فراستی: غریزه نابود است، قطبی زاده: گریم امین حیایی بسیار تصنعی نشان می‌دهد

همشهری آنلاین شنبه 24 آبان 1404 - 14:31
در برنامه این هفته کات مسعود فراستی و سعید قطبی‌زاده در باره فیلم «غریزه» صحبت کردند.

به گزارش همشهری آنلاین، غریزه چهارمین ساخته سیاوش اسعدی است که سه سال پیش ساخته شده و تا به حال روی پرده نرفته بود. فیلم با بازی امین حیایی و پانته‌آ پناهی‌ها و با معرفی ساینا روحانی و مهدیار شاه‌محمدی در نقش نوجوانی دو شخصیت اصلی، داستان عاشقانه‌ای است که در میانه چهل اتفاق می‌افتد و یک اتفاق تلخ سرنوشت شخصیت‌های داستان به شکل عجیبی تغییر می‌دهد. آنچه با نمایش فیلم برای اهالی مطبوعات، بسیار در باره آن صحبت شد، شباهتش به فیلم سینما پارادیزوی جوزپه تورناتوره و سینمای مسعود کیمیایی بود. در برنامه این هفته کات مسعود فراستی و سعید قطبی‌زاده این فیلم را نقد کردند.

فراستی: غریزه نابود است، قطبی زاده:  گریم امین حیایی بسیار تصنعی نشان می‌دهد

مسعود فراستی، یک فیلم نابود متظاهر

  • وقتی فیلمی ‌می‌بینید، ‌ باید ردی از فیلمساز در آن وجود داشته باشد. منظورم این نیست که کاملا دنباله کارهای قبلی او باشد، ولی هیچی از کارگردان در این فیلم نمی‌بینم؛ ‌ کارگردانی که فیلم‌های قبلی‌اش را هم دیده‌ام. اصلا بحثم خوب بودن یا بد بودن فیلم نیست. ولی چیزکی از کارگردان باید در فیلم باشد که نیست.

  • امین حیایی بازیگر شناخته‌شده‌ای است و اینجا هم دارد از اسمش استفاده می‌کند. ولی قصه امین حیایی چرا اصلا گفته نمی‌شود؟ فقط یک پلان در ماشین با زنی که قبلا دوستش داشته است نشسته است. اصلا امین حیایی در فیلم هیچ است.

  • فیلم داستان عاشقانه دو نوجوان را با لکنت بیان می‌کند و اصلا این رابطه درست در نمی‌آید.

  • فیلم به شدت ابتر و هدرشده و روهواست. مخاطبان هم بعد از ده دقیقه واقعا خسته می‌شوند. چون هیچ چیز درست نیست و به سرانجام نمی‌رسد.

  • این مسئله سینما دوست داشتن و فریم فیلم جمع کردن هم بسیار مسخره است.

  • کل فیلم تکه پاره‌هایی است که به هم پیوند پیدا نمی‌کنند. کاراکتر امین حیایی که هیچ، فقط همان دختر و پسر می‌مانند که برای آنها هم باید قصه تراشید و بحران ایجاد کرد.

  • به نظرم یک فیلم اولی است که امکانات دارد دنیایی هم ندارد.

  • فیلم نابود متظاهر خوش آب و رنگی است.

