«اگر امریکا دست از لجاجت بردارد و موضوع مذاکرات را معطوف اعتمادسازی در بحث هستهای کند، توافق در دسترس است.» این عبارات جانمایه کلام بسیاری از تحلیلگران و فعالان سیاسی ایرانی در خصوص بحث مذاکره با امریکاست. برخلاف فضاسازی اخیر طیفهای رادیکال جریان راست، مطالبه امریکاییها در مذاکرات معطوف به بحث هستهای است و مقامات امریکایی از طریق کانالهای رسمی هرگز موضوعاتی فراتر از بحث هستهای را طرح نکردهاند. تحلیلگران سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا با چنین پیشفرضی و با تکیه بر این واقعیت که ایران هرگز به دنبال دستیابی به سلاح هستهای نبوده، عنوان میکنند، توافق در دسترس خواهد بود.
به گزارش اعتماد، محمدعلی ابطحی، حسین نورانینژاد، محمد مهاجری و مازیار بالایی 4چهرهای هستند که با زاویه دیدهای مختلف دورنمای مذاکرات احتمالی ایران و امریکا را تحلیل کردهاند.
به اعتقاد این تحلیلگران ایران باید همه ظرفیتهای فنی، تخصصی و دیپلماسی خود را برای دستیابی به بهترین دستاورد در مذاکره با امریکا به کار بگیرد، ضمن اینکه بهزعم این افراد موضوع بهبود شاخصهای اقتصادی و معیشتی باید مبنای هر مذاکره و گفتوگویی قرار داشته باشد.
محمدعلی ابطحی ، فعال سیاسی اصلاحطلب درخصوص صورت کلی و چارچوبی که طی سالهای اخیر مطرح شده است، هر پیشرفتی در وضعیت مردم باید مبنای گفتوگوها و مذاکرات باشد. کنار گذاشتن مذاکره و گفتوگو، حتی اگر کشور در شرایط دشواری قرار داشته باشد، کنار گذاشتن منافع ملی و مصالح عمومی مردم است. البته روشن است که ایران باید در شرایط برابر و از موضع قدرت با طرف مقابل مذاکره کند اما باید بدانیم که نفی مذاکره به معنای نفی منافع ایرانیان است. اینکه آیا امریکا قابل اعتماد است یا نه؟ آیا امریکا برای مذاکره و توافق جدی است و آیا مذاکره با امریکا منافع ملی کشور را تامین میکند یا نه؟ قابل تردید است. من هم قبول دارم قابل تردید است. اما اساسا به دلیل همین تردیدها و ابهامات است که باید مذاکراتی چند لایهتر، قدرتمندتر و مدبرانهتری شکل بگیرد.
دیپلماسی هرگز حق ندارد قهر کند. همواره باید میز گفتوگو و مذاکرات بر پا باشد. اگر ایران احساس نیاز میکند که به مذاکرهکنندگانی قویتر نیاز دارد باید به افراد توانمند، متخصص و باسابقهای که در کشور هستند، رجوع کند و از این ظرفیتها برای کسب دستاوردهای بیشتر در مذاکرات بهره ببرد.» ابطحی در پاسخ به این پرسش «اعتماد» که بر اساس اعلام عراقچی تنها پرونده هستهای در مذاکرات ایران و امریکا مطرح شده است. با یک چنین پیشفرضی چگونه میتوان مذاکرات را به سامان رساند، میگوید: «به طور طبیعی اگر بتوان به امریکا اعتماد کرد که موضوع مذاکره فقط بحث هستهای است، ایران باید با توان بیشتری در مذاکرات حاضر شود. ایران اساسا در پرونده هستهای و ضرورت راستیآزمایی درخصوص آن مشکلی ندارد. ایران همواره اعلام کرده دانش هستهای صلحآمیز را دنبال میکند. اگر امریکا هم همین مطالبه را داشته باشد میتوان مذاکرات کاربردیتری را ساماندهی کرد و ملت را از زیر بار تحریمهای اقتصادی نجات داد. البته در طول مذاکره حتی ممکن است درخواستهای مختلفی طرح شود، اما نقاط مشترک طرفین اساس بحث قرار میگیرد و توافق مبتنی بر آن شکل میگیرد.
