روزهایی در دنیای ارزهای دیجیتال وجود دارد که همه چیز پرهیاهو به نظر میرسد: نوسانات قیمت، موجهای تبلیغاتی، توییتها و گمانهزنیها. اما روزهایی هم هستند که اتفاقی بسیار آرامتر، تقریباً دور از چشم همه، رخ میدهد که پتانسیل تغییر همه چیز را دارد.
هفته گذشته یکی از همان لحظات نادری بود که سه گوشه متفاوت از دنیای داراییهای دیجیتال، یعنی نهادهای پولی بخش دولتی، غولهای مالی بخش خصوصی و مدار غیرقابلپیشبینی ایلان ماسک، ناگهان حول یک محور مشترک همگرا شدند: تعاملپذیری (Interoperability)؛ و بهطور خاص، فناوریهایی که میتوانند اینترنت مالی یکپارچه را به واقعیت تبدیل کنند.
در این یادداشت، براساس مطلبی در وبسایت مدیوم (Medium) به قلم جوزف رازو (Joseph Razo)، بررسی میکنیم که چه اتفاقی در لایههای پنهان ارزهای دیجیتال در حال روی دادن است و کوانت و هدرا چگونه آینده پول را ترسیم میکند.
کوانت (Quant)، بانک تسویه بینالمللی (BIS)، بانک انگلستان، فدرال رزرو نیویورک، مؤسسه مالی بینالمللی (IIF) و مجموعهای از بانکهای مرکزی در سراسر جهان، همگی بهطور عمدی یا غیرعمدی در یک داستان مشترک ظاهر شدند. روایت دیگر درباره زنجیرههای منفرد، فلسفههای تکاکوسیستمی یا چارچوب «بیت کوین در برابر دلار» نیست. جهان در سکوت در حال ساخت معماری پرداخت چندزنجیرهای مشترکی است و اولین چارچوبهای واقعی آن در حال آشکار شدن هستند.
این سیگنال از چندین جهت مختلف ارسال شد. مدیری در مرکز نوآوری BIS آشکارا درباره اهمیت تعاملپذیری صحبت کرد. گیلبرت وردیان (Gilbert Verdian)، مغز متفکر کوانت، مستقیماً درباره توسعه ارز دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) و منطق تسویه حساب صحبت کرد. IIF شروع به همسو کردن هدرا (Hedera) با آزمایشهای پول دیجیتال نهادی کرد. و در غیرمنتظرهترین اتفاق، ایلان ماسک پستی را لایک کرد که پیشنهاد میداد سیستم پرداخت پلتفرم X باید بر روی اورلجر (Overledger) کوانت اجرا شود.
برای بسیاری، این آخرین مورد تیتر اصلی بود. برای برخی دیگر، تنها هیاهویی بیاهمیت بود. اما وقتی از دور به ماجرا نگاه میکنیم، این جرقههای جداگانه، الگویی واحد و منسجم را تشکیل میدهند. سیستم مالی جهان در حال بازسازی است و دو فناوری بهطور خاص، یعنی کوانت و هدرا، درست در تقاطعهای کلیدی ایستادهاند.
وقتی گیلبرت وردیان، مدیرعامل کوانت، در یک برنامه ضبطشده درباره برنامه تحقیقاتی جهانی پوند دیجیتال صحبت کرد، مبهم حرف نزد. اشارهای نکرد. کنجکاوی کسی را برنینگیخت. او این پروژه را طوری توصیف کرد که گویی در حال تشریح یک مدل معماری تکمیلشده است که روی میزی مقابل او قرار دارد:
ما این پروژه را با بانک انگلستان و بانک تسویه بینالمللی (BIS) اجرا کردیم… این پروژه درباره تعاملپذیری و اتصال سیستمهای پرداخت فعلی به سیستمهای مبتنی بر DLT و بلاک چین بود.

