پشت‌پرده حمایت اعراب از طرح صلح ترامپ

رکنا دوشنبه 21 مهر 1404 - 15:17
رکنا سیاسی: حمایت اعراب از طرح صلح ترامپ؛ بازیگران منطقه‌ای نظیر قطر، مصر و ترکیه با توجه به شرایط ناگزیر به همراهی شدند. مراسم امضای توافق آتش‌بس با حضور ترامپ و سیسی امروز در شرم‌الشیخ برگزار می‌شود.
پشت‌پرده حمایت اعراب از طرح صلح ترامپ

امروز (دوشنبه) شرم‌الشیخ میزبان مراسم امضای رسمی توافق آتش‌بس در غزه خواهد بود؛ توافقی که با حضور دونالد ترامپ ، رییس‌جمهور آمریکا و به ریاست مشترک او با عبدالفتاح السیسی، رییس‌جمهور مصر نهایی می‌شود. اسپانیا، ژاپن، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، مجارستان، هند، السالوادور، قبرس، یونان، بحرین، کویت و کانادا جزو مدعوین واشنگتن برای حضور در شرم‌الشیخ هستند. به نقل از یک منبع مطلع، ایران نیز به این نشست دعوت شده است.

به گزارش اعتماد، این نشست در شرایطی برگزار می‌شود که اعضای جنبش حماس از شرکت در آن خودداری کردند و تاکید دارند که این توافق در چارچوب مذاکرات مستقیم میانجی‌گران مصری و قطری شکل گرفته است. نمایندگان اسراییل نیز به عنوان طرف دیگر توافق، در این نشست حضور ندارند. گفتنی است در دهم اکتبر، برقراری آتش‌بس در غزه به‌طور رسمی اعلام شد. با این حال تحلیلگران و نشریات جهان همچنان گمانه‌زنی‌های متفاوتی را درباره آثار آنچه «طرح صلح» ترامپ نامیده می‌شود، مطرح کرده‌اند. با وجود اعلام زمان و مکان امضای توافق صلح، به نظر می‌رسد ناظران هنوز درباره جزییات توافق و آینده آن تردید دارند.

در همین راستا گروهی از تحلیلگران با اشاره به رهبری این توافق صلح توسط واشنگتن و نقش پررنگ جرد کوشنر و استیو ویتکاف، به عنوان نمادهای تصمیم‌گیر مستقیم دونالد ترامپ، چنین صلحی را به پشتوانه تلاش‌های امریکا پایدار قلمداد می‌کنند. همزمان، گروهی دیگر از زاویه‌ای متفاوت، این توافق را مورد ارزیابی قرار داده و بر این باورند که در شرایط متزلزل خاورمیانه و پیچیدگی معادلات منطقه‌ای طی سال‌های اخیر، کشورهای عربی به واسطه مراودات خود با واشنگتن، با تمام توان در تلاشند تا با برقراری آتش‌بسی پایدار در غزه، بحران نسل‌کشی در این‌باریکه به پایان برسد و همزمان، منافع استراتژیک خود را با ایالات متحده هماهنگ کنند.

تلاش‌هایی که به ادعای ناظران، می‌تواند بخشی از طرح ادعایی گسترده‌تر ترامپ برای ایجاد «نظم جدید خاورمیانه» تعبیر شود؛ فرآیندی که در آن احتمالا دیپلماسی، فشار و همگرایی منطقه‌ای همزمان به کار گرفته می‌شود. در همین راستا روزنامه «اعتماد» با هدف ارزیابی سناریوهای احتمالی در دوران پساصلح در غزه با کارشناسان گفت‌وگو کرده است. کوروش احمدی دیپلمات پیشین کشورمان در گفت‌وگوی خود با «اعتماد» ضمن اشاره به اینکه طرح صلح غزه و تحولات اخیر منطقه نشان می‌دهد امریکا با نفوذ مستقیم بر اسراییل و حمایت نسبی کشورهای عربی، بازیگر اصلی مدیریت بحران خاورمیانه است، همزمان تاکید کرد در این معادله اعراب عملا گزینه‌ای جز همکاری با واشنگتن ندارند.

این درحالی است که ربیعی  ضمن تاکید بر اینکه توافق فعلی میان حماس و اسراییل به‌طور موقت پایدار است، همزمان بر این باور است که آینده آن بستگی کامل به رفتار اسراییل دارد و حماس نیز ممکن است در صورت نقض تعهدات اسراییل دوباره عملیات نظامی را از سر بگیرد، ضمن اینکه نقش کشورهای عربی و اسلامی در کنترل یا اصلاح این وضعیت محدود خواهد بود. 