قائممقام حزب اتحاد ملت اما از زاویه متفاوتی به این بحث ورود کرده و میگوید: «حفظ گفتمان دیپلماسی و محوریت آن برای حل مسائل فیمابین ایران و امریکا و برخی کشورهای اروپایی، رویکرد درست دولت و وزارت خارجه است که از حمایت عمومی هم برخوردار است. از ابتدا و سالها پیش این توصیه بسیاری از سیاسیون و از جمله اصلاحطلبان بود. به گمان بسیاری از این طیف، اصرار بر غیرمستقیم بودن مذاکرات ضرورتی ندارد.» نورانینژاد ادامه میدهد: «در گام بعدی، اینکه در مذاکرات چه داده و گرفته شود و راهحلهایی چون کنسرسیوم و... مطرح شود، چون این موضوع در چانهزنیهای درون مذاکرات اتفاق میافتد و مستلزم داشتن اطلاعات جزیی و زیاد است، قاعدتا کار راحت و شاید مناسبی برای نیروهای مدنی و سیاسی نباشد. آنچه برای افزایش حمایت افکار عمومی در داخل و حتی جهان لازم است، یکی اصل محوریت دیپلماسی است که تا حد زیادی در یکی، دو سال اخیر حاصل شده است. دوم استفاده از همه ظرفیتها و توان فکری و انسانی داخل برای بازی دیپلماسی و افزایش خلاقیت تیم مذاکره است و سوم، خط قرمزهای قابل دفاع و صرفا ملی و اتخاذ رویکرد «حل جامع مسائل» است، چرا که تجربه نشان داده حل موردی موضوعات دیر یا زود تحت تاثیر دیگر اختلافات، به شکست میانجامد.» قائممقام حزب اتحاد ملت یادآور میشود: «باید از تجارب گذشته و فرصت کاهش تنش در منطقه و آتشبس غزه استفاده کرد، نوعی بازنگری عملی درباره رویکردهای حداکثری و محاسبه نشده یا همراه با محاسبات اشتباه در دیپلماسی منطقهایمان داشته باشیم، مولفههای قدرت داخلی و رقابت در منطقه را در عرصه اقتصاد و قدرت نرم جدیتر بگیریم، عمق استراتژیک ایران را با این عینک جدید نگاه کنیم و از تصورات موهومی که ایران را همزمان قدرتمند و منزوی بخواهد خارج شویم و بدانیم که در این مسیر نو، حمایت اکثریت جامعه وجود خواهد داشت. اکثریتی که اگر با کسب حقوق و مطالبات خود مواجه باشد و نوعی برجام داخلی را ببیند، بهترین کارت مسوولان در هر مذاکرهای خواهد بود.»
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا چهره دیگری است که درباره فضای تازه مذاکراتی میان ایران و امریکا صحبت کرده و میگوید: «روشن است اگر امریکاییها دست از لجاجت بردارند، راه برای هرگونه تفاهمی باز است. معتقدم پس از فعالسازی مکانیسم ماشه که عملیاتی شدن آن چندان هم برای غربیها موفقیتآمیز نبود و اساسا کشورهایی چون چین و روسیه نیز رسما اعلام کردند علاقهای به اعمال تحریمهای برآمده از اسنپبک ندارند.
امریکاییها به این نتیجه رسیدند از برج عاجی که اخیرا روی آن قرار داشتند پایین بیایند و فضا را معتدلتر کنند. به هر حال نخستین متضرر بر هم خوردن آرامش منطقه، امریکاییها هستند. نه اینکه چینیها و اروپاییها و روسها زیان نکنند، بلکه امریکا و متحدانش بیشترین زیان احتمالی از ناامنی را متحمل میشوند. به همین دلیل گمان میکنم اگر موضع منطقی و قابل اجرایی از سوی امریکاییها ارائه شود، میتوان به آینده برای توافق امید داشت.»
مهاجری در پاسخ به پرسشی در این خصوص که فکر میکنید، ورود ظرفیتهایی چون محمدجواد ظریف و علیاکبر صالحی با توجه به سابقه قابل توجهی که در مذاکرات ایران و امریکا دارند در روند مذاکره با امریکا تاثیرگذار خواهد بود، میگوید: «در شرایط فعلی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی مسوولیت پرونده هستهای را به عهده دارد. بر اساس فهم من، این دبیرخانه به دنبال جذب تجربیات حداکثری طرفهای مختلف در مذاکرات است. طبیعتا این تجربیات در داخل و خارج دولت باید به کار گرفته شده، یک سینرژی ایجاد و برای تحقق منافع ملی به کار گرفته شوند. روشن است مسوولیت پرونده باید به عهده وزارت خارجه باشد در عین حال اما باید از تجربههای سایر افراد نیز استفاده شود.»
