برترینها _ مهنا پرویزی: برای خیلیها، نام جومونگ و سوسانو هنوز هم با نوستالژی و خاطرات روزهای خوب تلویزیون گره خورده است؛ پادشاه و ملکهای که سالها در قلب بینندگان حک شدند و تصویرشان در ذهنها ماندگار شد. اما جهان کیدراما متوقف نمانده است؛ امروز پادشاهان و ملکههای تازهای در سریالهای تاریخی کرهای ظهور کردهاند که جذابیت و پیچیدگی شخصیتهایشان فراتر از خاطرات گذشته است.
این سریالها نه تنها تاج و تخت و قصههای عاشقانه را با شکوه روایت میکنند، بلکه هر صحنهشان تلفیقی است از هنر، سیاست و احساسات انسانی؛ جایی که قدرت و لطافت در کنار هم میدرخشند. اگر جومونگ و سوسانو آغازگر عشق شما به سریالهای تاریخی بودند، حالا که تکرار افسانه جومونگ هم تمام شده، وقتش رسیده که چشمهایمان را به سمت سریالهای جدید باز کنیم و با پادشاهان و ملکههای مشهور، قصههایی جدید و بهیادماندنی آشنا شویم.
درست زمانی که بازپخش سریال «جومونگ» توجه تماشاگران تلویزیون را به دنیای کیدراماهای تاریخی جلب کرده بود، سریال «نوش جان اعلیحضرت» با پادشاه «لی یی هون» توانست در سراسر جهان بر سر زبانها بیافتد. داستان این سریال درباره پادشاهی مغرور و مستبد است؛ کسی که زخمهای گذشته، بهویژه مرگ مشکوک مادرش، باعث شده اعتماد کردن و عشق ورزیدن برایش دشوار باشد. اما با ورود یئون جییونگ، دختر جوانی از زمان آینده، زندگیاش دگرگون میشود و تمام احساسات سرکوبشدهاش به تدریج ظاهر میشود.
در این سریال یئون جییونگ، سرآشپزی جوان، خلاق و کمالگرا، ناگهان به دوران چوسان منتقل میشود و در آشپزخانه کاخ سلطنتی گرفتار میشود. او به سرعت درمییابد که پادشاه لی یی هون، مردی مغرور، سرد و مستبد است، اما به تدریج با مهارت و شخصیت خود قلب او را به دست میآورد. عشق میان آنها شکل میگیرد و با ورود یئون جییونگ، پادشاه با احساسات سرکوبشده خود روبهرو میشود و زندگیاش مسیر تازهای پیدا میکند. با ترکیب عاشقانه و طنز، «نوش جان اعلیحضرت» یکی از پرطرفدارترین سریالهای جدید کرهای است که توانسته مخاطبان زیادی را در سراسر جهان جذب کند.
برخلاف پادشاههایی که در بسیاری از سریالهای تاریخی سرد و دستنیافتنی نشان داده میشوند، لی یونگ شخصیتی گرم، شوخطبع و عاشقپیشه دارد که تماشاگر را از همان ابتدا با خود همراه میکند. او ولیعهد جوانی است که دلش برای عدالت و عشق میتپد و در مسیرش با دختری به نام را اون روبهرو میشود؛ دختری که با فریب و شانس، خود را به عنوان خواجهای به نام هونگ سامنوم به کاخ رسانده است.
داستان عاشقانهی آنها با لبخند و طنز آغاز میشود؛ لی یونگ شیفته مهربانی و زیرکی را اون میشود، اما رفتارهای دخترانه و عجیب او باعث میشود حقیقت برملا شود. از همان لحظه، عشقی واقعی میان ولیعهد و خواجه تقلبی شکل میگیرد، اما موانع سلطنتی و سایهی گذشتهی پدر را اون، شورشی ده ساله، آنها را از هم دور میکند. در این میان، لی یونگ ناچار به ازدواج سیاسی میشود، را اون مدتی کاخ را ترک میکند، و با بازگشت پدرش، داستان شورش و عشق دوباره شعلهور میشود. «مهتاب نقاشی شده با ابر» تنها یک درام تاریخی نیست؛ داستان عاشقانهای پرانرژی، جذاب است که قلب تماشاگر را میرباید. شخصیت گرم ولیعهد، شیمی بینظیر با را اون و ترکیب طنز، احساس و سیاست دربار، این سریال را به یکی از بهیادماندنیترین عاشقانههای کیدراما تبدیل کرده است.
در جهانی که عشق، سیاست و قدرت با هم درهمتنیدهاند، داستان «ملکه کی» روایتی پرشور از زنی است که سرنوشتش را با دستان خودش رقم میزند. سونگ نیانگ دختری است که در جستوجوی پدرش، لباس مردانه میپوشد و وارد دنیایی میشود که هیچ جایی برای احساس ندارد. او در میانهی نبردهای خونین و توطئههای درباری، با وانگ یو، ولیعهد شجاع گوریو، آشنا میشود و عشقی میانشان شکل میگیرد که ریشه در صداقت و ازخودگذشتگی دارد. اما وقتی توگون تیمورخان، شاهزادهی مغول و گروگان امپراتوری یوآن، پا به گوریو میگذارد، سرنوشت سونگ نیانگ در مسیر دیگری میافتد. دختری که روزی با زخم انتقام زندگی میکرد، حالا میان دو مرد و دو امپراتوری گرفتار میشود؛ یکی عاشقی صادق و مغرور، و دیگری پادشاهی سادهدل و عاشقپیشه که همه چیزش را برای او میبازد.
«ملکه کی» از همان ابتدا مخاطب را با ریتم پرکشش، صحنههای باشکوه و مثلث عشقی پرهیجانش جذب میکند. درست مثل افسانه جومونگ، در این سریال هم عشق و قدرت در برابر هم میایستند، اما اینبار قهرمان داستان زنی است که برخلاف قاعدهی تاریخ، خود تاج را بر سر میگذارد.
بازی درخشان ها جیوون در نقش زنی احساسی و جاهطلب، «ملکه کی» را به یکی از ماندگارترین درامهای تاریخی کرهای تبدیل کرده است.
در دنیای سریالهای تاریخی کره، شاه سجونگ جایگاه ویژهای دارد؛ پادشاهی اندیشمند، مهربان و در عین حال تنها که بیشتر از قدرت، به دنبال آگاهی و روشنایی برای مردمش است. او در تاریخ به عنوان خالق الفبای کرهای (هانگول) شناخته میشود، اما در سریال « با ریشههای عمیق»، چهرهای انسانیتر و شکنندهتر از او میبینیم ، رهبری که در میان خون و توطئه، در پی حقیقت است. داستان در زمانی اتفاق میافتد که کشور با موجی از قتلهای زنجیرهای مرموز روبهرو میشود. مأمور جوانی به نام کانگ چائهیون برای کشف حقیقت وارد ماجرا میشود و به تدریج درمییابد که این قتلها با طرح بزرگ پادشاه برای خلق زبان مردم، ارتباطی پنهان دارند. پشت این جنایتها نخبگان و قدرتطلبانی هستند که از گسترش دانش و سواد میترسند. اما در مرکز همهچیز، شاه سجونگ ایستاده، پادشاهی که بهجای جنگ و شمشیر، با قلم و اندیشه حکومت میکند. او در برابر دشمنانی ایستاده که در دل دربار خود او پنهان شدهاند، و ایمان دارد که «کلمه»، میتواند مردم را آزاد کند.
بازی درخشان هان سوککیو باعث شد سجونگ نه فقط به عنوان یک پادشاه، بلکه بهعنوان نماد خرد، انسانیت و شجاعت اخلاقی در ذهن بینندگان ماندگار شود. برخلاف بسیاری از پادشاهان تلویزیونی که با غرور و قدرت شناخته میشوند، سجونگ در این سریال گرم، اهل اندیشه است؛ پادشاهی که در سکوتش، شکوهی از ایمان و آگاهی نهفته است. «درختی با ریشههای عمیق» فقط یک داستان جنایی در بستر تاریخ نیست؛ بلکه ستایشی از پادشاهی است که سواد را تاج مردم کرد. شخصیتی که با آرامش، صداقت و باورش به حقیقت، درست مثل نام سریال در قلب تماشاگران ریشه دواند.