این اولین بارقه نور بود. او در ادامه، مسئولیتهای کوانت در این پروژه آزمایشی را تشریح کرد:
این یک تعاملپذیری تئوریک نبود؛ بلکه کاربرد عملی آن در یک محیط آزمایشی واقعی بانک مرکزی با مشارکتکنندگان جهانی واقعی از جمله بانک کانادا، آمازون، مسترکارت، بارکلیز و دیگران بود.
وردیان اشاره کرد که شرکتکنندگان از مکانیسمهای سپردهگذاری هوشمند (programmable escrow) کوانت برای آزمایش جریانها و چرخههای پرداخت جدیدی استفاده کردند که ریلهای مالی سنتی بدون یک بازمعماری اساسی، قادر به پشتیبانی از آنها نیستند.
این موضوع اهمیت دارد؛ زیرا BIS برای سرگرمی آزمایش انجام نمیدهد. این نهاد برای ارزیابی بهبودهای سیستمی در بنیاد پولی جهان آزمایش میکند. وقتی تیمهای آن یک شریک فناوری را انتخاب میکنند، این انتخاب چیزی فراتر از یک تصمیم مهندسی است؛ این نشان میدهد که کدام زیرساخت با الزامات امنیتی، قابلیت اطمینان و حسابرسی مورد نیاز مقامات پولی مستقل مطابقت دارد. جایگاه کوانت در اینجا نمادین نیست؛ بلکه ساختاری است.
آنچه بحثها پیرامون کوانت را داغ کرد، یک شایعه یا تیتر خبری نبود؛ بلکه کشف یک محیط آزمایشی نهادی (institutional sandbox) زنده بود که از فناوریای استفاده میکرد که بیشک با پلتفرم اورلجر (Overledger) کوانت همسو بود. این دموی بازاریابی یا اثبات مفهوم نبود؛ بلکه شبیهسازی کاملاً عملیاتی با حضور بزرگترین مؤسسات مالی جهان بود که همگی در یک بستر آزمایشی مشترک برای داراییهای دیجیتال با یکدیگر تعامل داشتند.
تصاویر منتشرشده نشان میداد که بانکهایی مانند یو بی اس، استیت استریت (State Street)، بلکراک (BlackRock)، بارکلیز، دویچه بانک، کامرس بانک، اچاسبیسی، جیپی مورگان، لویدز، مورگان استنلی و دیگران فعالانه در فرآیندهایی شرکت دارند که شامل موارد زیر بود:
نکته برجسته، رابط کاربری یا حتی ابزارهای مورد آزمایش نبود؛ بلکه زیرساخت زیرین آن بود. این محیط آزمایشی به URLهایی ارجاع میداد که با چارچوبهای یکپارچهسازی مستندشده در منابع توسعهدهندگان اورلجر کوانت مطابقت داشت. جالبتر اینکه، صدای ارائهدهندهای که شبیهسازی را هدایت میکرد، همان فردی بود که در دموی رسمی اورلجر ۲.۰ کوانت حضور داشت و از همان اصطلاحات، لحن و توضیحات فرآیند استفاده میکرد.
این موضوع نشان میدهد که مؤسسات چگونه از این محیطهای آزمایشی استفاده میکنند: نه فقط برای آزمایش، بلکه برای ساختن برنامههای کاربردی CBDC و توکنیزاسیون قابلاستفاده قبل از راهاندازی رسمی. بانکهای مرکزی، متولیان، شرکتهای تسویه و مؤسسات تجاری بزرگ در حال آزمایش جریانهای اجرایی کاملی هستند که در آن، لایه بلاک چین بهعنوان موتور تسویه عمل میکند، در حالی که یک لایه هماهنگکننده (Orchestration Layer) تمام مراحل قبل و بعد از تراکنش را مدیریت میکند. این لایه هماهنگکننده، دقیقاً معماریای را منعکس میکند که کوانت سالها پیش طراحی کرده بود؛ ساختاری که حول برنامههای چندزنجیرهای ساخته شده و بدون مجبور کردن مؤسسات به تعهد به یک بلاک چین واحد، در سراسر شبکهها اجرا میشود.
