تازهترین دادهها نشان میدهد این روند محدود به نسل جوان یا «نسل زد» نیست؛ نسلهای میانی و حتی بزرگتر نیز سهم قابلتوجهی در مصرف شبکههای اجتماعی دارند. استفاده از شبکههای اجتماعی در ایران باعث شده است که نوع سرگرمیها و تفریحات نیز تغییر کند. به گفته کارشناسان، بهنوعی مرجعیت هماینک به دست شبکههای اجتماعی افتاده است.
بر اساس نظرسنجی ایسپا که شهریور ۱۴۰۴ به شیوه مصاحبه تلفنی انجام شد، ۱۳.۷درصد از افراد بالای ۱۵ سال اصلا از شبکهها استفاده نمیکنند و ۴۴.۳ درصد روزانه یک تا دو ساعت در این فضاها حضور دارند. میانگین استفاده در گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال حدود ۳ ساعت و ۸ دقیقه، در گروه ۳۰ تا ۴۹ سال ۲ ساعت و ۱۶ دقیقه و برای افراد بالای ۵۰ سال تنها یک ساعت است. این دادهها همچنین نشان میدهد که تحصیلات، محل سکونت و دسترسی به شبکهها نقش مهمی در میزان استفاده دارند.
بررسی رفتار کاربران ایرانی در شبکهها و رسانههای اجتماعی نشان میدهد که این فضاها نقش مهمی در زندگی روزمره مردم ایفا میکنند. بر اساس تازهترین نتایج نظرسنجی ایسپا، متوسط استفاده روزانه افراد بالای ۱۵ سال حدود ۲ ساعت و ۸ دقیقه است، با این حال جوانان بیشترین زمان را به حضور در این رسانهها اختصاص میدهند و افراد مسنتر کمتر درگیر این فضا هستند. تحصیلات و محل سکونت نیز نقش تعیینکنندهای در میزان استفاده دارند؛ شهرنشینان و افراد تحصیلکرده بیش از دیگران از شبکهها بهره میبرند.
طرح نظرسنجی مذکور که شهریور ۱۴۰۴ به شیوه مصاحبه تلفنی انجام شده است، نشان میدهد که ۱۳.۷ درصد از افراد بالای ۱۵ سال اصلا از شبکهها و رسانههای اجتماعی استفاده نمیکنند و ۴۴.۳ درصد روزانه یک تا دو ساعت در این فضاها حضور دارند. تحلیل دادهها نشان میدهد که میانگین استفاده در گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال حدود ۳ ساعت و ۸ دقیقه، در گروه ۳۰ تا ۴۹ سال ۲ ساعت و ۱۶ دقیقه و برای افراد بالای ۵۰ سال تنها یک ساعت در روز است.
از نظر تحصیلات، کاربران دارای مدرک دانشگاهی روزانه ۲ ساعت و ۳۸ دقیقه، افراد با تحصیلات دیپلم ۲ ساعت و ۱۷ دقیقه و کسانی که تحصیلات کمتر از دیپلم دارند، ۱ ساعت و ۲۴ دقیقه از شبکهها و رسانهها استفاده میکنند. در مقیاس مکانی نیز ساکنان مناطق روستایی روزانه ۱ ساعت و ۳۳ دقیقه، ساکنان مراکز استان ۲ ساعت و ۲۳ دقیقه و ساکنان شهرهای غیر مرکز استان ۲ ساعت و ۲۲ دقیقه از این رسانهها بهره میبرند.
از نظر کارکرد، شبکهها و رسانههای اجتماعی به شکل چندمنظوره مورد استفاده قرار میگیرند؛ ۴۷.۳ درصد کاربران برای کسب اخبار و اطلاعات، ۴۷.۲ درصد برای سرگرمی مانند موسیقی و تماشای فیلم و کلیپهای طنز، ۳۰.۹ درصد برای ارتباط با دوستان و خانواده، ۲۴.۹ درصد برای آموزش و مهارتآموزی و ۲۰.۵ درصد برای کار و درآمدزایی از این فضاها بهره میبرند. این دادهها نشان میدهد که شبکههای اجتماعی به تدریج به یک اکوسیستم دیجیتال جامع در زندگی ایرانیها تبدیل شدهاند.
