الهه جعفرزاده: تهران، کلانشهر پرجمعیت ایران، امروز در آستانه یکی از جدیترین بحرانهای زیستمحیطی و زیرساختی تاریخ خود قرار دارد. کاهش بیسابقه بارندگی، افت شدید ذخایر سدها و وابستگی به کشاورزی و صنایع پرمصرف، پایتخت را به نقطهای رسانده که مقامات رسمی از جیرهبندی آب و حتی تخلیه اضطراری شهر سخن میگویند.
این بحران اما تنها محدود به ایران نیست؛ خاورمیانه بهعنوان کمآبترین منطقه جهان، با مجموعهای از فشارهای اقلیمی و نهادی دستوپنجه نرم میکند که آینده امنیت آب، انرژی و حتی ثبات اجتماعی را تهدید میکند.

گزارشهای بینالمللی از الجزیره، آسوشیتدپرس، بانک جهانی و برنامه محیطزیست سازمان ملل تصویری روشن از این وضعیت ارائه کردهاند: منطقهای که درگیر خشکسالیهای پیدرپی، رشد جمعیت، توسعه شهری بیبرنامه و مصرف ناپایدار منابع است و ایران در خط مقدم این بحران قرار دارد.
سازمان ملل، بحران آب را کمتر از ۱۰۰۰ متر مکعب سرانه در سال تعریف میکند. با جمعیت پیشبینیشده بیش از ۹۰ میلیون نفر در سال ۲۰۲۵ (تقریباً ۸۷ میلیون ساکن و ۷ میلیون مهاجر، چه قانونی و چه غیرقانونی)، میزان سرانه ۸۵۰ متر مکعب، ایران را بهطور قطعی در دسته «کمآبی مطلق» قرار میدهد.
این گزارشها حاکی از این است که منابع آب تجدیدپذیر ایران در دو دهه گذشته بیش از یکسوم کاهش یافته و همچنین اشاره شده که کمبودهای فزاینده آب احتمالاً به محرک اصلی ناآرامیهای داخلی و تنشهای مرزی با افغانستان، ترکیه و عراق تبدیل خواهند شد.

