به گزارش افکارنیوز، هفتم اکتبر ۲۰۲۳ تنها یک روز در تقویم نبود؛ روزی بود که موازنه قدرت در خاورمیانه و حتی نظام بینالملل را به چالش کشید.
حمله حماس به اسرائیل و پاسخ بیرحمانه تلآویو، نه فقط آتش جنگ را شعلهور کرد، بلکه پرده از واقعیتی برداشت که بسیاری ترجیح میدادند نبینند: نظم پیشین منطقه دیگر دوام ندارد.
بر اساس تحلیلهای جدید اندیشکدهها و نهادهای بینالمللی، پیامدهای این رخداد اکنون شش محور اساسی از تغییر در سیاست، اقتصاد و افکار عمومی جهان را نمایان کرده است.
پیش از هفتم اکتبر، پروژههایی چون « پیمان ابراهیم »، «کریدور هند-اروپا (IMEC)» و روند عادیسازی روابط با اسرائیل، بهعنوان مسیر آینده منطقه تبلیغ میشد اما جنگ غزه، این تصویر خوشبینانه را واژگون کرد.کشورهای عربی دریافتند که نادیده گرفتن مسئله فلسطین هزینه سنگینی دارد و هیچ نظمی بدون پاسخ به ریشه تاریخی این بحران پایدار نخواهد بود.
واشنگتن بار دیگر کوشید با حضور نظامی و دیپلماسی فشرده، مدیریت بحران را در دست بگیرد؛ اما افکار عمومی داخلی و فشارهای جهانی نشان دادند که دوران قدرت مطلق آمریکا سپری شده است.حمایت بیقید از اسرائیل نه تنها وجهه جهانی ایالات متحده را آسیبپذیر کرد، بلکه مشروعیت اخلاقی نظم غربی را نیز زیر سؤال برد.
در حالیکه برخی دولتهای عربی سکوت یا مصالحه را برگزیدند، خیابانهای عربی از قاهره تا رباط شاهد بازگشت پررنگ همبستگی با مردم فلسطین بود.گسست میان سیاست رسمی و وجدان عمومی، یکی از نشانههای آغاز دورهای تازه از سیاست مردمی در منطقه تلقی میشود؛ دورهای که دیگر نمیتوان تنها با قراردادهای سیاسی آن را کنترل کرد.
اسرائیل شاید از نظر نظامی دست بالا را القا می کرد، اما در صحنه سیاسی و اجتماعی با بحرانی بیسابقه روبهرو است.تظاهرات داخلی، اختلافات سیاسی، و افزایش فشارهای بینالمللی، باعث شده تا این رژیم در وضعیتی معلق میان پیروزی نظامی و شکست سیاسی قرار گیرد.
از حملات به ناوگان دریایی در دریای سرخ گرفته تا تهدید خطوط انتقال انرژی و کابلهای ارتباطی، جهان دریافت که جنگ غزه فقط مسئلهای منطقهای نیست.
بازارهای جهانی، مسیرهای تجاری و حتی زنجیره تأمین فناوری تحت تأثیر قرار گرفتند؛ بهگونهای که بسیاری از کشورها به فکر مسیرهای جایگزین و سرمایهگذاری در زیرساختهای مستقل افتادند.
واکنش کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا به بحران غزه، نشانهای از پایان انحصار قدرت غربی در نظام بینالملل است.این کشورها دیگر در حاشیه نیستند؛ آنها با مواضع مستقل خود، از تشکیل ائتلافهای تازه و حتی بازنگری در نقش سازمانهای بینالمللی سخن میگویند.۷ اکتبر در واقع نقطهای بود که شکاف میان شمال و جنوب به تضادی ساختاری در نظم جهانی تبدیل شد.
تحولات پس از هفتم اکتبر نشان میدهد که جهان در آستانه بازتعریف مفاهیم قدرت، مشروعیت و امنیت قرار دارد.از تلآویو تا واشنگتن و از قاهره تا برلین، همه میدانند که دیگر بازگشت به وضعیت پیش از آن روز ممکن نیست.۷ اکتبر نه فقط جنگی را آغاز کرد، بلکه پایان دورهای از توهم نظم پایدار غربمحور را رقم زد.