در حالی که نوار غزه پس از دو سال جنگ ویرانگر اسرائیل، تازه اندک نفسی برای بازسازی و آرامش میکشد و طرح ترامپ برای توقف درگیریها هنوز روی لبهٔ آتشفشان بحران گام برمیدارد، اسرائیل طبق عادت دیرینهاش بار دیگر دست به تشدید تنش زد. روز چهارشنبه گذشته، پارلمان اسرائیل (کنست) با رأی مثبت به دو طرح قانونی برای الحاق کرانهٔ باختری، بار دیگر خشم و نگرانی جهانی را برانگیخت.
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه القدس العربی، این رأیگیری درست همزمان با سفر «جی. دی. ونس»، معاون رئیسجمهور آمریکا به سرزمینهای اشغالی انجام شد؛ سفری که ونس آن را «توهینآمیز» خواند و اقدام نمایندگان اسرائیلی را «مانور سیاسی احمقانهای» توصیف کرد که میتواند تلاشهای دیپلماتیک را به شکست بکشاند. واکنشها به این رأیگیری در داخل و خارج اسرائیل بسیار تند و بحثبرانگیز بود. مواضع متفاوت و حتی متضاد چهرههای سیاسی و دیپلماتیک مرتبط با این مسئله، نشان داد که اختلاف نظر درباره آیندهٔ سرزمینهای اشغالی به نقطهٔ تازهای از تنش رسیده است؛ موضوعی که تحلیل و واکاوی آن را ضروری میسازد.
در همین حال، «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور ایالات متحده، در گفتوگویی با مجلهٔ تایم اعلام کرد که طرح الحاق کرانهٔ باختری اجرایی نخواهد شد. او تأکید کرد که به رهبران کشورهای عربی در این باره قول داده و هشدار داد که اگر اسرائیل چنین اقدامی انجام دهد، «حمایت واشنگتن را از دست خواهد داد».
اظهارنظر غیرمنتظرهٔ رئیسجمهور آمریکا دربارهٔ مخالفت با الحاق کرانهٔ باختری، چرخشی آشکار از مواضع پیشین او در دوران کارزار انتخاباتیاش به شمار میآید؛ زمانی که ترامپ با لحنی جنجالی و بیپروا اعلام کرده بود «اسرائیل سزاوار گسترش قلمرو خود است» ؛ جملهای که در آن مقطع بهوضوح نشانهٔ حمایت صریح او از الحاق کرانهٔ باختری تلقی شد. علاوه بر این، او در همان دوران وعدههایی جدی به برخی از حامیان مالی قدرتمند کارزارش از جمله به «میریام آدلسون» میلیاردر پرنفوذ اسرائیلی–آمریکایی، مبنی بر پیشبرد طرح الحاق داده بود.
در داخل اسرائیل، جناح راستگرای تندرو با واکنشی تند و خشمآلود به سخنان تازهٔ ترامپ حمله کرد. «ایتامار بنگویر»، وزیر امنیت ملی اسرائیل، موضع رئیسجمهور آمریکا را قاطعانه رد کرده و با لحنی تند گفت: «اسرائیل کشوری دارای حاکمیت مستقل است و تحت قیمومت هیچ کشوری حتی ایالات متحده قرار ندارد.» این موضعگیری تازه در حالی مطرح شد که بنگویر تنها چند روز پیش از آن نیز بهدلیل سخنان ترامپ دربارهٔ احتمال آزادی «مروان برغوثی»، رهبر فلسطینی زندانی، او را مورد حمله قرار داده بود.
در همین حال، «بتسلئیل اسموتریچ»، وزیر دارایی راستگرای اسرائیل، با لحنی ملایمتر اما امیدوارانه، اعلام کرد که ترامپ در نهایت موضع خود را تغییر خواهد داد. او در یادداشتی نوشت: «اطمینان دارم همانطور که در مسئلهٔ اسرا نیز دیدیم، رئیسجمهور ترامپ پس از آنکه اهمیت حاکمیت اسرائیل بر سرزمینهای یهودا و سامره را درک کند، نظر خود را تغییر خواهد داد.» منظور او از «یهودا و سامره»، همان کرانهٔ باختری است که محل اصلی مناقشهٔ کنونی است.