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. 

کوروش احمدی: جنگ دوساله اسراییل با حمایت‌های واشنگتن، زمینه را برای افزایش نفوذ امریکا در خاورمیانه فراهم کرد

کوروش احمدی دیپلمات پیشین کشورمان در پاسخ به پرسشی در خصوص ارزیابی‌اش از رویکرد خاورمیانه‌ای ترامپ با تمرکز بر صلح غزه تشریح کرد: مساله فلسطین طی هفت تا هشت دهه گذشته همواره یکی از موضوعات حاد روابط بین‌الملل بوده و همواره در دستور کار جامعه بین‌المللی ازجمله سازمان ملل، کشورهای اروپایی، امریکا و همچنین دولت‌های عربی و اسلامی قرار داشته است. چرا که به واقع جنگ‌های متعددی بر سر این مساله رخ داده است و منشأ بی‌ثباتی‌های مزمن و طولانی‌مدت در خاورمیانه بوده و در دو سال گذشته، به‌ویژه پس از رویداد هفتم اکتبر و حملات گسترده رژیم اسراییل به نوار غزه و رقم خوردن فاجعه نسل‌کشی توسط این رژیم، این موضوع همیشه در صدر دستور کار سیاسی و رسانه‌ای جهان قرار داشته است.

به باور احمدی طبیعی است که در چنین شرایطی، اغلب دولت‌ها به‌ویژه کشورهایی که از نفوذ یا توان میانجی‌گری برخوردارند، خود را ناگزیر به مداخله و تلاش برای مدیریت این بحران دیده‌اند. با این حال، تجربه این دو سال گذشته نشان داد که این تنها ایالات متحده بود که نفوذ واقعی و تعیین‌کننده بر اسراییل دارد. در گذشته نیز روشن بود و اکنون واضح‌تر است که حتی کشورهای اروپایی نیز نفوذ چندانی بر تل‌آویو ندارند. در نتیجه، نقش امریکا به‌طور طبیعی و خودکار در این قضیه پررنگ‌تر شد و این کشور در صف نخست ابتکارهای دیپلماتیک برای مهار بحران و تنش قرار گرفت.

این دیپلمات پیشین کشورمان در ادامه گفت: البته این وضعیت بی‌سابقه نیست؛ در بحران‌های مشابه بین‌المللی نظیر بوسنی و کوزوو که در حیاط خلوت اروپا جریان داشت، نیز نهایتا این ایالات متحده بود که با اتکا بر قدرت نظامی و اقتصادی خود ابتکار عمل را به دست گرفت و نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کرد. در پرونده غزه نیز واشنگتن تلاش کرد همان الگو را تکرار کند و نوعی صلح امریکایی برقرار سازد؛ صلحی که در چارچوب قواعد و ضوابط مطلوب ایالات متحده تعریف شده باشد و هدف نهایی آن، حفظ و گسترش نفوذ واشنگتن در خاورمیانه است.

احمدی همچنین در ادامه با اشاره به ویژگی‌های شخصیتی دونالد ترامپ گفت: ترامپ همواره درصدد بوده است خود را به عنوان عامل برقراری صلح معرفی کند و همزمان کوشیده است خود را به عنوان سیاستمداری به نمایش بگذارد که در پی پایان دادن به جنگ‌های بی‌پایان و خودداری از ورود به جنگ جدید است. هرچند بسیاری از این ادعاها بیش از آنکه بر واقعیت استوار باشند، رنگ تبلیغاتی دارند. با این همه تبلیغات نیز مزید بر علت بوده تا این بازیگر بر برقراری صلح در غزه متمرکز شود. 

احمدی در پاسخ به دیگر پرسشی در زمینه ادعای شکل‌گیری خاورمیانه جدید به عنوان کلان‌استراتژی دونالد ترامپ در منطقه توضیح داد: توجه داشته باشیم که امروز ایالات متحده نسبت به سایر بازیگران بین‌المللی در خاورمیانه موقعیت برتری دارد. روسیه نیز به عنوان رقیب امریکا در پی تحولات سوریه، آخرین پایگاه نفوذ خود در خاورمیانه را از دست داد؛ هر چند هنوز دو پایگاه نظامی‌اش در سوریه را از دست نداده است. همزمان چین نیز روابط خود با خاورمیانه را عمدتا بر پایه مناسبات اقتصادی با ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس و تأمین نیاز نفتی‌اش و برخی سرمایه‌گذاری متقابل شکل داده و حضور نظامی قابل توجهی در منطقه ندارد. شاید غیر از تاسیساتی محدود که در جیبوتی دارد، اما در مقایسه با تعدد پایگاه‌های نظامی امریکا و گستردگی کمک‌های نظامی واشنگتن به کشورهای منطقه، نفوذ چین عملا قابل مقایسه نیست.