شرکتکنندگان در این شبیهسازی تأکید کردند که این مدل در زمان بحرانهای نقدینگی، زمانی که سیستمهای سنتی قادر به ارائه قطعیت درونروزی نیستند، ضروری میشود. چندین سخنران توضیح دادند که چگونه حرکت فوری وثیقه به شکل توکنیزهشده، گلوگاههای مبتنی بر پردازش دستهای امروزی را از بین میبرد، ریسک سیستمی را کاهش میدهد و به مؤسسات اجازه میدهد از تنشهای بازاری که بهطور معمول کانالهای تأمین مالی را مسدود میکند، جان سالم به در ببرند.
اما مهمترین جزئیات، زمانبندی است: هیچیک از این بانکها هنوز مجوز کوانت را خریداری نکردهاند؛ زیرا محیطهای آزمایشی به آن نیازی ندارند. مؤسسات میتوانند برنامههای CBDC و داراییهای توکنیزهشده خود را بهصورت رایگان طراحی، تست و اصلاح کنند تا زمانی که بخواهند آن را بهطور رسمی راهاندازی کنند. با فعالسازی نهایی، هر یک از این برنامهها به موارد زیر نیاز خواهند داشت:
این کشف نه تنها اعتبار کوانت را تأیید کرد، بلکه نشان داد که بانکهای بزرگ در حال حاضر درون سیستمهای همسو با اورلجر فعالیت میکنند. آنها در حال آمادهسازی موارد استفاده هستند و عملیاتهای باارزش را در محیطهای شبیهسازیشدهای که بازارهای واقعی را تقلید میکنند، هماهنگ میسازند.
کلید هنوز زده نشده است. اما همه چیز در اطراف آن سیمکشی، آزمایش و آماده شده است.
اگر یک پروژه وجود داشته باشد که در سکوت، بازنویسی معماری مالی جهان را نشان دهد، آن پروژه آگورا (Project Agorá) است. اکثر افرادی که در توییتر کریپتو میچرخند، از وجود آن بیخبرند. اما در راهروهای مرکز نوآوری BIS، یعنی مرکز فرماندهی بانکهای مرکزی که سیاستهای پولی جهانی را هدایت میکنند، آگورا فراتر از یک آزمایش است. این اولین تلاش واقعی برای ادغام سیستمهای پولی جهان در یک چارچوب دیجیتال برنامهپذیر، قابلهمکاری و فرامرزی است.
آگورا از ناکجاآباد ظاهر نشد. این پروژه از یک واقعیت ساده اما اجتنابناپذیر سرچشمه گرفت: هر کشوری در حال ساخت سیستم پول دیجیتال خود است و هیچکدام توانایی منزوی کردن خود را ندارند. بدون یک لایه تسویه مشترک، CBDCها به جزایر ناسازگار تبدیل میشوند. بدون یک استاندارد یکپارچه، سپردههای تجاری توکنیزهشده به پایگاههای دادهای پرزرقوبرق تبدیل میشوند. و بدون یک چارچوب واحد برای تطبیق زمانبندی، حاکمیت، انطباق با مقررات و صلاحیت قانونی، پرداختهای فرامرزی در دهه ۱۹۷۰ باقی میمانند. پروژه آگورا پادزهری برای این شکاف است.
این پروژه هفت بانک از تأثیرگذارترین بانکهای مرکزی جهان را گرد هم آورده است: فدرال رزرو نیویورک، بانک انگلستان، بانک فرانسه، بانک ژاپن، بانک کره، بانک مکزیک و بانک ملی سوئیس. در کنار آنها، بیش از چهل مؤسسه مالی تجاری نیز حضور دارند که همگی تحت نظارت BIS و با هماهنگی مؤسسه مالی بینالمللی (IIF) بهعنوان رابط بخش خصوصی فعالیت میکنند.