در میانهٔ اختلاف دیدگاههای گسترده درون اسرائیل دربارهٔ مسئلهٔ الحاق کرانهٔ باختری، «بنیامین نتانیاهو» برخلاف همراهان خود در جناح راستگرای تندرو، لحنی نرمتر برگزید و پیامی اطمینانبخش برای رئیسجمهور آمریکا فرستاد. او تأکید کرد که قصدی برای اجرای طرح الحاق ندارد و مسئولیت رأیگیری جنجالی اخیر در کنست را متوجه اپوزیسیون دانست؛ حرکتی که به گفتهٔ او «تحریک سیاسی عامدانهای» از سوی مخالفان با هدف برهم زدن فضای سیاسی در جریان سفر معاون رئیسجمهور آمریکا به اسرائیل بود. این موضع تازه نتانیاهو در حالی بیان شد که او در گذشته بارها بهصورت علنی بر ضرورت الحاق کرانهٔ باختری پافشاری کرده بود.
در این میان، تفاوت مواضع کنونی نتانیاهو با گذشته و نیز چرخش اخیر ترامپ در برابر طرح الحاق، پرسشهای تازهای را برانگیخته است: آیا نخستوزیر اسرائیل واقعاً از رؤیای سیطرهٔ کامل بر کرانهٔ باختری دست کشیده است؟ و آیا ترامپ، که زمانی خود را حامی بیقید و شرط اسرائیل میدانست، اکنون از این حمایت عقبنشینی کرده است؟ اما در پاسخ به این پرسشها باید گفت که رهبران اسرائیل نه امروز و نه در آینده از هدف دیرینهٔ خود برای الحاق کرانهٔ باختری و کل سرزمین فلسطین صرفنظر نخواهند کرد؛ چراکه دولت اسرائیل از اساس بر مبنای همزیستی یا تقسیم سرزمین بنا نشده، بلکه بر ایدهٔ «جایگزینی کامل» ملت یهود به جای ملت فلسطین استوار است؛ پروژهای که از همان آغاز، در چارچوب طرح گستردهتری به نام «اسرائیل بزرگ» تعریف شده است.
با وجود همهٔ تناقضها، «بنیامین نتانیاهو» همچنان همان سیاستمدار کهنهکار و استاد مانورهای پیچیده است که برای هر روز و هر مقطع تاریخی، نقشهای تازه در ذهن دارد. او بهخوبی میداند که طرح موضوع الحاق کرانهٔ باختری در فضای ملتهب کنونی، با شرایط سیاسی امروز سازگار نیست و میتواند ایالات متحده را در وضعیتی بسیار دشوار قرار دهد؛ بهویژه پس از آنکه «دونالد ترامپ» نقش رهبری روند موسوم به «صلح خاورمیانه» را بر عهده گرفت و در نگاه بسیاری به عنوان «قهرمان صلح» جلوه کرد. در حالی که اساس این روند بر مبنای «راهحل دو کشور» تعریف شده، اقدامی چون الحاق کرانهٔ باختری بیتردید آن را از بنیان نابود خواهد کرد.
به نظر میرسد آنچه امروز در صحنهٔ سیاسی اسرائیل جریان دارد، نوعی تقسیم نقش هدفمند میان موافقان و مخالفان الحاق است. موضع ظاهراً مخالف نتانیاهو، او را در مسیر هماهنگی با مواضع آمریکا، جهان عرب و جامعهٔ بینالمللی قرار میدهد؛ ضرورتی تاکتیکی که در این مقطع حساس به آن نیاز دارد. در مقابل، حامیان افراطی الحاق با تکرار شعارها و تحریک فضای سیاسی، عملاً موضوع را در ذهن جامعهٔ اسرائیلی و افکار عمومی جهانی زنده نگه میدارند تا زمانی که شرایط مساعد فراهم شود و نتانیاهو بتواند همان نقشهٔ قدیمی را به اجرا بگذارد.
اما نشانههای میدانی چیز دیگری میگویند: اسرائیل در عمل هرگز از رؤیای الحاق دست نکشیده است. واقعیت آن است که اسرائیل از مدتها پیش اجرای تدریجی این طرح را آغاز کرده و از سال ۲۰۲۲، با روی کار آمدن وزرای افراطگرای راستگرا، این روند را با سرعت و جسارت بیشتری پیش برده است. این حقیقت در گزارش جدید از «گروه بینالمللی بحران» نیز تأیید شده است؛ گزارشی با عنوان گویا و هشداردهندهٔ «حاکمیت بینام: اسرائیل در شتاب برای الحاق کرانهٔ باختری» که بهروشنی نشان میدهد رؤیای الحاق نه متوقف شده و نه فراموش خواهد شد.
در شرایط کنونی، روند گسترش شهرکسازی اسرائیل در کرانهٔ باختری با شتابی محسوس ادامه دارد. فلسطینیان یکییکی از زمینهای خود رانده میشوند و به زندگی در مناطق محصور و جداافتادهای واداشته میشوند که زیر کنترل مستقیم نیروهای اشغالگر قرار دارد. همزمان، دولت اسرائیل بخش عمدهای از اختیارات در این مناطق را از ارتش به نهادهای غیرنظامی اسرائیلی واگذار کرده تا نفوذ و حاکمیت خود را تثبیت کند. بهاستناد گزارشهای میدانی و مستندات بینالمللی، این تحولات نشان میدهد که اسرائیل عملاً روند الحاق کرانهٔ باختری را آغاز کرده است.
اما در سوی دیگر ماجرا، موضع جدید «دونالد ترامپ» را نباید نشانهٔ عقبنشینی واقعی از حمایت اسرائیل دانست. تهدید او به قطع کمکها در صورت اجرای طرح الحاق، بیشتر نوعی تاکتیک سیاسی است تا تغییر در رویکرد راهبردی. روابط آمریکا و اسرائیل فراتر از یک شراکت معمولی است؛ بُنیاد بقای سیاسی ترامپ به رضایت دو ستون اصلی تکیه دارد: نخست، جامعهٔ انجیلیِ پرنفوذ و بهشدت طرفدار اسرائیل که بخش مهمی از پایگاه رأی او را تشکیل میدهد؛ و دوم، نفوذ ساختار لابی صهیونیستی و «دولت پنهان» آمریکا که در بسیاری از سطوح تصمیمسازی اثرگذار است.
از اینرو، مخالفت ظاهری ترامپ با الحاق، در واقع یک مانور حسابشده و تلاشی برای حفظ دستاوردهایش در پروندهٔ توقف جنگ غزه و ترمیم چهرهاش در برابر افکار عمومی آمریکا و جهان است. او نمیخواهد در شرایطی که کشورهای عربی پیام واحدی دربارهٔ ضرورت تحقق راهحل دو کشوری ارائه کردهاند، روابطش را با آنان از دست بدهد. در نتیجه، مسئله بیش از هر چیز به زمانبندی و تاکتیک مربوط است: ترامپ در حال بازی با زمان است، نتانیاهو با او هماهنگ حرکت میکند و جناح راستگرای اسرائیل نیز با دامنزدن به فضای سیاسی، شعلهٔ موضوع الحاق را زنده نگاه میدارد؛ در حالی که جهان همچنان در توهم «راهحل آمریکایی» برای صلح خاورمیانه غوطهور است.
حسان الفقیه تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه روزنامه القدس العربی