گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد-فرشته رضایی؛ نیما نامداری، تحلیلگر اقتصاد دیجیتال، در گفتوگو با تجارت فردا چارچوبی برای تحلیل ارائه میدهد. به گفته وی، رهبران جهانی مانند آمریکا، چین و اتحادیه اروپا، پیشتازان عرصه تحقیق و توسعه و سرمایهگذاری در زیرساختهای اساسی مانند تراشه هستند.
دسته دوم، «دنبالکنندگان سریع» مانند سنگاپور و ژاپن هستند که با تمرکز بر حوزههای خاصی مانند امنیت سایبری یا رباتیک، در بخشهایی از فناوری پیشرو شدهاند. ایران در دسته تطبیقدهندگان جای دارد که برای حل مسائل داخلی تلاش می کند.
نامداری با قطعیت اعلام میکند: «ایران قطعاً در گروه آخر نیست. به نظر میآید که ایران در دسته سوم باشد؛ یعنی کشورهایی که تلاش میکنند از هوش مصنوعی برای کاربردهایی که در آن مشکل دارند استفاده کنند.»
این دسته که «تطبیقدهندگان» نامیده میشوند، کشورهایی مانند هند، برزیل، اندونزی و مکزیک هستند. آنان لزوماً به دنبال رقابت در تولید تراشه یا ارائه خدمات جهانی نیستند، بلکه میکوشند با اولویتبندی حوزههایی مانند سلامت، کشاورزی و آموزش، هوش مصنوعی را برای حل چالشهای داخلی به کار گیرند و از ظرفیتهای بکر استفاده کنند، اما به دلیل موانع ساختاری، ایران در این گروه، یک «تطبیقدهنده سرآمد» محسوب نمیشود.
نامداری با اشاره به ظرفیتهای طبیعی کشور در حوزههایی مانند انرژی، آب و کشاورزی، توضیح میدهد: «میشود از هوش مصنوعی برای کاهش مصرف آب و بهینهسازی مصرف انرژی استفاده کرد.
همچنین با توجه به اینکه کیفیت بخش سلامت ایران بهطور سنتی مطلوب بوده، امکان استفادههای تجاری از هوش مصنوعی برای ارائه خدمات سلامت وجود دارد.» اما معضل اصلی، فقدان یک «استراتژی واحد ملی» است.
نامداری بیان میکند: «متأسفانه به دلیل اینکه استراتژی واحدی وجود ندارد، هیچکدام از این ها دنبال نمیشود. این فقدان، همراه با چالشهای مزمنی چون «کمتوانی بخش خصوصی» و «فرار مغزها»، مانع از بهرهگیری از فرصتهای موجود شده است.
نامداری برای تشریح شرایط ایران، از یک تشبیه گویا استفاده میکند: «داستان ما در حوزه هوش مصنوعی شبیه داستان رابینسون کروزوئه است. الان وضع در کشور ما هم همینطور است. یعنی خیلی چیزها را داریم خودمان میسازیم و خیلی از کارها را خودمان انجام میدهیم.
ولی کیفیت عملیاتی که میگیریم مطلوب نیست.» این استعاره به درستی نشان میدهد که اگرچه ایران به دلیل محدودیتها، در حال ساخت راهحلهای داخلی است، اما این «خودکفایی اجباری» به بهای «انزوا» و «کاهش کیفیت» تمام میشود. خروج از این جزیره و پیوند با اکوسیستم جهانی، شرط لازم برای جهش است.
در بخش دیگری از گفتوگو، آینده مشاغل در پرتو هوش مصنوعی بررسی شده است. برخلاف تصور رایج، نامداری هشدار میدهد که مشاغل حوزه فناوری خود در معرض تهدید جدی هستند: «شغلهایی مثل برنامهنویسی احتمالاً حذف میشوند یا کاهش مییابند. مشاغل اداری تکراری، پشتیبانی تلفنی و برخی از مشاغل حقوقی نیز در خطر جایگزینی هستند.
در مقابل، مشاغلی که به «کار فیزیکی»، «مراقبت فردی» (مانند پرستاری و نگهداری از کودک) و «خلاقیت انسانی» (مانند نویسندگی و برخی مشاغل هنری) وابستهاند، مقاومتر خواهند بود. مشاغل سنتی مانند تعمیرات و بخشی از کشاورزی نیز به حیات خود ادامه خواهند داد.
گزارش حاضر نشان میدهد ایران در گروه کشورهای تطبیقدهنده هوش مصنوعی جای دارد، اما به دلیل نبود استراتژی ملی و سرمایهگذاری ناکافی، نتوانسته از ظرفیتهای خود بهره ببرد. راه برونرفت، خروج از وضعیت «رابینسون کروزوئه» و پیوند خوردن با اکوسیستم جهانی هوش مصنوعی است.
این امر مستلزم تدوین یک نقشه راه روشن، توانمندسازی بخش خصوصی و ایجاد شراکتهای هوشمندانه با بازیگران بینالمللی است تا ایران بتواند از هوش مصنوعی نه به عنوان یک کالای لوکس، بلکه به عنوان ابزاری برای حل مسائل بنیادین خود استفاده کند.