به گفته این کارشناس مسائل سیاست خارجی، بنابراین قدرت‌های رقیب امریکا امروزه حضور ملموس و اثرگذار و موثری مشابه دوره شوروی سابق در خاورمیانه ندارند؛ می‌دانیم که در گذشته بلوک شرق حضور اقتصادی، نظامی و سیاسی گسترده‌ای در منطقه داشت.

احمدی همچنین اضافه کرد: افزایش نفوذ اسراییل در منطقه به واسطه تحرکات این رژیم طی دو سال اخیر و بالاخص بعد از ۷ اکتبر نیز به تقویت موقعیت امریکا کمک کرده است.

ضربه‌هایی که گروه‌های محور مقاومت طی دو سال گذشته متحمل شدند، محدود شدن فعالیت‌های برخی از این گروه‌ها و فروپاشی دولت اسد در سوریه، همه به ایجاد فضای بیشتری برای واشنگتن برای پیشبرد اهدافش در منطقه کمک کرده است. اسراییل نیز با لحاظ کردن این تحولات به عنوان متحد اصلی امریکا و نقطه اتکای استراتژیک آن کشور، نقش کلیدی در این فرآیند داشته است. به گفته احمدی در حوزه دیپلماسی نیز تحولات قابل توجهی رخ داده است. دونالد ترامپ توانست در جریان سفر به نیویورک و شرکت در نشست اخیر سازمان ملل ملاقات مهمی با مقامات ۸ کشور عربی و اسلامی داشته باشد که بسیار مهم بود.

در این ملاقات بود که زمینه‌هایی برای هماهنگی و در مورد طرح آتش‌بس در غزه ایجاد شد. صدور فوری بیانیه‌ای در استقبال از طرح غزه بلافاصله بعد از اعلام آن از سوی این کشورها، نشان‌دهنده آمادگی این کشورها و هم‌آهنگی قبلی برای حرکت در مدار واشنگتن بود. در مورد اینکه چرا این ۸ کشور به‌رغم تحفظ‌ها و ملاحظات در مجموع با امریکا همکاری کردند می‌توان به ملاحظات و نیازهای این کشورها در حوزه‌هایی مانند ثبات منطقه، مشروعیت داخلی دولت‌های این ۸ کشور، دستور کار اقتصادی و دیپلماتیک آن‌ها، محدود کردن جنگ‌افروزی‌های مستمر اسراییل و افزایش سطح تنش و جنگ در منطقه، فراهم کردن امکان کمک به مردم غزه و جلوگیری از ادامه نسل‌کشی و داشتن درصدی نفوذ و حضور در روندهای سیاسی بعد از آتش‌بس اشاره کرد.

مضاف بر آن این دولت‌ها به کمک‌های نظامی و اطلاعاتی و تضمین امنیت‌شان توسط امریکا و نیز کمک‌های اقتصادی امریکا نیاز دارند و رد آشکار طرح ترامپ می‌توانست برای آن‌ها بسیار پرهزینه باشد. به هر حال این تحول به ویژه نشان داد که موقعیت امریکا در منطقه در حال حاضر به نحو محسوسی بهتر از موقعیت آن کشور در دوره قبل از اتفاق هفتم اکتبر است. 

احمدی در پاسخ به دیگر پرسشی درباره آینده مراودات متحدان عربی ترامپ در دوران پساصلح غزه گفت: طرح صلح کنونی را می‌توان خروجی وضعیت موجود خاورمیانه به شمار آورد. طی دو سال گذشته، نفوذ بخشی از بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای کاهش یافته است: حضور چین و روسیه در خاورمیانه محدود شده، نفوذ ایران و محور مقاومت نیز تحت تاثیر قرار گرفته و در مقابل، فشار اسراییل و ایالات متحده افزایش یافته است. به باور احمدی این تحولات موجب شده تا کشورهای منطقه تصور کنند که گزینه‌های اندک و محدودی در اختیار دارند و عملا چاره‌ای جز قرار گرفتن در مسیر اصلی که همان مسیر همکاری با واشنگتن است را ندارند. این وضعیت به‌ویژه در ارتباط با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس مشهود است.

