‍ بیهقی پدر نثر فارسی و پیشگام روایت غیرخطی

عصر ایران جمعه 02 آبان 1404 - 12:20
در منطق روایت کلاسیک، این روش خطرناک و به اصطلاح خلاف آن روشی است که کارگردانی چون هیچکاک شهرتش را با آن بدست آورده است؛ زیرا افشای پایان معمولاً از تعلیق می‌کاهد. اما بیهقی با قدرتی روایی بی‌نظیر، برعکس عمل می‌کند.

 ✍️ سهند ایرانمهر

بیهقی را معمولاً با لقب «پدر نثر فارسی» می‌شناسند، اما از منظری دقیق‌تر می‌توان او را یکی از پیشگامان روایت غیرخطی در ادبیات جهان دانست؛ نویسنده‌ای که قرن‌ها پیش از آنکه نظریه‌پردازان روایت و سینما اصطلاح «فلاش‌بک» (Flashback) را بسازند، در نثر خود ساختاری مشابه را به‌کار گرفته بود.

در نظریه‌ی روایت، «فلاش‌بک» به تکنیکی گفته می‌شود که در آن نظم زمانی رویدادها دگرگون می‌شود: پایان یا نتیجه‌ی ماجرا در ابتدا روایت می‌گردد و سپس راوی با بازگشت به گذشته، مسیر رسیدن به آن فرجام را شرح می‌دهد. این شگرد که به «آنالپس» (Analepsis) نیز معروف است، از ابزارهای بنیادین روایت مدرن در ادبیات و سینماست؛ نمونه‌های شناخته‌شده‌ی آن را می‌توان در فیلم‌هایی چون همشهری کین، اثر اورسن ولز، یادگاری، اثر کریستوفر نولان، یا در رمان‌هایی چون گتسبی بزرگ (فیتزجرالد) و خشم و هیاهو (فاكنر) دید.

بیهقی، نزدیک به هزار سال پیش، در روایت معروف «حسنک وزیر» همین تکنیک را به‌کار می‌گیرد. او داستان را نه از آغاز زندگی حسنک، که از مرگ او شروع می‌کند. همان نخستین جمله‌ها، فرجام را فاش می‌کنند:
«فصلی خواهم نبشت در ابتدای این، حالِ بَردار کردن این مرد و پس بشرح قصّه شد . امروز که من این قصّه آغاز می‌کنم ...ازین قوم که من سخن خواهم راند یک دو تن زنده‌اند در گوشه‌‌ی افتاده‌ و خواجه بوسهل زوزنی‌ چند سال است تا گذشته شده است‌ و به پاسخ آن که از وی رفت گرفتار، و ما را با آن کار نیست- هرچند مرا از وی بد آمد- به هیچ‌حال‌، چه عمر من به شست و پنج آمده و بر اثر وی می‌بباید رفت».

در منطق روایت کلاسیک، این روش خطرناک و به اصطلاح خلاف آن روشی است که کارگردانی چون هیچکاک شهرتش را با آن بدست آورده است؛ زیرا افشای پایان معمولاً از تعلیق می‌کاهد. اما بیهقی با قدرتی روایی بی‌نظیر، برعکس عمل می‌کند: دانستن فرجام، نه از کشش روایت می‌کاهد، بلکه حس اندوه و تقدیرگرایی را در جان خواننده می‌کارد. او ما را از همان ابتدا وارد «پایان» می‌کند تا هر سطر بعدی را چون گام‌هایی به سوی مرگی محتوم بخوانیم.

از دیدگاه روایت‌شناسی مدرن به تعبیر ژرار ژنت، بیهقی در این فصل دست به «جا‌به‌جایی زمانی بیرونی» می‌زند؛ یعنی روایت را از پایان به آغاز می‌برد و از خلال آن، تداومِ اخلاقی و تاریخی واقعه را می‌کاود. در نتیجه، ما نه صرفاً شاهد مرگ حسنک، که ناظر فروپاشی یک نظام سیاسی و اخلاقی می‌شویم.

اگر فلاش‌بک مدرن در سینما، زمان را برای تعلیق و شگفتی می‌شکند، بیهقی در روایت تاریخی خویش زمان را می‌شکند تا «حقیقت» را نشان دهد. تفاوت در غایت است: در روایت مدرن، فلاش‌بک ابزار درام است؛ در بیهقی، ابزار عبرت.

بدین‌سان می‌توان گفت، اگر اورسن ولز و نولان زمان را می‌شکنند تا روان انسان را بشکافند، بیهقی آن را می‌شکند تا وجدان تاریخ را آشکار کند و این همان نقطه‌ای است که نثر فارسی در قرن پنجم هجری، به‌گونه‌ای حیرت‌انگیز به روایت مدرن قرن بیستم پیوند می‌خورد.

*کانال نویسنده

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.