خبرگزاری مهر، گروه استانها-نسیم راوند: در ادامه سلسه گفت و گو ها با چهرههای شاخص استان، به سراغ حسن غفاری عکاس مطرح کشوری و بین الملیی رفتیم، او متولد ۱۳۴۸ در یاسوج و بیش از سه دهه است که به طور حرفهای در عرصه عکاسی فعالیت دارد.
وی تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته عکاسی ادامه داده است.
آغاز فعالیت عکاسی از عکاسخانه هنر یاسوج
فعالیت عکاسی استاد غفاری به اواخر دهه شصت بر میگردد از عکاسخانه «هنر» یاسوج و حضور در کلاسهای انجمن سینمای جوان و سپس مسیر دانشگاه را در پیش گرفته و تا به امروز بی وقفه مشغول عکاسی بوده است.
استاد غفاری حالا از چهرههای برجسته عکاسی مستند ایران است که با تمرکز بر مردمنگاری و ثبت زندگی ایلات و عشایر ایرانی، آثار ماندگاری در حوزه فرهنگ و هنر ایران خلق کرده است.
تجربه سه دههای او در کنار فعالیتهای اجرایی گسترده در جشنوارههای معتبر کشوری، جایگاه ویژهای را در جامعه هنری ایران برای او به ارمغان آورده است.
این عکاس کهگیلویه و بویراحمد و پیشکسوت عکاسی دارنده نشان درجه یک هنری در رشته عکاسی مستند است.
تالیفات استاد غفاری
رؤیای سرزمین چهار فصل استان کهگیلویه و بویراحمد، پنجرهای به سوی زندگی، روزگار سپری شده، زیر بال عقابان، خورشید، باد، آهن، خواف سرزمین کهن یادگارها از تألیفات وی است.
او دارنده نشان درجه یک هنری در رشته عکاسی مستند، سه دهه تجربه مستمر در عکاسی از ایلات، عشایر و اقوام ایرانی، فعالیت آموزشی به عنوان مدرس عکاسی است.
دبیر نخستین جشنواره ملی عکس نیکوکاری، دبیر اجرایی نخستین جشنواره هنرهای تجسمی جایزه هنری قلب تهران، منطقه ۱۲، تهران در سال ۱۳۹۶، دبیر بخش عکس بیستوسومین نمایشگاه قرآن کریم، تهران در سال ۱۳۹۴، دبیر اجرایی سومین سوگواره عکس "سرخ و سیاه به رنگ عشق"، برج میلاد، تهران (۱۳۹۴)، دبیر بخش عکس پنجمین و ششمین جشنواره بینالمللی تجسمی فجر تهران در سالهای ۱۳۹۱-۱۳۹۲ بخشی از سوابق وی است.
وی همچنین عضویت انجمن عکاسان ایران، عضو هیئت مؤسس انجمن عکاسی میراث فرهنگی را در سوابق کاری خود دارد.
عکاس عینیت گرا با گرایش عکاس مستند هستم
این عکاس مستند در گفت و گو با خبرنگار مهر در تعریف گرایش هنری اش میگوید: من یک عکاس عینیتگرا با گرایش عکاسی مستند و زیرشاخه مردمنگاری هستم، عموماً خارج از فضای شهری و در میان ایلات، عشایر و روستاهای کشور موضوعاتم را دنبال و تعقیب میکنم و خوشبختانه تاکنون توانستهام از اکثر ایلات و عشایر ایران عکسبرداری کنم.
وی ادامه میدهد: عکاسی مردمنگاری یکی از کاربردیترین و انسانیترین گرایشهای عکاسی است که بهواسطهی سرشار بودن از اطلاعات درون خود قابلیت داستانسرایی از یک واقعیت موجود را دارد، علاوه بر اینکه به وضعیت ظاهری و فیزیک انسانها در زمان و مکان میپردازد نگاهی عمیق و همهجانبه از زاویهی فرهنگ به انسان دارد. مردمنگارها جانبدارانه عمل نمیکنند و تلاش برای جمعآوری اطلاعات از زندگی مردم دارند. کسانی که در حوزه علوم اجتماعی کار میکردند با تحقیقات میدانی و با مشاهدهی روزانه و یادداشتبرداری، گفتگو، مصاحبه، طراحی و حتی جمعآوری برخی از اشیا و در اختیار گذاشتن این اطلاعات به جامعهشناسها، فضا و فرصت تحلیل را به وجود میآورند.
