جهانبخش سنجابی شیرازی با بیان اینکه غرب در این جنگ همزمان دو جبهه «افکار عمومی» و «نخبگان» را هدف گرفته است، افزود: دشمن تلاش میکند با تضعیف مرجعیت دولت، بیاعتبارسازی ارزش پول ملی و تحریف مفهوم پیشرفت، بنیانهای فکری و ارزشی جامعه ایرانی را از درون دچار استحاله کند.
او در بخش دیگری از سخنانش درباره وضعیت منابع ارزی ایران در بانکهای عراقی نیز توضیح داد: برخلاف برخی شایعات و فضاسازیها، هیچ تهدید جدی برای انسداد یا بلوکه شدن منابع وجود ندارد و با اجرای اقدامات پدافندی دقیق، از بروز هرگونه بحران در این حوزه جلوگیری شده است.
سنجابی با اشاره به تجربه ای تکراری اما در شرایطی متفاوت گفت: در تحلیل شرایط جدید و حواشی پیرامون فعال شدن مکانیزم ماشه، باید چند نکته مهم را مورد توجه قرار داد تا هم واقعبینانهتر با تحولات مواجه شویم و هم از تأثیرات روانی و رسانهای آن در امان بمانیم.
وی افزود: در بدترین حالت، کشور ما با شرایطی روبهرو میشود که مشابه آن را در سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۵ تجربه کرده است. ما قبلاً با این وضعیت مواجه بودهایم و راه عبور از آن را میدانیم. این تجربه، مثل بیماریای است که بدن قبلاً به آن مبتلا شده باشد؛ در مرتبه دوم، هم چشمانداز روشنتر است و هم بدن مقاومتر. به همین دلیل، مواجهه امروز ما با این بحران نسبت به گذشته سادهتر و کنترلپذیرتر خواهد بود.
او ادامه داد: با این حال، متأسفانه برخی تریبونها—چه از سر غرضورزی نسبت به امنیت ملی و چه از سر ناتوانی در انجام وظایف خود—در تلاشاند ناکارآمدیهایشان را به این مکانیزم نسبت دهند و از هماکنون با «فرار رو به جلو»، آثار آن را بزرگتر از واقعیت جلوه دهند.
دبیر کل اتاق مشترک ایران و عراق گفت: تفاوت اساسی امروز با سالهای ۹۱ تا ۹۵ در همراهی بازیگران بینالمللی است. در آن سالها نه روسیه و نه چین قطعنامهها را وتو نکردند، اما امروز شاهدیم که هر دو کشور رسماً اعلام کردهاند بازگشت تحریمها و قطعنامهها را به رسمیت نمیشناسند.
وی افزود: هرچند در عمل ممکن است رفتار مالی آنان کاملاً منطبق با مواضع سیاسیشان نباشد، اما همین شکاف در موضعگیری جهانی، آثار روانی تحریمها را کاهش میدهد و فضا را نسبت به تجربه گذشته «رقیقتر» کرده است. این وضعیت، فرصتی برای ایران فراهم میآورد تا در میدان دیپلماسی و اقتصاد، ابتکار عمل را بیشتر در دست گیرد.
سنجابی گفت: در دو سه سال گذشته، کشور جهتگیریهای مهمی در زمینه ذخایر ارزی، طلا و فلزات گرانبها داشته است. این اقدامات باعث شده سطح آمادگی اقتصادی کشور برای مواجهه با فشارهای خارجی، بهمراتب بهتر از سالهای پیش باشد. در واقع، گذار از دولت احمدینژاد به دولتهای بعدی، با ارتقای زیرساختهای مالی و مدیریتی همراه بوده و این ظرفیتها اکنون بهعنوان سرمایه مقابله با تحریمها عمل میکنند.
وی افزود: بخش مهمی از نوسانات اخیر اقتصادی در ایران نه ناشی از واقعیتهای عینی، بلکه حاصل انتظارات تورمی است. در اقتصاد جهانی، چنین انتظاراتی معمولاً محصول تحرکات سیاسی و روانی است؛ اما در ایران، گاه شدت آن بیشتر میشود.
او ادامه داد: افزایش نرخ ارز، طلا و سایر داراییهای مالی، تا حد زیادی بازتاب همین انتظارات است و برخی سفتهبازان و جریانهای سودجو نیز از این فضا برای نوسانگیری و سود استفاده میکنند. بسیاری از رسانههایی که اثر مکانیزم ماشه را بزرگنمایی میکنند، در عمل بخشی از همین جریان روانی هستند و باید ریشه این تحریکات را در منافع پنهان اقتصادی جستوجو کرد.
سنجابی گفت: مکانیزم ماشه در ذات خود نه یک استراتژی، بلکه یک ابزار و تاکتیک است؛ ابزاری در خدمت یک استراتژی گستردهتر که هدف آن فشار روانی و اقتصادی بر جامعه ایرانی است. رسانهها و تحلیلگران وظیفه دارند ابعاد این عملیات را شفاف برای افکار عمومی تبیین کنند تا مردم درک درستی از اهداف و انگیزههای پشت پرده این تحرکات داشته باشند.