حالا اما با گسترش شبکههای اجتماعی و افزایش روزافزون حضور کاربران در این فضا پرسشهای زیادی درباره تاثیر آن بر رفتارهای اجتماعی، الگوهای مصرف رسانهای و تفاوتهای نسلی مطرح شده است. اینکه آیا واقعا نسل جوان یا «نسل زد» بیشترین استفاده را دارد، نقش کاربران میانسال و بزرگتر در این فضا چگونه است و چه عواملی باعث میشود شبکههای اجتماعی به عنوان یک گریزگاه یا محل ارتباطات اجتماعی مورد توجه قرار گیرند؟
سبحان یحیایی، استاد حوزه ارتباطات، در این باره به «دنیای اقتصاد» میگوید: «در فضای شبکههای اجتماعی یک کلیشه رایج وجود دارد که میگوید «نسل زد» بیشترین مصرف را دارد، اما بررسیهای اخیر نشان میدهد که این تصور کاملا دقیق نیست.
میزان استفاده از شبکههای اجتماعی در میان نسلهای میانی - افرادی که در دهه سوم، چهارم و حتی پنجم زندگی خود هستند - نیز قابلتوجه است. این روند علاوه بر ویژگیهای نسلی یک پدیده جهانی است؛ در کشورهایی که شبکههای اجتماعی جایگاه مرجعیت رسانهای بالاتری دارند، مانند آمریکا و برزیل مردم در گروههای سنی مختلف به شدت به این فضاها رجوع میکنند، درحالیکه در برخی کشورهای اروپای غربی رسانههای سنتی هنوز نقش مرجع خود را حفظ کردهاند.»
او معتقد است که در ایران علاوه بر این روند جهانی عوامل اقتصادی و اجتماعی نیز نقش تقویتکننده دارند. شرایط نابسامان اقتصادی و فشارهای اجتماعی باعث شده است افراد به شبکههای اجتماعی به عنوان یک «گریزگاه» برای فرار از دشواریهای روزمره نگاه کنند. از سوی دیگر پدیدهای که در روشهای تحقیقاتی «حباب فیلتر» یا «خطای هالهای» نامیده میشود، شکافهای اجتماعی را در این فضا تشدید میکند.
کاربران شبکههای اجتماعی معمولا در تعامل با افرادی هستند که افکار مشابه آنها دارند و دیگر گروهها را از دایره ارتباطات خود حذف میکنند؛ به عنوان مثال افراد با گرایشهای سیاسی متفاوت، تمایل دارند با گروههای همفکر خود در ارتباط باشند و دیگران را فیلتر یا بلاک کنند. این الگو نه تنها شکافهای نسلی را برجسته نمیکند، بلکه موجب افزایش شکافهای اجتماعی، قومی و مذهبی میشود.
یحیایی ماهیت گذرای شبکههای اجتماعی را نیز در این بین دخیل میداند و توضیح میدهد: «علاوه بر این ماهیت مصرف شبکههای اجتماعی - لحظهای و گذرا - بر کاهش ظرفیت تفکر عمیق تاثیر گذاشته است. برخلاف رسانههایی مانند تلویزیون که حداقل نسبتی از ثبات و پایداری محتوا را داشتند، شبکههای اجتماعی عمدتا بر سرگرمی فوری و مصرف سریع محتوا متمرکز هستند.
این روند بر کاهش مطالعه کتابهای فیزیکی، محدودیت تولید محتوای مکتوب و کاهش فعالیتهای فرهنگی بلندمدت نیز اثرگذار بوده است و وضعیت اقتصادی نابسامان فعالان فرهنگی و ناشران این اثر را تشدید میکند. استفاده از شبکههای اجتماعی در ایران نه تنها بر اساس سن یا نسل محدود نمیشود، بلکه تحت تاثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و همزمان شکافهای اجتماعی را بازتولید میکند و ظرفیت تفکر عمیق را کاهش میدهد.»
در مجموع باید یادآور شد که شبکههای اجتماعی در ایران دیگر صرفا یک ابزار ارتباطی نیستند؛ آنها به بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره تبدیل شدهاند و رفتارهای اجتماعی، علایق فرهنگی و حتی روابط میان گروههای مختلف را شکل میدهند. با وجود چالشهایی مثل حباب فیلتر، مصرف لحظهای محتوا و فشارهای اقتصادی این فضاها همچنان پرنفوذ و تعیینکنندهاند.