به گزارش خبرنگار مهر، روحالله متفکرآزاد، عضو هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی، در نشست تخصصی «فرصتهای همکاری اقتصادی ایران و چین اظهار کرد: شرایط اقتصاد سیاسی در کشور ما و حوزه اقتصاد سیاسی در سالهای گذشته دستخوش اتفاقات مهمی بوده است. آنچه که در دو ماه گذشته در شورای امنیت سازمان ملل رخ داد، از آن تعبیر میشود به یک رخداد بینظیر بینالمللی؛ اتفاقی جدید که معادلات را تغییر داد و پایه جدیدی را رقم زد. همکاری مشترک ایران، روسیه و چین در قبال یک مسئله خاص، فصل جدیدی را گشود. این اتفاق نه فقط درباره ایران بلکه درباره شورای امنیت نیز قابل توجه است، چراکه شاید بعد از نزدیک به ۸۰ سال از شکلگیری این مجموعه، نخستین بار بود که دو دارنده حق وتو مصوبه شورای امنیت را نپذیرفتند و آن را به رسمیت نشناختند.
وی افزود: این اتفاق خاص، نشاندهنده تغییر پارادایم در نظام بینالملل است؛ تغییری که صرفاً در عرصه سیاسی باقی نخواهد ماند، بلکه در حوزه اقتصادی و سایر عرصهها نیز خود را نشان خواهد داد. این بخش از پازل باید در ذهن ما باشد. در سوی دیگر ماجرا، یعنی در نقطه مقابل، نیز اتفاقات جدیدی رخ داده که ریشه آن به سه یا چهار سال گذشته بازمیگردد؛ زمانی که الحاق ایران در دولت قبل به سازمان همکاری شانگهای و بریکس رخ داد و پایهریزی قطبهای جدید و نقشآفرینی ایران در این شکلگیری آغاز شد.
وی تصریح کرد: قدرتگیری اقتصادهای نوظهور و رقابت آنها با اقتصادهای سنتی، موجب شکلگیری تعاریف جدیدی از اقتصاد جهانی شده است. اخیراً نیز در تعاملات چین و آمریکا شاهد بودیم که آمریکا مجبور شد از برخی اهداف پیشین خود در حوزه مراودات تجاری، قیمتگذاری و اعمال تعرفهها عدول کند. هر دو طرف پذیرفتند که در عین تخاصم، باید روابط خود را مدیریت کنند.
این نماینده مجلس اضافه کرد: بازی جدیدی شکل گرفته که در آن، مؤلفههای بازی قبلی دیگر معنا ندارد؛ تحریمها نیز دیگر همان معنا و کارکرد گذشته را نخواهند داشت. اکنون مراودات جهانی به سمت ارزهای دیگر در حرکت است و در ده سال آینده، بسیاری از ساختارهای کنونی معنا و اثرگذاری خود را از دست خواهند داد.
وی ادامه داد: در این میان، تلاشهایی از سوی آمریکا در جریان است؛ بهعنوان مثال، معاون وزیر خزانهداری آمریکا در منطقه در حال رایزنی است تا بتواند آنچه را که با قطعنامههای ششگانه علیه ایران دنبال میشد، احیا کند. این تلاشها برای آن است که نظام محاسباتی طرف مقابل، مبتنی بر شناخت از رفتار اقتصادی و بینالمللی ایران، ما را در برخی مسیرها قفل کند. متأسفانه تجربه اقتصادی ما در عرصه بینالمللی مطلوب نبوده و همین باعث میشود که طرف مقابل بداند از چه مسیرهایی میتواند مانعتراشی کند. اینجاست که نیاز به نگاه جدیدتری داریم.
وی تأکید کرد: در سیاست داخلی نیز متأسفانه جریانی در کشور کوشیده است تا نگاهی خاص را بهصورت رسوب ذهنی در جامعه نهادینه کند؛ نگاهی که حتی در اوج نفرت از آمریکا و غرب، این القا را ایجاد میکند که ما چارهای جز تعامل با آنان نداریم. اگر این نگاه به پارادایم ذهنی تبدیل شود، نتیجهاش تسلیم است. در حالیکه هر کشور عاقلی باید درهای دیپلماسی را باز نگه دارد، اما نباید اینگونه القا شود که هیچ راه دیگری جز همراهی با غرب وجود ندارد.
وی افزود: شاید دهه ۱۳۹۰، دههای بود که اقتصاد ایران بهگونهای پیش رفت تا جامعه را به این نتیجه برساند که چارهای جز سازش وجود ندارد. این همان پارادایمی است که باید تغییر کند. باید از خود بپرسیم: آیا واقعاً چارهای نداریم؟ پاسخ این پرسش، تعیینکننده مسیر آینده اقتصادی و سیاسی کشور است.
متفکرآزاد بیان کرد: اکنون، با توجه به افقهای اقتصادی پیشروی کشور و جایگاه ویژه ایران در معادلات منطقهای و جهانی، میتوانیم در سیاستهای قدرتهای نوظهور و آیندهدار، نقش و جایگاه خود را تعریف کنیم. اما متأسفانه هنوز در کشور بحث بر سر این است که با چه کشوری باید کار کرد و با چه کشوری نباید کار کرد. این همان محصول تفکر غلطی است که اقتصاد ایران را به بنبست رسانده است.
وی ادامه داد: کشورهای دیگر منافع خود را دنبال میکنند؛ این طبیعی است. اما ما نیز باید منافع ملت خود را محور تصمیمات قرار دهیم. ما تعیینکننده معادلات هستیم، نه تابع آن. ایران باید طراح و تعیینکننده باشد، نه منتظر واکنش دیگران. امروز چین در حال پیشبرد پروژههای کوریدوری خود به سمت غرب است؛ درک درست این روند برای طراحی تعاملات اقتصادی ما ضروری است.
وی خاطرنشان کرد: در داخل کشور، گاهی رقابتهای غیرمنطقی و غیرهوشمندانه مانع بهرهبرداری از فرصتها میشود. رقابت میان وزارتخانهها و نهادها بر سر انتساب پروژهها به افراد یا مجموعههای خاص، بهجای تمرکز بر اهمیت اقتصادی طرحها برای طرف مقابل، مانع پیشرفت میشود. باید بدانیم طرفهای خارجی نیز بهدنبال منافع اقتصادی خود هستند و طراحیهای خود را دارند.
عضو هیئترئیسه مجلس در پایان تأکید کرد: در شرایط جدید جهانی، باید از نگاههای خسته و یکبعدی تعاملات بینالمللی فاصله گرفت و به سمت درک تکثر در بازی بینالملل رفت. به جای متهمسازی جریانها، باید دید چه کسی بهدنبال تأمین منافع مردم و کشور است. در عرصههای مختلف باید سبدهای متکثر همکاری را تعریف کرد و در عین حفظ تبادلات با همه دنیا، درک دقیقی از جهت حرکت اقتصاد جهانی داشت تا بتوان مسیر طراحیشده و مؤثری را برای آینده کشور رقم زد.












