چرا پوشش اخبار حمله احتمالی اسرائیل به نفع ایران و به ضرر اسرائیل است؟!

تابناک چهارشنبه 16 مهر 1404 - 11:02
همین رویکرد باعث شده بود مردم به لحاظ ذهنی آمادگی چنین درگیری نظامی را داشته باشند و اگرچه به واسطه فقدان تجربه چنین جنگی، چالش‌هایی به وجود آمد اما در مجموع کشور به آشوب کشیده نشد. بنابراین پوشش این اخبار اگرچه ممکن است تاثیر منفی موقتی در فضای اقتصادی داشته که باید توسط بازارساز مدیریت ‌شود اما افکارعمومی را برای شرایط غیرمنتظره آماده می‌کند و مانع از پیاده سازی دکترین شوک و بهت در صورت وقوع حمله مجدد خواهد شد. 

چرا پوشش اخبار حمله احتمالی اسرائیل به نفع ایران و به ضرر اسرائیل است؟!

پس از حمله رژیم اسرائیل به ایران که به جنگ دوازده روزه انجامید، تا امروز همواره شدت نبض اخبار درباره تجاوز نظامی دوباره رژیم به ایران رو به کاهش نگذاشته و گروه معناداری از تحلیل گران بین المللی و داخلی این رویارویی دوباره را بسیار متحمل می‌دانند. عمده برآوردها متوجه برنامه موشکی ایران است که از قضا در جنگ دوازده روزه نشان داد می‌تواند به دارایی‌های اسرائیل ضربه بزند و در چارچوب دکترین بگین، هدفی هم‌سطح برنامه هسته‌ای ایران تعریف می‌شود.

در برابر این شرایط «نه جنگ و نه صلح» دو رویکرد را می‌توان در پیش گرفت. رویکرد نخست اینکه برای آرامش بخشی به جامعه و عادی سازی فضای افکارعمومی، مسئله احتمال حمله مجدد را نادیده گرفت و عملیات روانی دشمن را خنثی کرد. دیگر نگرش این است که جامعه در معرض این اخبار قرار بگیرد و از یک حمله غافلگیر نشود. شواهد نشان می‌دهد اتفاقاً رژیم اسرائیل از رویکرد اول استقبال می‌کند و رویکرد دوم به طرح نظامی این رژیم که برگرفته یک دکترین آمریکایی است ضربه می‌زند.

برای درک این دکترین باید کتاب «شوک و بهت: دستیابی به تسلط سریع | Shock and Awe: Achieving Rapid Dominance» نوشته‌ هارلن ک. اولمن و جیمز پی. وید در سال 1996 برای دانشگاه ملی دفاع آمریکا را مطالعه کرد؛ کتابی که دکترین نظامی آمریکا پس از دوران جنگ سرد را به تشریح می‌کند. با پایان جنگ سرد و نبودِ تهدیدی هم‌سنگ شوروی، آمریکا در موقعیتی از برتری نظامی بی‌رقیب قرار گرفته و جنگ‌های پیش رو نه از جنس رویارویی دو قدرت هسته‌ای عظیم، بلکه عمدتاً از جنس جنگ‌های منطقه‌ای نظیر عراق و یا عملیات‌های ضدتروریستی نظیر افغانستان است.

با تغییر مدل دشمن برای آمریکا، کتاب به دنبال تعریف دکترین جدیدی به‌جای «نیروی قاطع | Decisive Force» که برای شوروی به کار می‌رفت است؛ دکترینی که بتواند دشمن را نه فقط از نظر نظامی، بلکه از نظر ذهنی، روانی و ادراکی فلج کند. نویسندگان این دکترین را «سلطه سریع | Rapid Dominance» می‌نامند که بر پایه‌ ایجاد «شوک و بهت | Shock and Awe» در دشمن استوار است.

شوک و بهت حالتی است که در آن دشمن چنان دچار بهت، سردرگمی و ناتوانی ادراکی می‌شود که ادامه‌ی مقاومت برایش ناممکن می‌گردد. نمونه‌ی تاریخی که نویسندگان ذکر می‌کنند، بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی است؛ نه به خاطر تخریب فیزیکی، بلکه به سبب تأثیر روانی عظیمش که اراده‌ ژاپن برای مقاومت را نابود کرد. در شکل مدرن، این شوک می‌تواند با ترکیبی از حملات هم‌زمان و برق‌آسا از زمین، هوا، دریا، فضا و سایبری، اختلال در ارتباطات و فرماندهی دشمن، استفاده‌ گسترده از فریب، اطلاعات غلط و نشت کنترل‌شده‌ی داده‌ها و حتی تسلط بر آب، غذا، انرژی و زیرساخت‌های حیاتی حاصل شود.