فراستی: غریزه نابود است، قطبی زاده:  گریم امین حیایی بسیار تصنعی نشان می‌دهد

سعید قطبی‌زاده، کل فیلم شبیه گریم امین حیایی تصنعی است

  • به نظر من فیلم ادامه منطقی کارهای قبلی کارگردانش است. ولی آنچه از فیلم‌های قبلی‌اش به طور چشم‌گیرتری وارد فیلم شده، دقیقا ضعف‌های کارگردان است که اینجا برجسته‌تر شده است. مثلا این مدل از دیالوگ‌نویسی، ‌تصنع در خلق موقعیت‌ها منظورم انبوهی از ژست‌ها و فیگورهاست. اصلا چرا امین حیایی انقدر باید گریم شود؟ این گریم به من ربط ندارد، ‌ ولی حس می‌کنم کل فیلم هم شبیه گریم امین حیایی متصنع است.
  • «داش آکل» صادق هدایت به همراه «روزی روزگاری در آمریکا» از سرجیو لئونه همراه یک کم درخت گلابی و تمام فیلم‌های کیمیایی و البته لولیتا با موزیک موریکونه. انگار همه این‌ها را با هم ریخته توی چرخ گوشت.
  • فیلمی ‌است که کاملا مشخص است برای آن زحمت کشیده شده است. لوکیشن، قاب بندی‌ها و حتی جاهایی بازی‌ها مشخص است که برایشان زحمت کشیده شده است، اما نتیجه‌بخش نبوده است. بنابراین هر زحمتی منجر به فیلم نمی‌شود. به خاطر این که احساس می‌کنم کارگردان بعد از چند فیلمی ‌که در این سال‌ها ساخته، ‌ وقتش است که فردیتی از خودش داشته باشد. این که بگوییم نمونه امروزی فیلم‌های کیمیایی است، یا ادامه دهنده راه یک کارگردان است کافی نیست.

  • فیلمنامه فرض می‌کنیم پلات خوبی دارد. ما خبر نداریم این دختر باردار است و به او تجاوز شده است. این قرار است یک شوک برای بیننده باشد. ولی خود دختر که خبر دارد. پس چرا انقدر خوشحال است؟ در سن و سالی است که چنین اتفاقی باید تأثیر خیلی بیشتری روی او تأثیر داشته باشد. ولی اصلا ناراحتی از او نمی‌بینیم. از طرف دیگر امین حیایی می‌خواهد یک حرکت انسان‌دوستانه کند. مثل داش آکل که دوستش سفارشی به او کرده و او می‌خواهد شرط دوستی را به جا بیاورد. اما چرا این را اعلام نمی‌کند؟ چرا دل زن صیغه‌ای‌اش را می‌شکند؟ می‌تواند بگوید به این دلیل من صبر می‌کنم تا بچه‌اش به دنیا بیاید و اسم من روی او باشد. ساده‌ترین منطق‌های یک فیلمنامه در آن رعایت نمی‌شود. ولی کرین و قطار و شب و باران و اورکت آمریکایی وجود دارد. می‌خواهم بگویم یک چیزهایی از بیرون و از جای دیگری وارد فیلم شده و ربطی به آن ندارد.

  • اصلا نمی‌خواهم طعنه بزنم. فقط سئوال دارم. به عنوان یک فیلمنامه‌نویس موقعیت چقدر باید عامل پیش برنده داستان باشد و چقدر متکی به خود است؟ ممکن است یکی دو موقعیت تزیینی باشد، ‌ اما در مورد عشق این دو نوجوان ۳۵ دقیقه زمان صرف شده راجع به موتورسواری و سیگار کشیدن و دیالوگ‌های لوس و نچسب. هرچند دیالوگ‌های خوب هم دارد. ولی موقعیت‌هایی ایجاد می‌شود که عشق این دو تبدیل به یک عشق مصنوعی می‌شود.

  • یک جاهایی فیلم از نظر تاریخی معاصر است ولی ایستگاه راه آهن مثلا مربوط به دوران رضاشاه است.

  • در فیلم به السید هم اشاره می‌شود و بازسازی می‌شود. ولی هیچ وقت نمی‌توانستید السید را به این شکل هجو کنید! یکی سوفیا لورن و یکی هم شبیه چارلتون هستون می‌شود و اصلا تأثیر معکوس دارد.

  • خوش تصویر بودن و رنگ و لعاب فیلم و این دیالوگ‌های پشت نیسانی الزاما فیلم خوب نمی‌سازد. در فیلم خوب تماشاگر خودش را جای شخصیت‌ها می‌گذارد و با آنها همذات‌پنداری کند. کل فیلم انگار چشم‌انداز زیباست که در گریم و صحنه وجود دارد، اما
  • با یک چیز اصیل و ماندگار فاصله دارد. برای من نه امین حیایی لحظه‌ای باورپذیر بود و نه آن دختر نوجوان.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.