مأموریت این پروژه به ظاهر ساده است: ایجاد یک محیط مشترک که در آن پول بانک مرکزی توکنیزهشده و سپردههای بانکهای تجاری توکنیزهشده در یک دفترکل برنامهپذیر مشترک وجود داشته باشند و بهصورت آنی با پول بانک مرکزی تسویه شوند.
اما در زیر این سادگی، پیچیدگی عظیمی نهفته است. برای دههها، تفاوتهای قانونی، فنی و زمانی بین کشورها، شکافهای دائمی در حرکت پول جهانی ایجاد کرده بود. آگورا تلاش میکند تا این شکافها را نه با جایگزینی سیستمهای موجود، بلکه با ساختن بافت «تعاملپذیری» که آنها را به هم متصل میکند، ترمیم کند.
آنچه آگورا را انقلابی میکند، تنها مقیاس آن نیست، بلکه معماری پشت آن است. BIS آشکارا اعلام کرده است که این پروژه یک بلاک چین واحد، یک پلتفرم توکنیزاسیون ایزوله یا یک باغ محصور نیست. بلکه شبکهای از شبکههاست که به هر شرکتکننده اجازه میدهد در سیستم بومی خود باقی بماند و در عین حال از طریق یک لایه تعاملپذیری یکپارچه، به قابلیتهای سیستمهای دیگر شرکتکنندگان دسترسی داشته باشد. این طراحی دقیقاً با نقاط قوت فناوریهایی مانند اورلجر کوانت مطابقت دارد و چارچوبهای دادهای سازمانی را که در اکوسیستم حاکمیتی هدرا دیده میشود، تکمیل میکند.
آگورا از این جهت اهمیت دارد که آینده پول را بهجای رقابتی، مشارکتی و بهجای منزوی، بههمپیوسته تعریف میکند. این پروژه میداند که عصر بعدی مالی بر روی یک زنجیره، یک پلتفرم یا یک اکوسیستم اجرا نخواهد شد؛ بلکه بر روی اتصالات بین آنها اجرا خواهد شد. اکثر پروژههای ارز دیجیتال درباره آینده صحبت میکنند. پروژه آگورا در سکوت در حال ساختن آن است.
در حالی که حضور کوانت در نقشهای مربوط به بانک مرکزی و لایه تسویه غالب است، هدرا از سوی دیگر میز، یعنی از چارچوب سیاستگذاری بخش خصوصی به رهبری IIF، وارد همین عرصه شده است.

زمانی که BIS در اواسط سال ۲۰۲۴ فراخوان خود را برای پیوستن مؤسسات خصوصی به پروژه آگورا صادر کرد، لیست اعضای IIF نیز در کنار آن ظاهر شد. این لیست شامل نامهای بزرگی بود:
هدرا اکنون تنها فناوری دفترکل توزیعشده (DLT) است که بهطور رسمی در گروه کاری مالی دیجیتال نهادی حضور دارد.
این همسویی تصادفی نیست. BIS بر منطق پولی و استانداردهای تسویه حاکم است. IIF نماینده شرکتهای جهانی است که مسئول صدور، ذخیره، انتقال، تجارت و توکنیزه کردن تمام ابزارهای مالی روی زمین هستند. این دو دنیا تا پیش از آگورا بهندرت با هم تداخل داشتند. اکنون آنها مستقیماً روبروی یکدیگر نشستهاند و پلی میان موارد زیر ایجاد کردهاند:
موقعیت هدرا در گروه کاری داراییهای دیجیتال IIF، آن را بهعنوان DLT سازمانی ترجیحی برای شرکتهایی قرار میدهد که به امنیت aBFT، اجماع با توان عملیاتی بالا، کارمزدهای قابلپیشبینی و ساختارهای فراداده آماده برای انطباق با مقررات نیاز دارند.
