به گزارش مشرق، تابستان سال ۱۴۰۱ دختر نوجوانی به نام سارا به همراه مادرش به پلیس آگاهی رفت و از یک کارگردان به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: از دوران کودکی به بازیگری علاقهمند بودم و وقتی ۱۵ ساله شدم با موافقت خانوادهام در یک آموزشگاه بازیگری ثبتنام کردم. بعد از چند هفته یکی از مربیهای آنجا به نام فریبا، من را با آقای کارگردانی آشنا کرد.
فریبا مدعی بود آقای کارگردان علاوه بر ارتباطات خوبی که در سینما دارد دارای یک قدرت ماورایی است و به دلیل ارتباط با ماورا میتواند روح بازیگر را که لازمه موفقیت در کار است از بدیها و گناهها پاک کند. این اظهارات آنقدر در من تأثیر گذاشت که پذیرفتم برای موفقیت در کارم به اتفاق فریبا به خانه آن کارگردان برویم. آن روز دقایقی بعد از ورودمان به خانه وی خانم مربی ما را به بهانهای تنها گذاشت. آن مرد شیاد به من گفت روح پاکی دارم اما میتواند به من قدرت ماورایی دهد. بعد هم با این بهانه به من نزدیک شد و بدون توجه به التماسهایم من را مورد آزار و اذیت قرار داد، او گفت نباید درباره این کار با کسی صحبت کنم. آن شب وقتی به خانه برگشتم حالم خیلی بد بود و موضوع را به مادرم گفتم.
در حالی که مأموران در حال بررسی و تحقیق از کارگردان ۵۰ ساله بودند دختر ۱۶ سالهای به نام مریم نیز با شکایتی مشابه به پلیس آگاهی آمد.
مریم هم در تشریح شکایتش همان اظهارات دختر قبلی را مطرح کرد.
در ادامه دو شکایت مشابه دیگر نیز به مأموران اعلام شد و با جمعبندی مأموران مشخص شد که آقای کارگردان با همدستی مربی آموزشگاه با دسیسه قبلی دختران نوجوان را فریب میدهند.
به این ترتیب متهم اصلی در خانه ویلاییاش در شمال تهران ردیابی و بازداشت و در پی آن فریبا ۴۰ ساله نیز دستگیر شد.
هر دو متهم در بازجوییها منکر فریب و آزار و اذیت ۴ دختر دانشآموز شدند. با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۶ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در جلسه تحقیق از دو متهم که با حضور شاکیها برگزار شد هر ۴ دختر دانشآموز یک به یک جزئیات ماجرا را برای قضات شرح دادند و مدعی شدند که این دو متهم دختران دیگری را هم مورد آزار قرار دادهاند اما آنها به خاطر ترس و نگرانی از بابت آبروریزی شکایت نکردهاند.
سپس فریبا به قضات گفت: من اتهام اغفال و معاونت در آزار و اذیت را قبول ندارم چرا که خودم هم قربانی آزار و اذیت این کارگردان شدهام.
پس از جلسه تحقیق، دو متهم پشت درهای بسته و غیرعلنی محاکمه شدند و قضات پس از بررسی مدارک و شواهد کارگردان را به اعدام و فریبا را به حبس محکوم کردند.
اعتراض به حکم
با اعلام این حکم دو متهم اعتراض کردند و پرونده برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور رفت. قضات دیوان نیز پس از بررسی پرونده حکم اعدام این کارگردان را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند. به این ترتیب پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد تا کارگردان و مربی آموزشگاه بار دیگر محاکمه شوند.