این فعال سیاسی اصولگرا درباره مکانیسم حل معادله غنیسازی با امریکا به عنوان شاه کلید هر توافق احتمالی میگوید: «طبیعی است ایران در برابر تعلیق کامل فعالیت غنیسازی خود پاسخ مثبت ندهد، چرا که غنیسازی حق ایران است. امروزه در همه جای دنیا از انرژی هستهای برای مصارف پزشکی، کشاورزی، دانشگاهی، انرژی و... استفاده میشود. ایران هم باید از این حق بهرهمند باشد. منتها ایران باید نوع خاصی از اعتمادسازی را هم در دستور کار قرار بدهد تا فضای مسمومی که اسراییل و سایر طرفها علیه ایران ایجاد کردهاند، کنترل شود. اگر بنای اعتمادسازی این باشد که مثلا ایران 6 ماه غنیسازی نکند به نظرم ایرادی ندارد. این اعتمادسازی کمک میکند تا ایران از این پیچ خطرناک تاریخی عبور کند.»
مازیار بالایی، رییس شاخه جوانان حزب اعتمادملی در گفتوگو با «اعتماد» درباره شرایط متفاوتی که پیرامون پرونده مذاکراتی ایران و امریکا شکل گرفته، میگوید: «ایران همواره از مذاکره با کشورهای غربی ازجمله امریکا استقبال کرده است. حتی در دوران پیش از جنگ 12 روزه نیز ایران پای میز مذاکره بوده که مورد تهاجم واقع شد. این روند نشان میدهد که ایران همواره پایبند مذاکره و دیپلماسی بوده است. اینبار هم اگر طرف امریکایی اراده جدی برای توافق داشته باشد و تنها بحث بر سر اعتمادسازی موضوع هستهای باشد، ایران هم پای میز مذاکره مینشیند و دنبال حل و فصل موضوع خواهد بود. این مذاکره و توافق به شرطی است که موضوع بر سر پرونده هستهای باشد. اما اگر قرار باشد، پروندههای دیگری مانند موضوع موشکی و توان دفاعی ایران روی میز مذاکره باشد، مردم ایران رضایت نمیدهند که بر سر توان موشکی کشور مذاکرهای صورت بگیرد.»
بالایی ادامه میدهد: «مردم به عینه تاثیر توان موشکی ایران را در جنگ 12 روزه دیدهاند و امروز خواستار تقویت این توانایی دفاعی هستند. اگر فرض بگیریم که محتوای مذاکرات احتمالی ایران و امریکا پرونده هستهای باشد، چند ایده مشخص هم برای عبور از آن مطرح است. فکر میکنم طرفین روی موضوع نظارتهای آژانس کاملا با هم توافق دارند و مشکلی در این زمینه وجود ندارد. شکلدهی به یک کنسرسیوم منطقهای با مشارکت کشورهایی چون عربستان، عمان، امارات، قطر و... یکی از ایدههایی است که برای حل مشکل پیشنهاد شده است. از سوی دیگر، برخی بحث تعلیق غنیسازی برای مدت زمانی حول و حوش 3 تا 4 سال را مطرح میکنند. به نظرم در این حوزه بحث بسیار فنی است که افراد نخبه و متخصص در این زمینه باید ورود کنند. ایران هم در زمینه سیاست خارجی و مذاکره با امریکا چهرههای برجستهای را دارد و هم در حوزه دانش هستهای و غنیسازی، کارشناسان برجستهای دارد.»
بالایی در پاسخ به این پرسش «اعتماد» که چگونه میتوان معادله غنیسازی را در مذاکرات احتمالی با امریکا حل و فصل کرد؟ میگوید: «شخصا فکر میکنم، ایده تشکیل کنسرسیوم، میتواند راهگشا باشد. بحث تعلیق غنیسازی برای مدتی و سپس دوباره مذاکره بر سر تداوم آن و اینکه آیا طرف مقابل به تعهدات خود پایبند میماند یا نه؟ ایران را در یک چرخه تکراری قرار میدهد. در حالی که ایده کنسرسیوم با توجه به شرکایی چون عربستان، امارات و... میتواند به یک همافزایی منطقهای نیز کمک کند. ایران تجربه بیشتری در دانش هستهای دارد و میتواند محور این کنسرسیوم قرار بگیرد. ایران برای نیازهای پزشکی، کشاورزی، انرژی و... میتواند همکاریهای نزدیکی با اعضای کنسرسیوم داشته باشد و از این طریق اعتماد جامعه جهانی را نیز در صلحآمیز بودن دانش هستهای خود جلب کند.»