به گزارش فوتبال 360، تیم ملی فوتبال ایران در مسیر آمادهسازی برای جام جهانی، این روزها با سفر به امارات، در تورنمنت 4 جانبه این کشور حاضر شد تا فیفادی آبان را در العین سپری کند.
نتیجه شد آنکه ایران با امیر قلعهنویی، بدون گل زده به کار پایان داد تا با شکست در ضربات پنالتی، به عنوان نایب قهرمانی برسد. البته که ایران چند روز پیشتر، کیپورد را در ضربات پنالتی شکست داده بود و رقیب ازبکستان در بازی نهایی شده بود.
برتری ایران مقابل کیپورد، یکی از تیمهای گمنام و تازه ورود به جام جهانی، آنهم در ضربات پنالتی، دستمایهای برای امیر قلعهنویی و نزدیکان رسانهایاش بود تا از آن به عنوان شبیهساز جام جهانی حرف بزنند.
واضح است طبق قانون فیفا همانطور که شکست در ضربات پنالتی در زمره باختهای یک تیم به شمار نمیرود، پیروزی در همین ضربات هم بردی به کارنامه سرمربیای اضافه نمیکند.
با وجود این، تاکید چندباره قلعهنویی و افراد همراهش روی «بردن» کیپورد باعث شد تا امر بر عدهای مشتبه شود که نکند تیم ملی ایران برنده واقعی این جدال شده است.
البته که منظور و هدف، برد و باختن نیست بلکه کیفیت و نمایش تیم ملی در این بازی محل سوال بود؛ ایران با فشردگی در خط دفاعی، مالکیت را به حریف داده بود و رو به انجام کارهای تدافعی آورده بود.
دل بستن قلعهنویی به ضدحملات، باعث شده بود تا رقیب کمنام آفریقایی، دست بالا را در همین بازی داشته باشد. هرچند که پس از آن، قلعهنویی از تمرین برای بازی در خط دفاعی گفت به این امید که بازی خسته و کسلکننده تیمش مقابل کیپورد را توجیه کرده باشد. نکته مهم اینکه در همان بازی، ایران و خط حملهاش، از گشودن دروازه رقیب بازماندند.
تاکید مکرر قلعهنویی بر «بردن» کیپورد، تنها یک سوی ماجرا است؛ چراکه ایران در دیدار پایانی، باز هم از زدن گل عاجز ماند تا با ثبت یک تساوی دیگر به ضربات پنالتی برود و این بار در این ضربات، مغلوب ازبکستان شود.
واضح است که باز هم نباید شکست در این بازی در کارنامه سرمربی تیم ملی ثبت شود؛ اما اتفاق حاشیهای این بازی همان پنالتی جنجالی میلاد محمدی بود که قرار شده بود طارمی بزند و به بازیکن دیگری واگذار کرده بود.
درست از زمانی که سوت پایان بازی به صدا درآمده تا همین الان، بحث درباره همان پنالتی است که گل نشده بود. این همان خواستهای است که جریان رسانهای نزدیک به تیم ملی میخواهد؛ چراکه اصل داستان چیز دیگری است.
به عبارتی حتی اگر آن «پنالتی» گل میشد و ایران به عنوان قهرمان این تورنمنت 4 جانبه معرفی میشد، باز شدت نگرانیها دستکمی از فضای فعلی نداشت.
به عبارت سادهتر، نمایش این تیم به گونهای نیست که کسی را امیدوار به آینده و انجام بازیها خوب و منسجم در جام جهانی کند. البته که این موضوع، مورد پذیرش کادرفنی نیست و آنها همچنان بازیهای را به شکلی که خودشان دوست دارند تفسیر میکنند؛ ولی واقعیت موجود همان است که ایران از 6 بازی گذشتهاش فقط یک برد برابر تانزانیا ثبت کرده که آنهم رقیبی معلومالحال بود.
تیم ملی حتی با وجود 10 نفره شدن ازبکها از گشودن دروازهشان عاجز نشان دادند و قبل از 10 نفره شدن رقیب، خوششانس بودند که گل نخوردند! در چنین فضایی، دیگر، تکراری است که ثبت 2 تساوی مقابل تیمهایی که اصلا همردیف جایگاه ایران نیستند، به گونهای بزرگنمایی شود که گویی ایران در آستانه فتح جام جهانی است.
«قول میدهیم فوتبال خوب و هجومی داشته باشیم که مردم لذت ببرند». این همان عبارت آشنایی است که 3 سال پیش، امیر قلعهنویی، چشمدرچشم خبرنگارانی که به اولین تمرین تیم ملی تحت هدایت او رفته بودند، بیان کرد.
قول دیروز امیر قلعهنویی و نمایش امروز تیم ملی، دو مسیر کاملا متفاوت و متضاد است. آیا ایران این روزها فوتبال خوب و هجومی در زمین پیاده میکند؟ از سوی دیگر، آیا مردم از دیدن این بازیهای تیم ملی لذت میبرند؟ حالا که دیگر یک هفته یا 2 هفته نیست که قلعهنویی زمام امور فنی در تیم ملی را به دست گرفته باشد؛ او 3 سال است روی نیمکت این تیم مینشیند و در این بازه زمانی، هر بار که از بازی نازیبای تیمش انتقاد شده، بهانهای برای فرار از پذیرش واقعیت پیدا کرده است؛ بهانههایی که تعدادی از آنها دمدستیترین حالت ممکن را دارد: «فوتبال است دیگر»!