
نیسان تیانا سدانی که نه پر سر و صدا بود، نه دنبال جلبتوجه، نه دنبال بازارگرمی. یک ژاپنی خجالتی، محجوب و کاملاً پخته که آمد، کار خودش را کرد و بیدردسر کنار رفت. اما امروز که خیابانها پر شده از ماشینهایی که فقط ظاهرشان را گنده کردهاند، شاسی را بالا بردهاند و زیرشان موتورهای کوچک و نازک گذاشتهاند، قدر آرامش و اصالت تیانا بیشتر فهمیده میشود.
تیانا محصول دورانی بود که پارسخودرو هنوز به ساختن محصول باکیفیت فکر میکرد؛ نه اینکه فقط حجم بازار را پر کند. همان زمان که نیسان و رنو هنوز ارتباط فنی جدی داشتند و ژاپنیها در ایران کمی «شخصیت» داشتند و مثل امروز به اصطلاح جویت ونچری نبودند؛ این سدان، برخلاف اسم کمسر و صدایش، در بخش فنی یک غول واقعی بود؛ اما آنقدر باوقار رفتار میکرد که هیچوقت خودش را به رخ نمیکشید.

به گزارش تابناک؛اگر بخواهیم درباره تیانا فقط یک نکته را برجسته کنیم، بدون هیچ تردیدی باید از موتور VQ35 شروع کنیم؛ پیشرانهای که نیسان سالها برایش زحمت کشید و آنقدر خوب از آب درآمد که در خیلی از خودروهای این برند، حتی مدلهای لوکس اینفینیتی، استفاده شد.
در تیانا نسخه ۳.۵ لیتری تنفس طبیعی قرار داشت؛ موتوری که ۲۵۲ اسببخار قدرت و ۳۲۶ نیوتنمتر گشتاور تولید میکرد. این اعداد برای امروز هم کم نیست، چه برسد به زمان خودش. اما زیبایی این موتور در «رفتار» آن بود، نه فقط قدرتش.
VQ35 همیشه انگار یک قدم از راننده جلوتر بود؛ هر دندهای عوض میکردی، هر سرعتی میرفتی، همیشه آماده، همیشه نرم، همیشه بیتنش. حتی وقتی در ترافیک شهری آرام حرکت میکردی، هیچ تکانی، هیچ ناهنجاری و هیچ فشاری روی موتور احساس نمیشد.
شتاب صفر تا صد تیانا حدود ۷.۵ ثانیه بود؛ عددی که برای یک سدان خانوادگی با وزن بیش از ۱.۵ تن، کاملاً قابل احترام است. نکته مهمتر اینکه این شتاب همیشه «در دسترس» بود، یعنی لازم نبود گاز را تا ته فشار بدهی. موتور با کوچکترین اشاره پا، بهزیبایی واکنش نشان میداد.

نرمی تیانا افسانهای بود. نه اینکه مثل بعضی ماشینهای امروز، فقط «کوبش نداشته باشد». نرمیاش هویت داشت. انگار نیسان سعی نکرده بود ماشین را نرم کند؛ سعی کرده بود آن را راحت کند.
تعلیق جلو مکفرسون و عقب مولتیلینک به حدی دقیق تنظیم شده بودند که تیانا حتی در سرعت بالا یک رفتار خطی و مطمئن از خودش نشان میداد. در پیچها نمیلرزید، عقب نمیلغزید و در عین نرمی، کنترل کامل بدنه حفظ میشد.
اگر در جادههای ایران رانندگی کرده باشی، میدانی که خیلی از ماشینها روی سرعت ۱۴۰ به بالا در حال «قانع کردن» تو هستند که سرعت را کم کن. اما تیانا اینطور نبود. روی ۱۲۰، ۱۴۰، حتی ۱۶۰ هم هیچوقت حس سبک شدن یا «وانس» نمیداد. ژاپنیها استاد همین ثباتاند.
فرمان تیانا هم دقیق بود؛ نه زیاد سبک، نه سنگین و بیروح. یک فرمانی که حس واقعی چرخها را منتقل میکرد. از آن مدل فرمانهایی که امروز کم پیدا میشود، چون اغلب خودروهای جدید یا زیادی برقی شدهاند یا زیادی بیروح.
در شهر هم تیانا یک ماشین جنتلمن بود؛ نه صدای اضافی، نه لرزش، نه رفتار تیز. جعبه فرمان، شتابگیری، سیستم تعلیق، همهچیز مثل یک موسیقی هماهنگ جلو میرفت. حتی اگر در ترافیک بمانی، خسته نمیشوی. این همان چیزی است که تیانا را از ماشینهای امروزی جدا میکند.

وارد کابین تیانا که میشوی، اولین چیزی که حس میکنی «صداقت» است. نه خبری از نورپردازی اغراقشده هست، نه نمایشگرهای عجیب، نه دکمههای زیاد و گیجکننده. همهچیز آنقدر ساده و درست سر جایش قرار گرفته که انگار داشبورد خودرو خودش میداند تو دنبال چه چیزی هستی.
صندلیها یکی از بهترین نقاط قوت تیانا بودند. طرح، زاویه، عمق و حتی فوم داخلیشان دقیقاً برای سفرهای طولانی طراحی شده. اگر این ماشین را یکبار در جاده برانی، دقیقاً میفهمی که صندلیهای خوب یعنی چه. خسته نمیشوی، کمر درد نمیگیری، پاهایت جمع نمیشود.
عایقبندی کابین هم واقعاً حرفهای بود. حتی با اینکه حالا ۱۰ یا ۱۲ سال از عمرشان گذشته، هنوز هم خیلی از تیاناها در سرعت بالا «بیصدا» حرکت میکنند. رقبای چینی امروز حتی در نمونه صفر کیلومتر هم چنین کیفیتی ندارند.
نسخههای فول تیانا سیستم صوتی Bose داشتند؛ سیستمی که کیفیت صدایش هنوز هم با بسیاری از مدلهای جدید در یک سطح نیست.
بازار تیانا آرام است، اما خریداران آن وفادارند. این ماشین اگر درست نگهداری شود، تقریباً خراب نمیشود. قطعاتش کمی گرانتر است، اما کمیاب نیست. مهمتر اینکه ساختار فنیاش پیچیده نیست و تعمیرکارهای باتجربه نیسان و تویوتا بهخوبی بلدند با آن کار کنند.

تیانا ماشینی نیست که بخواهد خودش را به کسی ثابت کند. از آن مدلهایی است که باید سوارش شوی تا بفهمی چه کیفیتی در آن خوابیده.
در زمانی که بازار پر شده از ماشینهای با ظاهر پرزرقوبرق اما باطن خالی، تیانا یادآوری میکند که خودروسازی واقعی یعنی هماهنگی، یعنی شخصیت، یعنی آرامش در سرعت، یعنی قدرتی که بدون جار و جنجال ارائه میشود.
تیانا امروز دیگر تولید نمیشود، اما هنوز هم اگر یک نمونه سالم و کمکارکرد پیدا کنی، تجربه رانندگیاش از بسیاری از کراساوورهای صفر کیلومتر بهتر است. این ماشین شاید پر سر و صدا نبود، اما در دل هر کسی که سوارش شد، محکم نشست و همانجا ماند.
نیسان تیانا از آن دسته خودروهایی است که بعد از ناپدید شدن از خط تولید، تازه میفهمی چه چیز ارزشمندی بود و چرا باید قدرش را میدانستیم.

گیربکس CVT تیانا شاید روی کاغذ جذاب نباشد، اما روی این خودرو یکی از دقیقترین هماهنگسازیها را داشت. خبری از «زوزهکشیدن» مدلهای جدید یا تأخیرهای آزاردهنده نیست. همهچیز نرم، روان و پیوسته. انگار خودرو برای سفرهای طولانی ساخته شده باشد و برای اینکار کاملاً برنامهریزی شده باشد.
تجربه رانندگی تیانا با هیچچیز جدید قابل مقایسه نیست؛ نه با موتورهای توربوی کوچک و حساس، نه با آپشنهایی که نصفشان خوب کار نمیکند. تیانا با همان تکنولوژی قدیمیترش، یک چیز مهم داشت که بسیاری از ماشینهای امروزی ندارند: شخصیت.