دبیرکل اتاق مشترک ایران و عراق گفت: پس از شکست رژیم صهیونیستی و آمریکا در جنگ ۱۲ روزه و ناکامی آنان در تحریک افکار عمومی ایران، دشمنان دریافتند که براندازی یا تضعیف ایران از مسیر نظامی ممکن نیست. از این رو، وارد مرحله جدیدی از تقابل شدند که من از آن با عنوان «جنگ شناختی» یاد میکنم.
وی افزود: در این مرحله، هدف اصلی دشمن دیگر نظام سیاسی نیست؛ بلکه جامعه ایرانی است. در واقع، تلاش میشود «امنیت اجتماعی» ایران تضعیف شود. امنیت اجتماعی را میتوان مثلثی متشکل از موجودیت، هویت و ارزشها دانست؛ و دشمن تلاش میکند با تأثیرگذاری بر یکی یا چند ضلع این مثلث، جامعه را از درون فرسوده کند.
سنجابی گفت: دشمن در پی آن است که بحران موجودیت را در جامعه ایرانی نهادینه کند و احساس ناامنی و بیثباتی را در ذهن مردم تزریق نماید. نتیجه چنین وضعیتی، هم افزایش انتظارات تورمی در ابعاد اقتصادی و اجتماعی است، و هم در صورت تداوم، منجر به فرسودگی اجتماعی میشود؛ پدیدهای که در بلندمدت سرمایه اعتماد عمومی را فرسایش میدهد.
وی افزود: در حوزه ارزشها نیز دشمنان میکوشند زنجیره ارزشهای جامعه ایرانی را دگرگون کنند. از جمله با تضعیف نقش دولت در اقتصاد، بیاعتبارسازی پول ملی، و سوق دادن مردم به سمت فعالیتهای غیرمولد نظیر خرید ارز، سکه یا ملک بهعنوان ابزار حفظ ارزش دارایی. در واقع، هدف آنان تغییر جهت توان اقتصادی از تولید به سوداگری است.
او ادامه داد: در سطح سوم، یعنی هویت ملی، تلاش میشود جامعهای که همواره در برابر تهدید خارجی متحد بوده، دچار شکاف در درک خود از دشمن شود. در حالی که اکثریت جامعه ایران صرفنظر از اختلاف سلیقهها، در یک نقطه اشتراک دارند: دشمن خارجی را تهدیدی علیه موجودیت خود میدانند. این سرمایه اجتماعی، همان عنصر کلیدی است که غرب در جنگ شناختی قصد تضعیف آن را دارد.
وی در پایان با اشاره به جنگ شناختی دشمن گفت: که این امر در دو سطح دنبال میشود:
۱- عملیات روانی علیه افکار عمومی با هدف شکلدهی به ترس، ناامیدی و بیثباتی روانی در جامعه.
۲- مدیریت ذهن نخبگان سیاسی و تصمیمگیران کشور که مرحله پیشرفتهتر این جنگ است.
متأسفانه باید گفت در مرحله دوم، یعنی اثرگذاری بر نخبگان، دشمن تا حدی موفقتر عمل کرده است؛ در حالی که افکار عمومی در ایران بهواسطه تجربههای گذشته، واکنش پختهتر و مقاومتری نشان داده است. همین امر لزوم افزایش هوشیاری در لایههای تصمیمسازی کشور را یادآور میشود.
سنجابی، در خصوص مشکلات احتمالی که اسنپ بک می تواند برای منابع ایران در عراق ایجاد کند گفت: در خصوص سرنوشت منابع مالی ایران در بانکهای عراقی نیز باید گفت که ارزیابیها نشان میدهد نگرانی جدی از محل بلوکه شدن منابع وجود ندارد.
وی ادامه داد: اولاً، قابلیت انسداد منابع ایران در عراق چندان بالا نیست و عمده منابع در حسابهایی قرار دارد که تحت شمول مکانیزم ماشه نیستند. ثانیاً، منابع بخش خصوصی به سادگی قابل مسدودسازی نیست و اساساً مشمول این محدودیتها نمیشود.
او گفت: بنابراین حتی اگر در ظاهر و بر روی کاغذ محدودیتهایی اعمال شود، مجموعه اقدامات پدافندی و تدابیر دولت و بانک مرکزی عملاً مانع از بروز بحران واقعی در این حوزه خواهد شد.
وی در پایان با اشاره به اینکه مکانیزم ماشه بیشتر تهدیدی روانی است تا عملی گفت: مکانیزم ماشه بیش از آنکه تهدیدی واقعی باشد، بخشی از یک نبرد روانی و شناختی علیه ایران است. مقابله با این نبرد، نیازمند سه رویکرد اساسی است:
۱- هوشیاری رسانهای و تبیین دقیق واقعیتها، تا جامعه در برابر بزرگنماییها مصون بماند.
۲- مدیریت انتظارات تورمی، برای جلوگیری از سودجویی جریانهای سفتهباز.
۳- تقویت امنیت اجتماعی، با تأکید بر وحدت ملی و بازآفرینی ارزشهای مشترک جامعه ایرانی.