این دکترین بر مبنای چهار ستون دانش و شناخت کامل از خود، دشمن و محیط، سرعت بالا در واکنش و اقدام، برتری عملیاتی خیره کننده | Operational Brilliance و کنترل و مدیریت کامل امضا و اطلاعات محیطی می‌کوشد، اراده‌ دشمن را پیش از نابودی فیزیکی از بین ببرد، ادراک و شناخت دشمن از محیط نبرد را به‌کلی مختل کند و در زمان کوتاه، کنترل کامل میدان نبرد و فضای اطلاعاتی را در دست گیرد. 

برای دستیابی به این سه هدف همانگونه که از نام این دکترین مشخص است باید به همه لایه‌ها از مردم تا نیروهای نظامی و سیاستمداران ارشد شوک وارد شود. در واقع تنها زمانی این دکترین کار می‌کند و می‌توان یک کشور را در سطحِ ادراک و اراده فلج کرد و به اهداف سیاسی یا نظامی بدون ضرورتِ جنگِ فرسایشی رسید که شوک در این لایه‌ها عمل کند. 

در آغازِ تهاجمِ 2003 به عراق دولت و رسانه‌ها عملیاتِ اولیهٔ بمباران بغداد و حملات هم‌زمان را عملاً «شوک و بهت | Shock and Awe» نامیدند و بخش‌هایی از دکترین سلطه سریع در برنامه‌ریزی و اجرا مشهود بود؛ هرچند در نهایت اختلاف توان فنی و تکنولوژی نظامی در صحنه عراق تعیین کننده بود. حملات شب اول جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل برای ترورها نیز در چارچوب دکترین شوک و سلطه سریع قابل تعریف است، چرا که اگرچه در سطوح نظامی برای حمله اسرائیل آمادگی وجود داشت اما برآوردها از حملات محدود به تاسیسات هسته‌ای و پدافندی حکایت داشت و نه این اهداف وسیع.

با این حال این دکترین شوک نتوانست کار کند که اگر کار می‌کرد، قاعدتاً باید فروشگاه خالی از مواد غذایی و کالاهای اساسی می‌شد و یک آشوب عمومی به راه می‌افتاد که مسئولین را در سطوح مختلف درگیر مدیریت آن کند و اسرائیل با دست بازتر بانک اهدافش را توسعه دهد و هدف قرار دهد. علت اینکه این دکترین کار نکرد، نگرش حاکم بر فضای امنیت ملی طی دو سال پیش از این حمله بود که مانعی برای رسانه‌ها به جهت پوشش خبرها، گمانه زنی‌ها، تحلیل‌ها و برآوردها درباره رویارویی نظامی ایران با اسرائیل و آمریکا ایجاد نکرده بود.

همین رویکرد باعث شده بود مردم به لحاظ ذهنی آمادگی چنین درگیری نظامی را داشته باشند و اگرچه به واسطه فقدان تجربه چنین جنگی، چالش‌هایی به وجود آمد اما در مجموع کشور به آشوب کشیده نشد. بنابراین پوشش این اخبار اگرچه ممکن است تاثیر منفی موقتی در فضای اقتصادی داشته که باید توسط بازارساز مدیریت ‌شود اما افکارعمومی را برای شرایط غیرمنتظره آماده می‌کند و مانع از پیاده سازی دکترین شوک و بهت در صورت وقوع حمله مجدد خواهد شد. 

مردم ایران در عین حال که باید به زندگی روزمره شان بپردازند، می‌بایست برای شرایط غیرضروری آماده باشند. زندگی در خاورمیانه برای قرن‌ها همواره در حکم زندگی در دامنه آتش‌فشان بوده است؛ شجاعت می‌طلبد و لحظه‌ها را ارزشمند می‌کند.

مهدی خرم دل

دانلود نسخه کامل کتاب Shock and Awe: Achieving Rapid Dominance 

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.