عکاسی در ابتدا برای نشان دادن چهره آدمها در نقاط دوردست مورد استفاده قرار گرفت، سفرنامهنویسها از داشتن دوربین عکاسی در سفر استقبال کردند به خاطر اینکه میتوانست به عنوان یک حافظهی ثانوی عمل کند، جزئیات را با دقت بیشتری منعکس کند، سندی باشد بر آن چیزی که بیان میکند.
غفاری در ادامه تاکید کرد: عکاسی مردمنگاری احتیاج به پیوستگی دارد، اینکه از سر اتفاق از یک اتوبوس پیاده میشویم و آدمی را توی پیادهرو ببینیم و عکسی بگیریم که فاقد هویت و شناسنامه است عکاسی مردمنگاری به حساب نمیآید و در راستای تعریف عکاسی خیابانی قرار میگیرد. ما اصلاً لازم نیست بدانیم که آن شخص چه چیزی در سر دارد و چرا آنجاست، یک لحظهای از یک رفتار و گذر خیابانی است. در عکاسی مردمنگاری ما با یک شناسنامه و با آگاهی طرفین از جریان عکاسی روبرو هستیم. وقتی عکاسی مردمنگاری به تعریف میرسد که حداقل در یک تایم زمانی یک ساله در ساعات مختلف شبانهروز در زمانهای مختلف عکس تهیه کنیم، نه فقط در زمانی که خوشحال و خندان هستند، زمانی که چیزی را از دست میدهند، زمانی که به اوج خوشحالی میرسند، زمانهایی که در حال استراحت، غذا خوردن، لباس پوشیده و … در چنین شرایطی ما میتوانیم به تعریفی تصویری دقیق از وضعیت موجود برسیم.
خروجی کار از تعداد عکسها مهمتر است
غفاری در پاسخ به پرسشی درباره کمیت و کیفیت آثارش، بیان کرد: تعداد عکسها برای من اهمیت چندانی ندارد، زیرا آنچه مهم است، خروجی کار، کیفیت آثار، بیان هنری و پروژههای کاملی است که توانستهام از میان اقوام، ایلات و عشایر مختلف ایران به سرانجام برسانم و اصل مهم برای من، تداوم کار و تأثیرگذاری اجتماعی آن است.
راه حل های توسعه استان با تکیه به دسترسی به آبهای آزاد و توسعه گردشگری
عکاس برجسته کهگیلویه و بویراحمدی با اشاره به ثروتهای طبیعی و فرهنگی استان، راهکارهای کلانی از جمله ایجاد دسترسی به آبهای آزاد و توسعه گردشگری را برای خروج این استان از «بنبست توسعه» پیشنهاد داد.
کهگیلویه و بویراحمد، سرزمینی در دل مرکز و جنوب کشور
وی همچنین در بخشی از صحبتهایش در تحلیل جغرافیای تاریخی استان کهگیلویه و بویراحمد میگوید: واقعیت این است که این استان، سرزمینی جامانده در میان ابراستانهای توانمندی مانند خوزستان، فارس و اصفهان بوده است و در این تقسیمات جغرافیایی، ما با یک سرزمین بنبست روبرو بودیم که هیچ رشد و توسعهای نداشته و هیچ دسترسی درست و درمانی به آن نبود اما با گذشت زمان میبینیم که این استان سرشار از ثروتهای خدادادی است.
غفاری در تشریح ظرفیتهای طبیعی استان، تصریح کرد: این استان هم برای صنعت توریسم و گردشگری به دلیل شرایط آب و هوایی، پوشش جنگلی و چشماندازهای چشمنواز، و هم به دلیل فراوانی منابع آب، که سرچشمه بسیاری از رودخانههای پرآب است، ظرفیت بسیار بالایی دارد و تمام استان زیر سایه برکتهای کوهستان دنا روزگار میگذراند.
وی بیان کرد: منابع سرشار نفت و گاز و حتی انرژی باد، سهم بزرگی در ثروت ملی دارد که متأسفانه آنطور که باید دیده نشده است.
این استاد عکاس مستند ایرانی با اشاره به بهبود نسبی زیرساختها، افزود: خوشبختانه با گسترش راهها، کهگیلویه و بویراحمد از حالت بنبست خارج شده، اما برای یک استان ثروتمند با مردمی وطندوست، مهربان و مهماننواز، این کافی نیست. خط فقری که در جامعه ما تعریف شده، نباید برای چنین استان دارا و متمولی وجود داشته باشد.