اگر تمام این اتفاقات در سکوت و پشت درهای بسته رخ میداد، جهان متوجه آن نمیشد. اما اتفاقی غیرمعمول افتاد. ایلان ماسک، در پلتفرم شخصی خود و با حساب کاربری شخصیاش، پستی را لایک کرد که توصیه میکرد سیستم پرداخت X (توییتر سابق) از اورلجر کوانت بهعنوان لایه تعاملپذیری برای اکوسیستم پرداخت آینده خود استفاده کند.
در آن پست استدلال شده بود که اورلجر میتواند:
هوش مصنوعی خود ایلان ماسک، گروک (Grok)، در پاسخ به این سؤال که آیا این لایک واقعی بوده، تأیید کرد: «بله، ایلان ماسک واقعاً این پست را در X لایک کرده است… لایک او باعث ایجاد هیجان و گمانهزنی در جامعه کوانت شده است.»
اینجاست که داستان از پیشرفت نهادی به یک سیگنال فرهنگی تغییر میکند. لایک ایلان ماسک تأیید یک همکاری نیست. اعلامیه راهاندازی یک پروژه نیست. اعتبارسنجی مهندسی هم نیست. اما آنچه بدون شک هست، «آگاهی» است.
این یعنی کسی در حلقه نزدیکان ماسک، چه خود او و چه تیمش، اکنون بهطور علنی با این ایده که تعاملپذیری ستون فقرات تمام پرداختهای جهانی آینده است و کوانت در حال حاضر بهعنوان استاندارد صنعتی برای این لایه موقعیتسازی شده، درگیر شده است.
وقتی بهاندازه کافی از ماجرا فاصله میگیریم، یک معماری واضح پدیدار میشود:
و پروژه آگورا نقطه تلاقی را فراهم میکند که در آن هر دو نیمه با هم ادغام میشوند. اینجاست که درک میکنیم چرا کوانت و هدرا اهمیت دارند. نه به این دلیل که قیمتشان رشد میکند. نه به این دلیل که اینفلوئنسرها آنها را ستایش میکنند. و نه به این دلیل که ایلان ماسک دکمه «لایک» را میزند. بلکه به این دلیل که آنها جایگاههای واقعی را اشغال کردهاند که در آن سیستمهای پولی آینده جهان طراحی، آزمایش، استانداردسازی و بهزودی مستقر میشوند.
آنچه ما شاهد آن هستیم، ظهور اکوسیستمهای فردی نیست، بلکه پدیدار شدن یک «شبکه از شبکهها» است که در آن بانکهای مرکزی مستقل باقی میمانند، بانکهای تجاری متولی باقی میمانند، شرکتها ارائهدهنده خدمات باقی میمانند، مصرفکنندگان کاربر باقی میمانند و فناوری دفترکل توزیعشده (DLT) بهعنوان شبکه نامرئیای عمل میکند که به همه چیز قدرت میبخشد.
برندگان این دوره، زنجیرههایی نیستند که بیشترین مقیاسپذیری را دارند؛ بلکه فناوریهایی هستند که همه چیز را به هم متصل میکنند.
کوانت این را تقریباً قبل از هر کس دیگری فهمید. هدرا با زمانبندی عالی وارد مسیر سازمانی شد. BIS و IIF این مسیرها را به هم دوختند. و ایلان ماسک، عمداً یا سهواً، نوری بر کل ساختاری که در پشت صحنه در حال شکلگیری است، تاباند.
این تحول در جریان است، نه در اطلاعیههای پرهیاهو، بلکه در همسوییهای ظریف، راهروهای نهادی و معماری آرام عصر مالی دیجیتال. و اگر بدانید کجا را نگاه کنید، بنیاد این ساختار از هماکنون زیر پای ما قابل مشاهده است.