در میان تمام ملکههایی که در تاریخ درامهای کرهای به تصویر کشیده شدهاند، ملکه ایم هوآ یونگ یکی از ماندگارترین چهرههاست؛ زنی که تاج سلطنت را نه برای قدرت، بلکه برای حفاظت از فرزندانش بر سر گذاشته است. برخلاف ملکههای مطیع و آرامی که معمولاً در دربارهای تاریخی میبینیم، هوآ ریونگ شخصیتی زنده، جسور و واقعگرا دارد. او زنیست که دربار را همانند میدان جنگی میبیند؛ جایی که باید برای بقا و آیندهی پسرانش بجنگد. همسرش، امپراطور چوسان، نه همسر دیگر دارد و هر یک از آنها پسری دارند که میتوانند رقیبی برای ولیعهد باشند. در چنین فضای پر از رقابت و دسیسه، تنها هوآ ریونگ است که واقعاً به پادشاهی آینده و سرنوشت فرزندانش فکر میکند.
اما فاجعه از جایی آغاز میشود که ولیعهد، پسر ارشد و امید اصلی هوآ ریونگ، بر اثر بیماری مرموزی و با دسیسه ملکه مادر از دنیا میرود. مرگ او دربار را به میدان قدرتطلبی تبدیل میکند. حالا هر زنی در پی نشاندن پسر خود بر تخت است. در این میان، چهار شاهزادهی دیگر هوآ ریونگ که همگی سر به هوا، بازیگوش و از نظر رفتار سلطنتی ناپختهاند، به هدف تمسخر دیگران تبدیل میشوند. با این حال، ملکه تصمیم میگیرد تسلیم نشود. او با سختگیری، تدبیر و عشقی مادرانه، تلاش میکند از پسرانش مردانی شایسته بسازد و به آنها بیاموزد که ارزش واقعی، نه در خون سلطنتی بلکه در انسانیت و دانایی است. هوآ ریونگ در هر صحنه، تصویری از زنی است که در جهانی مردسالار، قدرت را از شفقت میگیرد نه از ترس. او زنی است که برای حفظ عدالت و خانوادهاش از هیچ چیز نمیترسد. بازی درخشان کیم ههسو باعث شد این نقش به یکی از تأثیرگذارترین تصویرهای زنانه در تاریخ کیدراما تبدیل شود؛ زنی که با یک چتر، پناه و نماد مقاومت شد.
در میان تمام درامهای تاریخی کرهای، پادشاهی اثری است که مرز میان تاریخ، وحشت و سیاست را درهم میشکند. اما فراتر از فضای ترسناک و پرهیجان آن، شخصیتی درخشان در مرکز ماجرا ایستاده است. ولیعهد لی چانگ؛ شاهزادهای که میان انسانیت و قدرت گرفتار شده و در جهانی آلوده به طمع، تنها صدای عقل و شجاعت است.
داستان در دوران چوسان روایت میشود، زمانی که با کشف گیاهی اسرارآمیز که میتواند مردگان را زنده کند، امپراتوری به جهنمی زنده بدل میشود. پزشک دربار، این گیاه را برای احیای امپراتورِ مرده به کار میگیرد، اما نتیجه فاجعهبار است پادشاه به زامبیای خونخوار تبدیل میشود که به خوردن انسانها تمایل دارد. بهتدریج بیماری از دربار به مردم میرسد و کشور درگیر مرگ و وحشت میشود. در این میان، ملکه و پدرش، نقشه دارند فرزند در راه ملکه را ولیعهد کنند تا سلطنت را از چنگ لی چانگ درآورند. اما ولیعهد، برخلاف درباریان فاسد و جاهطلب، مردی است شجاع، آگاه و دلسوز که برای حقیقت و عدالت میجنگد، نه برای تاج. با گسترش بیماری، لی چانگ همراه با محافظ وفادارش، پرستاری به نام «سوبی» و شکارچی جوانی به نام «یئونگ شین»، سفری خطرناک را آغاز میکند تا منبع این نفرین را بیابد و مردم را نجات دهد.