سفر دونالد ترامپ به این کشورها به عنوان نخستین سفر خارجی بعد از ورود به کاخ سفید نشان‌دهنده اهمیت اقتصادی، نظامی و سیاسی واشنگتن برای این کشورها است؛ حضور پایگاه‌های نظامی امریکا، سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی و چتر دفاعی واشنگتن، همگی باعث شده‌اند این کشورها به‌نوعی در مدار امریکا قرار بگیرند. هرچند روابط اقتصادی و سیاسی آن‌ها با کشورهای اروپایی و چین و روسیه نیز اهمیت دارد، اما در مقایسه با مناسبات آن‌ها با امریکا، به مراتب محدودتر است.

دیپلمات پیشین کشورمان  خاطرنشان کرد: در این چارچوب، اسراییل بسان قبل بیشترین امتیاز را از نزدیکی با شخص ترامپ به دست آورده و از این وضعیت برای تقویت موقعیت خود نهایت بهره‌برداری را کرده است. سایر بازیگران منطقه‌ای نظیر ترکیه و قطر و مصر نیز عملا گزینه دیگری نداشتند و ناچار بودند که با طرح صلح ترامپ همسو شوند. لذا حمایت این کشورها از ابتکار ترامپ بیش از آنکه ناشی از تمایل واقعی آن‌ها باشد، محصول محدودیت‌های موجود و فقدان مسیر جایگزین برای مدیریت بحران‌ها در خاورمیانه است. پیش فرض این کشورها این است که نتانیاهو و رژیم اسراییل از هیچ کشور دیگری حرف‌شنوی ندارند و تعامل با امریکا تنها مسیر عملی برای برقراری صلح در غزه بود. 

حسین ربیعی: اسراییل ممکن است پس از تضعیف توان نظامی حماس، مفاد توافق صلح غزه را نقض کند 

حسین ربیعی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در پاسخ به پرسشی در رابطه با ارزیابی‌اش از گام بعدی حماس در نهایی شدن توافق صلح با اسراییل تشریح کرد: تا این مرحله، حماس عملا با طرح صلح همکاری کرده و به توافق اولیه پایبند بوده است، هرچند تا اجرایی شدن کامل این طرح هنوز فاصله وجود دارد. مساله اصلی، تحقق تعهدات هر دو طرف است؛ چرا که اسراییل حتی بعد از نهایی شدن طرح آتش‌بس نیز اهدافی در نوار غزه را بمباران کرده است. به باور ربیعی اگرچه فاز نخست توافق عملیاتی شده و عقب‌نشینی نسبی رخ داده، اما تجربه رفتار سیاسی اسراییل نشان می‌دهد که این رژیم به تعهدات خود پایبند نیست و بارها پیمان‌ها و توافقات را نقض کرده است.

به‌طور نمونه با وجود مغایرت با طرح صلح‌های پیشین و مخالفت نهادهای بین‌المللی، شهرک‌سازی در کرانه باختری را ادامه می‌دهد. بنابراین، در این مورد نیز اجرایی‌شدن کامل توافق، تضمین‌شده نیست. پس از تبادل اجساد و اسرا و آزادی اسرای اسراییلی، این احتمال وجود دارد که اسراییل با تجدید قوا و به بهانه‌های مختلف نقض عهد کند. این استاد دانشگاه در ادامه و در رابطه با موضوع خلع سلاح به عنوان یکی از چالش‌های مهم طرح صلح غزه تاکید کرد: در صورت نقض عهد اسراییل تضمینی برای سکوت حماس و پایبندی به خلع سلاح وجود ندارد و احتمالا حماس نیز از پذیرش کامل خلع سلاح خودداری خواهد کرد و مجددا به عملیات نظامی روی خواهد آورد. چرا که هم‌اکنون نیز صداهای متفاوتی از رهبران این گروه شنیده می‌شود و برخی مخالف خلع سلاح هستند. به این ترتیب، موفقیت نهایی و مراحل بعدی مذاکرات صلح از جمله مساله خلع سلاح حماس به میزان پایبندی طرفین به تعهداتشان بستگی دارد. 

این استاد دانشگاه در ادامه و در پاسخ به  سوالی درباره ارزیابی‌اش از رویکرد راست افراطی در اسراییل در قبال چنین توافقی گفت: در مرحله فعلی، به نظر می‌رسد عقب‌نشینی جزیی در بخش‌هایی از نوار غزه توسط اسراییل پذیرفته شده است، ولی مخالفت‌هایی جدی در داخل کابینه و میان جریان‌های راست افراطی اسراییل وجود دارد. بسیاری از این افراد، مخالف پذیرش شرایط کنونی و خواهان نابودی کامل حماس و الحاق غزه به اسراییل هستند.

