عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- لئو تولستوی می گوید: "تنهایی دوران کودکی مانند شمشیری است که قلب کودک را زخمی میکند." و حق با او بود: تنهایی دوران کودکی سنگ بنای خیلی از آسیب هایی است که متوجه سلامت روان است.
شاید فکر کنید تنهایی مختص بزرگسالان است. با این حال، بسیاری از کودکان با وجود اینکه دور و برشان پر از کودکان دیگر است، احساس تنهایی شدیدی میکنند.
گوشه نشینی برای آنها، احساسی ناراحتکننده است که مانع از شادی، رشد مناسب و حس و حال خوب میشود.
یکی از تعاریف علمی این احساس: "تفاوت بین سطوح ارتباط و پیوند با دیگران، آنچه درک میکنیم و آنچه میخواهیم" است.
انزوا، مانند هر تجربه انسانی، منابع مقابلهای کودکان خردسال را نیز "تحت تأثیر قرار میدهد"و آنها را در برابر شرایط بالینی قابل توجهی مانند افسردگی آسیبپذیرتر میکند.
"تنهایی دوران کودکی بیماریای است که نامی ندارد و به تدریج روح را میکُشد."
-گابریل گارسیا مارکز-
کودکان اغلب در مدرسه، پارک یا حتی در جشن تولد کودکان دیگر با نوزادان دیگر احاطه می شوند.
با این حال، برخی با وجود ارتباطات اجتماعی فراوان، احساس انزوای شدیدی را تجربه می کنند.
منظور از این صحبت، مفهومی بسیار مهم در روانشناسی اجتماعی و رشد کودک است: تفاوت بین تنهایی فیزیکی (Solitude) و تنهایی ادراک شده (Perceived Loneliness).
تنهایی ادراک شده، یک حالت ذهنی و احساسی است. این انزوا ربطی به تعداد واقعی افراد اطراف ما ندارد، بلکه به احساس ذهنی ما از عدم ارتباط رضایتبخش یا فقدان صمیمیت عمیق مربوط میشود.
فرد میتواند در یک مهمانی شلوغ باشد، اما به دلیل اینکه احساس میکند هیچکس او را درک نمیکند یا ارتباطاتش سطحی هستند، همچنان به شدت احساس تنهایی کند.
این مفهوم در مورد کودکان و افراد زیر سن قانونی حیاتی است:
محیط اجتماعی غنی، اما کیفیت ارتباط ضعیف: کودکان در محیطهایی مانند مدرسه، پارک یا جشنها بهطور مداوم با دیگران در تماس فیزیکی هستند (محیط اجتماعی غنی دارند).
اگر کودک نتواند پیوندهای عاطفی عمیق و معناداری برقرار کند یا احساس کند که در جمع دوستانش درک نمیشود، حضور جمعی نه تنها کمکی نمیکند بلکه میتواند احساس تنهایی او را تشدید کند (به عنوان مثال، احساس طردشدگی).
این نوع تنهایی ادراک شده در دوره نوجوانی (مرز بین کودکی و نوجوانی) بیشتر میشود:
دوره تغییر: این دوره با تغییرات عمیق (مانند تغییر مدرسه به دلیل بالا رفتن سن) همراه است.
برهم خوردن بستر تعاملی: تغییر محیطهای آموزشی کل بستر تعاملی فرد را به هم میزند و او را مجبور به ساختن مجدد شبکههای اجتماعی میکند.
افزایش ریسک: این نوع تغییرات ناگهانی و عمیق، عواملی هستند که ریسک غرق شدن در انزوای ادراک شده را افزایش میدهند، زیرا فرد باید دوباره برای یافتن ارتباطات عمیق و رضایتبخش تلاش کند.
"تنهایی دوران کودکی بزرگترین غمی است که میتواند در جهان وجود داشته باشد، زیرا غم یک موجود معصوم است."
-ارنست همینگوی-
رفتن به مدرسه راهنمایی در یک مرکز آموزشی متفاوت از حد معمول میتواند بر تعامل خردسال با همسالانش تأثیر بگذارد.
کودکان، نوجوانان و بزرگسالان همه احساس تنهایی کردهاند. این "قانون زندگی" است.
از این نظر، تحقیقات یک واقعیت عجیب را کشف کردهاند: بین ۳ تا ۴ نفر از هر ۱۰ کودک تا ۱۵ سال ممکن است احساس تنهایی کنند
دختران این احساس را بیشتر و شدیدتر از پسران تجربه میکنند. علاوه بر این، درک این حالت عاطفی مضر در موارد زیر افزایش مییابد.