در دل این آشوب، ولیعهد لی چانگ به یکی از قهرمانان اخلاقی تاریخ کیدراما تبدیل میشود، رهبری که بین حفظ سلطنت و نجات مردم، دومی را انتخاب میکند. در حالی که دیگران برای تاج میمیرند، او حاضر است برای حقیقت از تاج بگذرد. جو جیهون در نقش لی چانگ تصویری ماندگار از پادشاهی مسئول ارائه میدهد؛ شاهزادهای که در دنیایی پر از مردگان، هنوز زندهترین روح را دارد. پادشاهی فقط داستان زامبیها نیست؛ داستان حاکمی است که در میان تاریکی و فساد، به روشنترین چهره تاریخ بدل میشود. ولیعهد لی چانگ، نماد عقل، شجاعت و ایمان به انسانیت در دنیایی است که همه از انسان بودن فاصله گرفتهاند.
اگر بخواهیم از خاصترین و جسورترین ملکههای تاریخ در دنیای کیدراما نام ببریم، بدون شک ملکه کیم سویونگ در سریال آقای ملکه در صدر فهرست قرار میگیرد؛ زنی که در ظاهر باوقار و سلطنتی است، اما در درون، روح یک آشپز مرد مدرن از قرن بیستویکم را در خود دارد. داستان از جایی آغاز میشود که کیم سویونگ، ملکهای از خاندان پرنفوذ «کیم»، قرار است با پادشاه چولجونگ ازدواج کند، پادشاهی که تاریخ او را مردی بیکفایت و بیاراده معرفی کرده است. اما در سریال میبینیم چولجونگ در واقع پادشاهی زیرک، دلسوز و عدالتطلب است که برای در امان ماندن از دسیسههای درباری، نقش حاکمی احمق و زنباره را بازی میکند. در همین زمان، در دنیای مدرن، جانگ بونگهوان، آشپز جوان کاخ ریاستجمهوری، طی حادثهای در استخر سقوط میکند و ناگهان روحش با ملکه کیم سویونگ در دوران چوسان جابهجا میشود!
از آن لحظه به بعد، کاخ سلطنتی شاهد رفتاری عجیب از ملکه است؛ زنی که با صدای مردانه حرف میزند، غذاهای مدرن میپزد و با شوخیهای بیپروا درباریان را شوکه میکند. اما پشت تمام این طنز و آشوب، داستانی از رشد، عشق و آگاهی پنهان است. ملکه (که در واقع روح جانگ بونگهوان است) بهتدریج درمییابد که در دنیای نابرابر گذشته، میتواند با هوش و شجاعت خود تاریخ را تغییر دهد. او به پادشاه در فهم «عدالت» و «کشورداری نوین» کمک میکند و از مفاهیمی چون مردمسالاری و مسئولیت اجتماعی سخن میگوید چیزهایی که برای آن دوران غیرقابل تصور است.
به لطف بازی درخشان شین ههسان، ملکه کیم سویونگ به شخصیتی ماندگار بدل شد؛ زنی با روح مردانه، شوخطبع اما خردمند، که هم کاخ را متحول میکند و هم قلب پادشاه را. آقای ملکه سریالی است پر از تضاد، خنده، عشق و معنا. ملکه کیم سویونگ نه فقط یکی از خاصترین زنان تلویزیون کره، بلکه نمادی از جسارت، تحول و طنز در دل تاریخ است.
سخن آخر
اینکه هر بار بازپخش «جومونگ» در تلویزیون همچنان مخاطبان زیادی را جذب میکند، نشان میدهد ژانر سریالهای تاریخی کرهای برای ایرانیها جذابیت ویژهای دارد. اگر از «افسانه جومونگ» لذت بردهاید، پیشنهاد ما این است که این هفت سریال را هم تماشا کنید؛ آثاری که نه تنها با داستانهای پرهیجان و عاشقانهشان شناخته شدهاند، بلکه ملکهها و پادشاهانی را معرفی میکنند که شهرت و محبوبیتی فراتر از «جومونگ و سوسانو» پیدا کردهاند.