به گفته ربیعی، با این حال در شرایط فعلی، طولانی شدن جنگ و واکنش‌های منفی افکار عمومی جهان باعث شده است که مرحله نخست توافق در اسراییل پذیرفته شود. اما پیش‌بینی می‌شود که در ماه‌های آینده و با فروکش کردن گرد و غبار موقت این توافق، جریان‌های افراطی و تمامیت‌خواه اسراییلی تلاش کنند تا کنترل کامل غزه و را مجددا در دست گیرند یا آن را به اسراییل الحاق کنند. لذا سرنوشت نهایی توافق، تا حد زیادی به رفتار امریکا در تعامل با اسراییل و حماس و مدیریت دوران گذار بستگی دارد. این کارشناس مسائل خاورمیانه همچنین به «اعتماد» گفت: با این همه احتمال نقض کامل پیمان صلح وجود دارد، زیرا در هر توافقی اگر هر دو طرف درصدد باشند که به منافع حداکثری خود برسند و خواسته‌های طرف مقابل را نادیده بگیرند، ثبات توافق قابل تردید خواهد بود. 

در همین راستا در صورت تلاش اسراییل برای تصرف غزه، گروه‌های مقاومت و حماس قطعا سکوت نخواهند کرد. از سوی دیگر، اگر حماس به هیچ امتیازی دست پیدا نکند، این جنبش نیز ممکن است مجددا عملیات نظامی خود را آغاز کند. 

این استاد دانشگاه در ادامه و درباره حیات سیاسی نتانیاهو متاثر از چنین توافق صلحی خاطرنشان کرد: از دیدگاه تحلیلگران، بنیامین نتانیاهو در دو سال گذشته و به ویژه پس از عملیات هفتم اکتبر، دستاوردهای قابل‌توجهی برای اسراییل به دست آورده است. این موفقیت‌های ادعایی شامل محدودسازی گروه‌های مقاومت، از بین بردن بخش قابل توجهی از رهبران حماس و حزب‌الله و همچنین اعمال فشارهایی به ایران بوده است. لذا در حال حاضر، رقبای نتانیاهو در عرصه سیاسی و نظامی اسراییل، توانایی همپایی با او را ندارند. به گفته ربیعی جایگاه سیاسی نتانیاهو به واسطه اقدامات اخیرش باعث شده که جایگاه او در داخل اسراییل تقویت شود. علاوه بر این، رابطه نزدیک نتانیاهو با دونالد ترامپ و حمایت مستمر ایالات متحده نیز جایگاه او را در سطح داخلی و منطقه‌ای مستحکم کرده است.

با توجه به این عوامل، انتظار نمی‌رود که نتانیاهو در آینده نزدیک، دست‌کم طی یک تا دو سال آینده، جایگاه خود را میان احزاب و جریان‌های سیاسی اسراییل از دست بدهد. این تحلیلگر مسائل خاورمیانه در ادامه گفت‌وگویش با «اعتماد» تشریح کرد: با این همه حتی در صورت برگزاری انتخابات، بعید است که او موقعیت خود را به‌طور جدی تهدید شده ببیند. بنابراین فروپاشی کابینه اسراییل در کوتاه‌مدت چندان محتمل به نظر نمی‌رسد و صداهای مخالف صلح و انتقاداتی که طی دو سال گذشته علیه نتانیاهو مطرح شده، تهدید جدی علیه موقعیت او نیست. بنابراین، بعید است که کابینه دچار فروپاشی شود هر چند، امکان تغییراتی محدود در ترکیب کابینه وجود دارد، اما این تغییرات، جایگاه سیاسی نتانیاهو را به خطر نخواهد انداخت. 

ربیعی در پاسخ به پرسشی درباره نقش کشورهای عربی و اسلامی به عنوان پایه‌های مهم شکل‌گیری طرح صلح غزه گفت: در زمینه اجرایی شدن توافق صلح توسط دیگر بازیگران، دو نکته وجود دارد: مسائل امنیتی و نظامی، و بازسازی و سرمایه‌گذاری اقتصادی در نوار غزه. در حوزه امنیتی و نظامی، قرار است نیرویی متشکل از کشورهای منطقه تحت فرماندهی مستقیم ایالات متحده، اجرای توافق صلح در غزه را مدیریت کند. این نیروها مسوولیت نظارت بر روند اجرای توافق و تضمین اجرای تعهدات طرفین را بر عهده خواهند داشت. این اقدامات نظارتی احتمالا شامل تأمین نفرات، تجهیزات و پشتیبانی مالی می‌شود که امریکا برای آن حساب ویژه‌ای باز کرده است و به‌احتمال زیاد، کشورهای متحد این بازیگر از جمله قطر، ترکیه و مصر نیز نقش مهمی در این بخش خواهند داشت.

