به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، دیماه سال ۱۳۸۰، گروهی از روزنامه ایران، برای تهیه مستندی راهی سیستان و بلوچستان شدند؛ جایی که هنوز هم وقتی به تصاویر آن روزها نگاه میکنی، گویی همین امروز ثبت شدهاند. از آن روزها تاکنون انتظار میرفت که تغییری در زندگی مردم این خطه رخ دهد؛ اما نهتنها اوضاع بهتر نشد، بلکه بحران کمآبی و محرومیت، کمکم به نقاط دیگر کشور هم رسیده است.
اصغر آزاددل، عکاس پیشین روزنامه ایران در بخشی از گفت و گو با رکنا از سفرش به روستای دولتآباد در نزدیکی زابل روایت میکند؛ جایی که کودکان در مدارس کپری و پر از کمبود درس میخواندند. بعضی کلاسها فقط حصیر یا چادر داشتند و بسیاری از معلمان، نه معلم رسمی، بلکه افرادی با سواد اندکی بیشتر از دیگران بودند. مدارس مقاطع بالاتر در روستاها وجود نداشت و کودکان ناچار بودند برای ادامه تحصیل به شهرهای دیگر بروند. یا همچنان مشاهده می شود که دانش آموزان با ماشین های سوخت بر، اقدام به جا به جایی دانش آموزان در این استان به عنوان سرویس مدرسه می کنند، چیزی که در تصاویر آن زمان نیز مشخص بود.
در استان سیستان و بلوچستان هنوز هم میتوان مدارسی را دید که نام «مدرسه» بر آنها سنگینی میکند؛ همان کلاسهای کپری که از ابتداییترین امکانات آموزشی محروماند. اگر مثل گروههای عکاسی سالهای گذشته فرصت سفر به این استان را نداری، کافی است با یکی از آشنایانت در آنجا تماس بگیری یا فقط نگاهی به تصاویر منتشرشده در فضای مجازی بیندازی تا واقعیت را با چشم خود ببینی.
البته نباید از تلاشهای سازمان نوسازی مدارس و خیرین مدرسهساز در این استان چشمپوشی کرد. آنها هر سال صدها مدرسه میسازند؛ اما افزایش جمعیت، مهاجرت روستاییان و پهناوری گسترده استان باعث شده همچنان فاصله زیادی تا پوشش کامل نیازهای آموزشی باقی بماند.
این در حالی است که اردیبهشت سال گذشته، مدیرکل نوسازی مدارس استان در گفتوگو با رکنا تاکید کرده بود: «در سیستان و بلوچستان «هیچ» مدرسه کپری نداریم و حتی برای مدارس عشایری نیز چادرهای استاندارد در نظر گرفتهایم.» با این حال، آنچه امروز در گوشهوکنار این استان دیده میشود، تصویری غمانگیز و دور از این ادعاست؛ جایی که کودکان همچنان زیر سقفهای حصیری و دیوارهای گِلی، رویای مدرسهای واقعی را در دل دارند.
تاسف بار است که در عصر هوش مصنوعی و ارتباطات، ما همچنان درگیر ساخت مدرسه و داشتن سقفی برای آموزش هستیم!