از مسیرهایی می‌کند که به شدت آسیب‌پذیرند. در چنین شرایطی، قایق‌های تندرو و مین‌های رونده ایران به ابزارهایی مؤثر تبدیل می‌شوند؛ سلاح‌هایی که در دریاهای عمیق‌تر اثرگذاری کمتری دارند، اما در این جغرافیا به تهدیدی راهبردی بدل می‌شوند.

مقایسه با چین، روسیه و ژاپن

تجربه تاریخی ملت‌ها نشان می‌دهد که ایران مسیری متفاوت پیموده است. چین زمانی مستعمره ژاپن شد و ژاپن نیز در جنگ جهانی دوم تحقیر و تسلیم آمریکا گردید. روسیه سنتاً با سیاست زمین سوخته شناخته می‌شود؛ شهرهای ویران تحویل دشمن می‌دهد. ایران اما در برابر تجاوز، منطق دیگری دارد: اگر بسوزد، در خانه و زادگاه خود می‌سوزد و تنها جنازه سوخته تحویل دشمن می‌دهد. همچون درختان جنگل یا جانداران در آتش‌سوزی، این ملت ریشه در سرزمین خویش دارد و ترک وطن را نمی‌پذیرد.

تجربه نیمه‌استعمار در قاجار

در دوره قاجار، ایران وضعیت نیمه‌مستعمره را تجربه کرد. شاید اگر به‌طور کامل تحت سلطه قرار می‌گرفت، همچون هندِ استعمار بریتانیا، بخشی از مواهب ویرانگر و در عین حال مدرن‌ساز استعمار را نیز دریافت می‌کرد. استعمار وقتی سرزمینی را خانه خود بداند، هرچند ظلم می‌کند، اما برای رفاه خود اقداماتی هم انجام می‌دهد. ایران اما در موقعیتی میانه بوده، یعنی نه استقلال کامل داشت و نه از برخی منافع ناخواسته استعمار بهره‌مند شد.

از پهلوی تا جمهوری اسلامی

در دوره پهلوی، به‌ویژه از دهه ۴۰ به بعد، و سپس در جمهوری اسلامی، ایران دیگر حتی نیمه‌مستعمره هم نبود. هرچند فشار و آسیب از سوی قدرت‌های بزرگ همچنان وجود داشت، اما به‌مراتب کمتر از دوران قاجار شد. ایران به تدریج استقلال بیشتری یافت و جایگاهی متفاوت در نظام بین‌الملل پیدا کرد؛ جایگاهی که نه وابستگی کامل بود و نه همزیستی منفعلانه با قدرت‌های مسلط.

ایران و عدم وابستگی به چین و روسیه

در دوره جمهوری اسلامی، ایران هیچ‌گاه به چین یا روسیه وابسته نشد. همکاری‌ها و شراکت‌های سیاسی و اقتصادی در مقاطعی وجود داشت، اما این روابط هرگز به سطح وابستگی نرسید. ایران برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه، سیاست خارجی خود را بر مبنای حفظ استقلال و خودیاری تعریف کرده است. نه «پروژه آسیایی» چین و نه «میراث امپراتوری» روسیه نتوانستند ایران را به مدار وابستگی بکشانند؛ زیرا ایران به‌خوبی آموخته است که در نهایت تنها باید بر ظرفیت‌های خویش تکیه کند.

تنهایی تاریخی ایران

امروز نیز امید چندانی به قدرت‌های بزرگ برای نقش‌آفرینی مثبت نیست. اگر نقشی می‌داشتند، شاید در این برهه بحرانی آشکار می‌شد. اما تجربه تاریخی ما را به این واقعیت رسانده که تنها بر خدای خود باید تکیه کرد. همان‌گونه که دکتر ابراهمی متقی تأکید می‌کند، ایران یک «تنهایی تاریخی» دارد. متناسب این واقعیت باید گفت در ادبیات روابط بین‌الملل، مفهوم خودیاری یا Self-Help بیش از همه در مورد ایران مصداق دارد.
البته این تنهایی مطلق نیست. حتی قدرت‌های بزرگ نیز در نهایت تنها هستند. همانند زندگی فردی که انسان سرانجام درمی‌یابد باید بار اصلی مشکلاتش را خود بر دوش کشد، ملت‌ها نیز دیر یا زود با حقیقتِ تنهایی در مناسبات جهانی روبه‌رو می‌شوند.

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.