خاورمیانه؛ بحران مشترک منطقهای
ایران تنها نیست. عراق با کاهش ۲۷ درصدی سطح آب دجله و فرات جنوب کشور را درگیر بحران انسانی کرده است. کشاورزی سنتی و وابستگی به جریانهای رودخانهای، در شرایطی که سدسازیهای بالادست در ترکیه و سوریه جریان آب را محدود کرده، معیشت میلیونها نفر را تهدید میکند.
سوریه و اردن نیز با کاهش بارش و رشد جمعیت شهری، بهویژه در مناطق پناهندهپذیر، با فشار بیسابقه بر منابع محدود آب روبهرو هستند. در اردن، منابع آبی به کمتر از ۱۰۰ مترمکعب سرانه در سال رسیده که پایینتر از آستانه بحران مطلق است.
کشورهای حاشیه خلیج فارس، با وجود درآمدهای نفتی، بهشدت به آبشیرینکنی وابستهاند. این وابستگی، همراه با مصرف بالای سرانه و توسعه شهری پرشتاب، فشار بر منابع انرژی و محیطزیست را افزایش داده است.
در عربستان و امارات، پروژههای عظیم آبشیرینکنی توانستهاند کمبود را تا حدی جبران کنند، اما هزینههای زیستمحیطی و انرژی این راهکارها همچنان محل بحث است.
وجه مشترک همه این کشورها تأثیر مستقیم تغییر اقلیم است: افزایش دما، کاهش بارشهای پایدار، و افزایش رخدادهای شدید مانند سیلابهای ناگهانی و توفانهای گردوغبار. این تغییرات نهتنها منابع آب را کاهش دادهاند، بلکه کیفیت زندگی شهری، امنیت غذایی و ثبات اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار دادهاند. در بسیاری از شهرهای بزرگ، از تهران تا بغداد و اَمّان (پایتخت اردن)، کمآبی دیگر یک بحران مقطعی نیست، بلکه به ویژگی دائمی زندگی روزمره بدل شده است.
تهران در آستانه نقطه شکست
ذخایر سدهای کلیدی تهران به پایینترین سطح تاریخی خود رسیدهاند. سد امیرکبیر تنها ۸ درصد ظرفیت خود را داراست و سد لتیان با ذخیرهای حدود ۹ میلیون مترمکعب کمتر از ۱۰ درصد پر است. این ارقام نشان میدهند که منابع تأمین آب شرب پایتخت عملاً در وضعیت بحرانی قرار دارند. کاهش بارندگی نیز این وضعیت را تشدید کرده است؛ دادههای سازمان هواشناسی ایران نشان میدهد بارش سال آبی جاری نسبت به میانگین بلندمدت ۴۰ درصد کاهش یافته و در استان تهران حتی از کاهش صد درصدی بارندگی نسبت به سال قبل خبر داده میشود.
این شرایط باعث شد تا رئیسجمهوری، چندی پیش اخطاری صادر کند مبنی بر اینکه اگر تا پایان آبان بارندگی رخ ندهد، آب تهران جیرهبندی خواهد شد و در صورت تداوم خشکسالی، تخلیه پایتخت بهعنوان سناریوی اضطراری مطرح است. چنین هشدار بیسابقهای نشان میدهد که بحران آب از سطح پیشبینیهای اقلیمی فراتر رفته و به تهدیدی مستقیم برای زندگی روزمره شهروندان بدل شده است.
تحریمها چقدر بر بحران آب ایران دامن زدهاند؟
تحریمها دسترسی ایران را به فناوریهای نوین مدیریت آب، از جمله سیستمهای کنترل آبیاری مبتنی بر ماهواره، تجهیزات پیشرفته آبشیرینکن، فناوریهای بازیافت آب و حسگرهای پایش را محدود کردهاند.
پیش از تشدید تحریمها (قبل از ۲۰۱۰)، کشور ما چندین پروژه مشترک با شرکای اروپایی و ژاپنی در زمینه بهرهوری آب و استفاده مجدد از فاضلاب داشت؛ که بیشتر این پروژهها پس از ۲۰۱۲ متوقف شدند.
در طول این سالها محدودیتهای بانکی بینالمللی و زنجیرههای تأمین، مانع تهیه قطعات یدکی برای آبشیرینکنها و زیرساختهای پمپاژ شدهاند و ناکارآمدی و اتلاف را افزایش دادهاند. به طوری که تهران و مشهد در سال ۲۰۲۵ با کمبود بیسابقه آب روبهرو شدهاند؛ برخی سدها کمتر از ۵ درصد ظرفیت دارند. در چنین شرایطی، بانک جهانی به دلیل محدودیتهای سیاسی و اقتصادی، نقش مستقیم و پررنگی در ایران ایفا نکرده است.
محرومیت از نظام مالی جهانی (سوئیفت و تحریمهای ثانویه) نیز دسترسی ایران به وامهای چندجانبه یا منابع مالی بینالمللی بخش آب، مانند بانک جهانی، بانک توسعه آسیا یا صندوق سبز اقلیم را محدود یا مسدود کرده است.
از طرفی، دولت برای تضمین امنیت غذایی در شرایط تحریم، دولت مشوقهای تولید داخلی محصولات اساسی را افزایش داد؛ حتی برای محصولات پرمصرف آب مانند گندم. این سیاست راهبردی خودکفایی، برداشت آب زیرزمینی را تشدید و تنوع کشت به سمت محصولات کممصرف آب را تضعیف کرد.

پیامدهای زیستمحیطی و کشاورزی
فرونشست زمین در اطراف تهران، که دستکم ۲۵ درصد جمعیت ایران را در خود جای داده، میتواند ظرف چند سال به یک متر برسد؛ که این مسئبله بهطور مستقیم با برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی مرتبط است. از دست رفتن منابع زیرزمینی همچنین شوری خاک و آب را افزایش میدهد، حاصلخیزی کشاورزی را تضعیف و امنیت غذایی بلندمدت را تهدید میکند.
همچنین فرونشست میتواند ظرفیت سفرههای آب را بهطور دائمی کاهش و الگوهای طبیعی زهکشی را تغییر دهد.
طبق گزارشهای جهانی، ایران حدود یک میلیون چاه دارد که نیمی از آنها غیرقانونی هستند. علاوه بر این، برداشت بیرویه سفرههای آب بهویژه در فلات مرکزی و اطراف تهران، بحران آب را در سرزمین ما تشدید کرده است..
در این بین، کشاورزی هم بیش از ۹۰ درصد منابع آب کشور را مصرف میکند؛ عمدتاً با آبیاری غرقابی برای محصولات پرمصرف آب مانند: گندم، یونجه و هندوانه..
۴۷۲۳۲