در حوزه اقتصادی، بازسازی غزه و سرمایه‌گذاری‌های آتی تصور می‌کنم عمدتا تحت هدایت سرمایه‌های غربی و کشورهای اروپایی انجام خواهد شد. هدف از این سرمایه‌گذاری‌ها، نه تنها بازسازی زیرساخت‌ها، بلکه تغییر ماهیت و چهره اسلامی نوار غزه است. در این بخش، به احتمال زیاد کشورهای خاورمیانه و مسلمان نقش محدودی خواهند داشت و مانور سیاسی یا اقتصادی آن‌ها محدود خواهد بود. به گفته این استاد دانشگاه به این ترتیب، دوره گذار صلح، ترکیبی از مدیریت امنیتی توسط نیروهای امریکایی و شرکای محدود منطقه‌ای و سرمایه‌گذاری اقتصادی توسط غربی‌ها خواهد بود؛ وضعیتی که نقشی محوری برای ایالات متحده و کشورهای اروپایی در شکل‌دهی آینده غزه تعریف می‌کند و احتمالا نفوذ بازیگران منطقه‌ای را محدود می‌سازد. 

این تحلیلگر مسائل خاورمیانه در ادامه و درباره پیش‌بینی‌اش از آینده توافق آتش‌بس اسراییل و حماس خاطرنشان کرد: در این زمینه شاید بتوان مشابهت‌هایی میان این طرح صلح و «ابتکار ابراهیم» مشاهده کرد؛ توافقی که با نقش‌آفرینی و حمایت ایالات متحده و شخص ترامپ و مشارکت کشورهایی مانند بحرین و امارات شکل گرفت و پایدار شد. در طرح صلح کنونی نیز اگر واشنگتن نقش خود در حمایت از آتش‌بس و گردآوری بازیگران منطقه‌ای پیرامون میز مذاکره را حفظ کند، به احتمال زیاد توافق فعلی نیز با ثبات نسبی ادامه می‌یابد مگر اینکه اتفاق پیش‌بینی نشده‌ای در درون اسراییل رخ دهد.

به گفته ربیعی کشورهای مداخله‌کننده از جمله ایالات متحده و کشورهایی که پیرامون فلسطین هستند و همزمان متحد واشنگتن تلقی می‌شوند از جمله ترکیه، عربستان، قطر، مصر دلیلی برای نقض احتمالی این آتش‌بس نخواهند داشت و نقض آن بستگی خیلی زیادی به رفتار اسراییل دارد.

این استاد دانشگاه در ادامه  گفت: در این مورد یعنی نقض احتمالی توافق باید توجه داشت که به دلیل دامنه‌دار شدن جنگ غزه و ایجاد چالش‌هایی برای اسراییل، در کوتاه‌مدت آتش بس نقض نخواهد شد. اما احتمالا پس از دوره‌ای از تجدیدقوا و بازآرایی نیروها زمینه برای تجاوزات سرشتی اسراییل و نقض آتش‌بس فراهم خواهد شد.

با این همه سناریوی محتمل این است که تل‌آویو پس از کسب اطمینان از نابودی یا ضعف توان نظامی حماس از جمله پاک‌سازی تونل‌ها و از بین بردن ساختار و توان نظامی کامل حماس و در صورتی که واکنش شدیدی از سوی این گروه متصور نباشد، این رژیم در پی تحقق ایده ادعایی اسراییل بزرگ که پیشتر مطرح کرده بود، بخواهد غزه را به صورت کامل تصرف کند یعنی مشابه آنچه در ۱۹۶۷ درباره بلندی‌های جولان و کرانه باختری اتفاق افتاد، این محدوده را نیز به اسراییل الحاق کند. اما این امر به‌احتمال زیاد در کوتاه‌مدت رخ نخواهد داد و نیازمند زمان برای بازسازی وجهه و قدرت نظامی - سیاسی اسراییل است.

اخبار تاپ حوادث

وبگردی

منبع خبر "رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.