به گزارش اقتصادنیوز، اثر تحریم ها بر اقتصاد کشور غیرقابل انکار است اما آیا اثر تحریم های شورای امنیت بیشتر از تحریم های آمریکا و اروپاست؟ چه راهکارهایی پیش دولت است که در دوران پساماشه بتواند کشور را مدیریت کند؟
آرش نجفی رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران در گفتگویی با اقتصادنیوز تاکید دارد؛ «در سال های 84 تا 92 کشور درآمد 800 میلیارد دلاری داشت یعنی به طور متوسط سالیانه 100 میلیارد دلار درآمد دولت وقت بود و قابلیت این را داشت با آن پول لایزال، مشکلات را مدیریت کند. ولی امروز دولت، آن منابع را ندارد.»
گفتگوی اقتصادنیوز را با آرش نجفی می خوانید.
*****
آقای نجفی! فضای اقتصادی ایران در پساماشه را چگونه ارزیابی می کنید؟ به عقیده جنابعالی کدام بخش از اقتصاد ایران همزمان با بازگشت تحریم های شورای امنیت، بیشترین اثر را از مکانیسم ماشه می پذیرد؟
مشخص شدن تبعات مکانیسم ماشه نیازمند زمان بیشتری است و من شخصا احساس می کنم اروپایی ها همچنان در حال چانه زنی و اعمال فشار هستند تا مطالبات شان را به درست یا غلط پیگیری کنند.
از نظر من، التهاب این موضوع جامعه را در بر می گیرد و توانایی ناکافی بانک مرکزی در کنترل التهابات طی دو سه سال گذشته، الان بیشتر بروز و ظهور می کند. با وجود اینکه ظرف چند سال گذشته تاکنون باید توانسته باشیم میزان تاثیرگیری اقتصاد کشور را از دلار و نوسانات سیاسی کاهش داده باشیم، اما متاسفانه موفقیتی کسب نکردیم و دچار سندرم شایعاتیم.
به محض هر گونه گمانه زنی و اتفاقی که قرار است رخ دهد یا ندهد، شاهد التهابات ارزی هستیم. در بستر معاملات ارزی می بینیم این تاثیرات رخ داده و نوسانات و تورم شدید می شود. نتیجه همین که از سال 1398 تا سال 1403 بیش از هزار درصد تورم را لمس کردیم. از سال 1393 تا 1404 طی بازه زمانی 11 ساله هم تورم 2 هزار درصدی را در ساختارها لمس می کنیم؛ به عبارت دیگر قیمت سال 1393 نسبت به سال 1404 بیست برابر شده است.
سوال اینجاست که آیا ساختارهای اقتصادی ما این همه متزلزل بودند؟ پاسخ این است: خیر. این تورم نتیجه بخشی از همین امواجی است که هم افزایی شده و پدیده پروانه ای که به نوبه خود بر ساختار اقتصادی کشور اثرات تورمی گذاشته است. ما امروز با ساختاری مواجهیم که تا به این حد نباید ملتهب باشد اما هست.
اگر بخواهیم تحریم های بازگشته شورای امنیت را با پیش از برجام که همین تحریم ها جریان داشت مقایسه کنید، اثرگذاری آنها یکسان است یا...؟
در سال های 84 تا 92 کشور درآمد 800 میلیارد دلاری داشت یعنی به طور متوسط سالیانه 100 میلیارد دلار درآمد دولت وقت بود و قابلیت این را داشت با آن پول لایزال، مشکلات را مدیریت کند. ولی امروز دولت، آن منابع را ندارد.
بنابراین هر کدام از این موارد اثرات منفی روی ساختار اقتصادی می گذارد تا شرایط الان بهتر از سال دوران پیش از برجام نباشد.
به عقیده شما دولت در این شرایط باید چه برنامه ای برای مقابله اقتصاد ایران با اسنپ بک داشته باشد؟
نحوه مدیریت کشور باید کارآمدتر باشد. مدیران زبده و کارآمد در رأس کار بیایند و تغییر مدیریتی باید از الان در دولت کلید بخورد.
به نظرتان این تغییرات در سطح وزرا باید صورت گیرد یا مدیران میانی؟
تغییرات باید در بدنه کارشناسان، مدیران میانی و معاونان وزرا اتفاق بیفتد.
در پساماشه، بخش خصوصی چه حمایت هایی باید بشود که بتواند به عنوان بازوی مدیریت تحریم ها، نقش ایفا کند؟
برخی مواقع احساس می شود نوع برخوردها با بخش خصوصی به واسطه این است که سپر بلا باشیم تا عنصر موثر در اقتصاد. احساس می شود دوستان، ما را یاد می کنند برای اینکه یک جاهایی سپر باشیم چون در مواقعی که باید نظرات و تصمیمات ما را احصا و اعمال کنند و مدنظر قرار دهند، کار خودشان را می کنند.
البته در این مدت خیلی محدود مراجعه کردند، حداقل از من بخش خصوصی حوزه انرژی کسی سوال خاصی نکرده است و دولتمردان کار خود را کرده اند.
مکانیسم ماشه در حوزه انرژی چه فشارهایی وارد می کند؟ آیا می تواند به افت فروش نفت منجر شود؟
بیشترین معیشت ایران از صادرات انرژی و صادرات فرآورده های پتروشیمی است. وقتی شریان صادرات و واردات را ببندیم و فرایند آن را سخت کنیم خیلی واضح است که دچار تنگنا و چالش می شویم.