برخی از معلولیتها
فرزندان مادران افسرده
دعوا با سایر کودکان و قلدری
ترجیح روابط مجازی به جای فیزیکی
داشتن گرایش جنسی متفاوت از هنجار
والدینی که از افسردگی، اضطراب و/یا سوء مصرف مواد رنج میبرند.
به این دلایل، انزوا در دوران کودکی مورد توجه عموم قرار گرفته است. علاوه بر تأثیر قابل توجه بر سلامت روان، این موضوع یک عامل خطر قدرتمند برای بیماریهای جسمی است.
به همین دلیل، و برای کمک به آنها، شناسایی کودکانی که به شدت احساس تنهایی میکنند، ضروری است.
"هیچ کودکی نباید در این دنیا احساس تنهایی کند، زیرا تنهایی سمی است که قلب را میبلعد."
-جی کی رولینگ-
تجربه مکرر این احساس، خطر ابتلا به بیماریهای مختلف بالینی را افزایش میدهد.
تحقیقات در مورد تنهایی در دوران کودکی حاکی از این است که این حال و احساس به اضطراب اجتماعی و افسردگی دامن می زند. (مائس و همکاران، ۲۰۱۹).
علاوه بر این، مشخص شده است که افرادی که این احساس را بیشتر تجربه میکنند، صرف نظر از درآمد، تحصیلات، جنسیت یا قومیت، احتمال مرگ زودرس بیشتری دارند. این به دلیل تأثیر انزوا بر پارامترهای مختلف است (یانگ و همکاران، ۲۰۱۶):
علائم اضطراب یا سوء مصرف مواد و همچنین افسردگی، شایعترین گروههای تشخیص داده شده از موجودیتهای بالینی در این موارد هستند.
از سوی دیگر، تنهایی دوران کودکی به این معنی است که علائم
شرایط روانی-اجتماعی توصیفشده میتواند بر دنیای عاطفی و روانی فرد در طول زندگی تأثیر بگذارد.
احساس انزوا همچنین با افکار خودکشی مرتبط است (Goodfellow و همکاران، 2023).
کودکانی که احساس تنهایی میکنند، بیشتر مستعد ابتلا به اختلالاتی مانند افسردگی هستند.
کودکانی که به طور مستمر و عمیق احساس تنهایی را تجربه میکنند، نیازمند مداخلههای هدفمند هستند. ضروری است که مداخلاتی طراحی، توسعه و اجرا شوند که مستقیماً بر مؤلفههای عملکردی کودک در بستر مدرسه تمرکز کنند.
هدف اصلی این مداخلات، کاهش پیامدهای نامطلوب تنهایی است؛ پیامدهایی که در صورت مزمن شدن (یعنی زمانی که دیگر صرفاً یک تجربه گذرا نباشد و به درستی مدیریت نگردد)، میتوانند منجر به آسیبهای روانی جدی شوند.
به عنوان مثال، تقویت تعاملات اجتماعی و ارتباطات مثبت کودک با محیط مدرسه به عنوان یک عامل محافظتی قوی در برابر بروز این احساس آسیبزا شناخته شده است.
به طور موازی، این راهکارها باید نقش محوری خانواده را در نظر بگیرند.
تحقیقات نشان دادهاند خانوادههایی که در مواجهه با تنهایی فرزندانشان از آنها حمایت میکنند، به طور فعال سلامت روان کودک را ترویج مینمایند. در این راستا، برقراری ارتباط شفاف و توسعه ظرفیت بالای همدلی با تجربیات درونی کودک، امری حیاتی است.
لذا، نقش روانشناس مدرسه در شناسایی و حمایت از کودکانی که به شدت احساس انزوا میکنند، محوری و کلیدی خواهد بود.
اجرای برنامههایی که به طور فعال تعاملات مثبت با همسالان را تقویت میکنند، همراه با بهکارگیری تکنیکهای درمان شناختی-رفتاری (CBT)، میتواند به طور مؤثری با پیامدهای منفی انزوا مانند افسردگی، اضطراب و در موارد حاد، افکار خودآسیبرسان مقابله کند.
«تنهایی دوران کودکی تاریکترین شبی است که میتواند در روح کودک باشد، اما عشق ستارهای است که میتواند آن را هدایت کند.»
-ویکتور هوگو-
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@