روزنامه هم میهن نوشت: بیایید تصور کنیم فردی به نام محمدجواد ظریف وجود خارجی ندارد. نه وزیر و دیپلمات بوده، نه اسمش با توافق هستهای گره خورده. امواج دریا یک بطری حاوی کاغذنوشته به ساحل میاندازد که همان گزاره موشک مهم است اما مردم مهمتر هستند را به ما نشان میدهد. این گزاره نهتنها هیچ مشکلی ندارد و ضدامنیت ملی نیست، بلکه اصل و فلسفه امنیت ملی است.
هرچند که امنیت ملی تعریف واحدی ندارد، اگر آن را به معنی پاسداری از سرزمین، حاکمیت و مردم و همچنین استفاده از ابزارهای سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی برای تامین منافع ملی در نظر بگیریم، این حقیقت به درستی خود را نشان میدهد که ملت به عنوان صاحبان اصلی حق نسبت به دولت، اولویت نخست هستند و اهمیتی بالاتر از ابزار دفاعی و امنیتی دارد. وقتی که مشکلات انباشته در زندگی مردم روزبهروز بیشتر شود، موشک هیچ کمکی نمیکند.
موشک یک ابزار دفاعی است که برای بازدارندگی و مقابله با تهاجم خارجی کاربردی متعارف دارد. این ابزار برای ایران امروز اهمیت زیادی دارد چون که به دلایل مختلف و فرسوده شدن توانایی نظامی در حوزههای دیگر بهخصوص حوزه هوایی، تبدیل به تنها ابزار استراتژیک ایران برای دفاع از خود و ضربه به خاک حریف شده است. آن توان هوایی که اسرائیل برای ضربه زدن به ایران و دیگر کشورها در جریان دو سال گذشته پس از ۷ اکتبر استفاده کرد، در ایران وجود ندارد.
در چنین شرایطی نیز هیچ عقل سلیمی نمیگوید اسلحه خود را زمین بگذارید. اصلاً دوگانه موشک و مردم معنی ندارد. عقل سلیم میگوید سیاست پیشه کنید و متوجه این حقیقت باشید که مسائل مختلف مانند اقتصاد، سیاست خارجی، رفاه مردم و ... باید به صورت متوازن در مرکز توجه باشند.نه این که با گذر سالها و در نتیجه برخی سیاستها، دست طرف مقابل برای تهدیدنمایی ابزار دفاعی کشور ما باز شود و بتواند بر آن مانور دهد.
در کنار این عوامل، شرایط نیز به شکلی در داخل کشور پیش برود که حتی چنین دوگانهای بین مردم و ابزار دفاعی، محلی از اعراب پیدا کند. از خودمان بپرسیم چرا موشکهای پاکستان یا هند چنین بحثهایی به دنبال نمیآورند؟ آنچه برای ایران به وجود آمده، محصول مجموعی از وقایع، اظهارات، برد و باختها و تصمیمهای درست و نادرست طی سالهای متمادی است نه وقایع یک سال و پنج سال گذشته.
نقطه اصلی این پروندهها نیز متغیر منطقهای بوده و هست. ما نیز به صورت کلان در این تهدیدنمایی و امنیتیسازی دخیل هستیم و مواقعی به صورت ناخواسته در پازل آنها حاضر شدیم. بنابراین نکته اصلی صحبت ظریف، روبهرو شدن با واقعیتها، توجه به امکانات و دوری از تکیه صرف بر آرزوهاست. چرا مردم از موشک مهمتر هستند؟ تاریخ به ما میگوید اتحاد جماهیر شوروی به عنوان ابرقدرت شرق، توان موشکی خارقالعادهای در اختیار داشت و تنها کشوری بود که توان نظامیاش با آمریکا به عنوان سردمدار غرب برابری میکرد.
اما موشکهای شوروی همه چیز نبودند و زمانی که دسامبر ۱۹۹۱ رسید، موشکها نتوانستند جلوی از بین رفتن شوروی را بگیرند. چین سلاح هستهای خود را ۱۹۶۴ تست کرد و اولین پرتاب آزمایشی موشک قارهپیمای خود را در سال ۱۹۸۰ انجام داد. احتمالاً آنها هم همان زمان متوجه شدند که باید با سیاست درهای باز، جلوی فروغلتیدن در ورطه بحران همهجانبه را بگیرند. شاید چین هم اگر همان مسیر پیشین را دنبال میکرد، زمانی به خود میآمد و میدید که پا جای پای اتحاد شوروی گذاشته است.
عنصر زمان و تصمیمگیریهای به موقع در این امور بسیار تاثیرگذار هستند. نکته آنکه صحبتهای ظریف ابعاد دیگری هم داشت. مانند اینکه باید با فساد در داخل کشور مقابله کرد. قطعاً موضوعی مثل فساد چای دبش، گم شدن دکل نفتی و دهها واقعه دیگری که از یک طرف به اقتصاد کشور ضربه زدند و از طرف دیگر ذره ذره اعتماد مردم را تحت تاثیر قرار دادند، ارتباطی به تحریمهای شورای امنیت، قطعنامههای فصل هفت و مانند آن ندارد. موضوعاتی داخلی هستند.
اما موضوعاتی که با زندگی مردم ارتباطی مستقیم دارد. توجه به مردم و اهمیت بالاتر آن نسبت به ابزار دفاعی هم صرفاً محدود به معیشت ما نیست. مصالح ملت ایران باید در هر تصمیمگیری، نخستین مؤلفه تصمیمگیری باشد.
توجه به این نکته مهم است که پس از جنگ ۱۲ روزه، مقامات ارشد از سران قوا تا کارشناسان و صاحبنظران به این موضوع اذعان داشتند که بخشی از طراحی اسرائیل مبتنی بر بازی مردم در سناریوی آنها بود. به این معنی که برای به ثمر نشستن طرح عملیاتی خود، روی نارضایتی مردم حساب ویژهای باز کردند.
اما این اتفاق با آگاهی مردم ایران رخ نداد. شاید با گذر زمان این آگاهی به حساب برخی مسائل دیگر گذاشته میشود اما این حقیقت را از بین نمیبرد که مردم یعنی تمام مردم نه آنهایی که فقط من و شما مردم میدانیم، مهمترین مؤلفه قدرت ایران هستند. پس باید به مردم توجه کرد و این اصل اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد.