عصر ایران؛ مهدی مالمیر- گفتهاند: هیچ جامعهای دوام پیدا نمیکند، اگر اعضای آن جامعه حدی برای دشمنخویی و جامعه ستیزی نشناسند. جامعه ستیزی همیشه به معنای جدال کردن با اسلحه و چماق و درفش نیست. گهگاه کلمات، زبان تند، نیش و کنایههای آبدار و نگاههای از روی نخوت هم میتواند مصداق جامعهستیزی به شمار آید.
هر فعلی که از یکی از اعضای جامعه سر میزند، رویه و نمایی بیرونی و اجتماعی هم دارد. همانند معماری در شهرهای صنعتی که نمایِ ساختمانها مسألهای مربوط به شهرداری و جامعه است و فرد نمیتواند به دلخواه نمای خانهاش را طراحی کند.
برای نمونه: در نظر آورید شخصی وارد رستورانی میشود. این پا و آن پا میکند و برای انتخاب فلان غذا و بهمان دسر به شک میافتد و سرانجام از میان گزینههای موجود غذایی را برمیگزیند.
تا اینجای کار، انتخابِ شخص، انتخابی فردی و در حوزه خصوصی و مربوط به سلیقه و ذائقه است. اما وقتی فرد تصمیم میگیرد غذایش را در میز و صندلی کنار پیادهرو صرف نکند با این ملاحظه و ترس و لرز که مبادا پدری با جیب خالی همراه با فرزندش از کنار میز گذر کنند و اشتهای کودک تحریک شود و اسباب شرمندگی پدری را فراهم آید.
این گزینش، بی شک گزینۀ اخلاقی است و برآمده از ملاحظۀ اجتماعی فردی است که میداند در جامعهای زندگی میکند که شاید خیلیها شرایط او را برای صرف غذایی در رستوران نداشته باشند.
به عبارت دیگر، فردی که جایِ دنجی را در رستوران برمیگزیند که در چشم رهگذران نباشد یا غذا را بستهبندی میکند و به خانه میبرد، و از میل کردن غذا در برابر چشمان رهگذران سرباز میزند، داوطلبانه نما و رویۀ اجتماعیِ فعل شخصیاش را لحاظ کرده است.
رویه یا نمای فعل شخصی، نکتهای است که اگر شهروندان رعایت نکنند، ما به دوران « وضع طبیعی» باز میگردیم. وضعیتی که به قول فیلسوفان سیاسی در آن هر فرد بیاعتنا به دیگران و پیامدهای افعال شخصی، به دنبال سود شخصی و فوری خویش و دستِ بالا چند تن از نزدیکان خود است.
این همه اما گفته آمد تا اشارهای رود به مصاحبۀ یکی از بانوان فعال در حوزۀ سینما و تلویزیون که در این چند روز در رسانهها طرفِ توجه بسیاری از شهروندان قرار گرفته است.
در این مصاحبه خانم بازیگر بیتوجه به پیامدهای اجتماعی سخنان خود، کلماتی را بر زبان راند که موجب رنجش بسیاری شد.
این که بیاعتنا به وضع ناگوار و بدگوار اقتصادی مردم، قدرت اقتصادی، زندگی در بالای شهر و مسایلی از این دست را دستمایۀ فخر فروشی قرار دهیم، مصداق جامعه ستیزی نسبت به جامعه به شمار میرود.
جامعه ستیزییی که نه با سلاح که با کلمات و جملهها به روان بسیاری از شهروندان زخم زد و دلهای بسیاری را به درد آورد!
این که گفته میشود: دارندگی است و برازندگی، فقط تا حدودی میتواند درست باشد. در یک جامعه نمیشود همیشه به برازندگی خویش اندیشید. نمیشود برخورداری ازامکانات زندگی را نیزهآسا در چشم مردمی نشاند که پوستشان از رنجهای جور واجور دباغی شده است.
نمیشود با دندانهای براق خندههای بی خیالانه و غیر مسؤولانه سر داد در شرایطی که بسیاری از درد دندان و نداشتن پول درمان و دارو نالان و پریشاناند. وباز نمیشود در شرایطی که بسیاری از پا افزار مناسب محروماند، همیشه و در هر شرایطی به برق انداختن کفش و برند و مارک کفشمان بیندیشیم.
در این که فقر اقتصادیِ گریبانگیر، در برخی کمکاریها و ندانمکاریها در حوزه اقتصاد و مدیریت ریشه دارد، شک و شبههای روا نیست اما، به اندازۀ ارزنی از مسؤولیت ما در قبال یکدیگر نمیکاهد.
چنان چه ذکر آن آمد، هر فعل انسان در جامعه، چه خندۀ سرخوشانه در برابر دوربین، چه خوردن وعدهای غذا در رستوران، از رویۀ اجتماعی برخوردارند و محدود و محصور به فعل شخصی نمیمانند.
میشود در برابر دوربین نه به عنوان شخصی که انگار در جزیرهای زندگی میکند بلکه به عنوان یکی از اعضای جامعه اندکی با ملاحظهتر، سنگینتر و رنگینتر سخن گفت.
زندگی در یک جمع، نیازمند رعایت چنین ظریفکاریها و رعایت ملاحظات نکتهبینانه است. چه در غیر این صورت، جامعه بدل به هاویهای خواهد شد که چند میلیون انسان خواسته و ناخواسته دستِ تطاوُل به روان یکدیگر دراز میکنند و به همدیگر آزار میرسانند.
و در نهایت اینکه: انسانها البته مالکِ داراییهای خود هستند. در این هم هیچ نکتۀ ناخوشایندی نیست که فردی از داشتههایش لذت ببرد. اما از این مقدمه نمیتوان بیمعطلی نتیجه گرفت فخرفروشی و جلوهگری در هر زمان و مکانی، مجازِ اخلاقی به شمار میآید...