میان ناصر تقوایی با آن‌هایی که داستان کارگری می‌نوشتند فرق بسیاری بود

خبرآنلاین پنج شنبه 29 آبان 1404 - 20:02
علی مسعودی‌نیا، نویسنده و منتقد ادبی معتقد است: «اگر لوکیشن داستان‌های تقوایی را تغییر بدهید، تمام داستان فرو می‌ریزد. درواقع داستان اساسا نمی‌تواند در جای دیگری، جز آن‌جا که اتفاق می‌افتد، اتفاق بیفتد. همین نکته تفاوت بسیاری میان تقوایی با نویسندگانی ایجاد می‌کند که داستان رئالیسم سوسیالیستی، داستان کارگری می‌نویسند. در داستان آن‌ نویسندگان مناسبات حاکم بر لوکیشن است که اهمیت پیدا می‌کند و در داستان‌های تقوایی خودِ لوکیشن.»

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «تابستان همانسال» مجموعه‌ای کم‌حجم اما مهم، سرشار از لحظه‌های تراش‌خورده و میزانسن‌های بی‌صداست، که در آن جنوب تنها پس‌زمینه‌ای جغرافیایی نیست؛ شخصیت است، تقدیر است، و فضایی که هر تلاش برای جابه‌جایی‌اش فروپاشی داستان را در پی دارد. چندی پیش در گفت‌وگو با علی مسعودی‌نیا نویسنده و منتقد ادبی تلاش کردیم لایه‌های پنهان این کتاب فراموش‌شده و همچنان توقیف‌مانده را بازخوانی کنیم. او در بخشی از این گفت‌وگو چنین گفت. 

«... همه آن‌چه مورد اشاره‌تان قرار گرفت چه‌قدر برآمده از جغرافیایی است که ناصر تقوایی در آن زیسته است. اشاره‌ام به جنوب است که در آثار داستانی و سینمایی تقوایی تبدیل به یک شخصیت می‌شود. تا جایی که در آثار سینمایی‌اش به شکل مشخص در «صادق کرده»، «نفرین» «ناخدا خورشید» و... دریا، نخلستان‌ها و...به شکل پررنگی ظهور و بروز پیدا می‌کند. شکل‌گیری «نوعی از مینی‌مالیسم در محتوا که تلاش می‌کند صحنه‌های داستانی خود را، از طریق ایجازی متراکم، مدیریت کند چه میزان به فراخور جغرافیایی است که تقوایی در آن زیسته‌ است؟

بسیار زیاد. امروزه اگر بخواهیم از منظر تبارشناسی تاریخی به جایگاه ناصر تقوایی در ادبیات داستانی‌مان نگاه کنیم تبعا بهترین انتخاب گنجاندن او جزو نویسندگان اقلیمی است.

در کنار احمد محمود مثلا؟

احمد محمود متعلق به دوره بعد است. اما ازجمله اقلیمی‌نویسان جنوب که سنت بسیار پردامنه‌ای است و تا همین امروز هم جزو یکی از موفق‌ترین جریان‌های بومی داستان‌نویسی ماست، می‌توان به عدنان غریفی، بهرام حیدری، منصور خاکسار و با فاصله‌ای احمد آقایی اشاره کرد. همچنین صادق چوبک و ابراهیم گلستان، با این که اهل جنوب نیست، پیش‌تر از این‌ها جزو اقلیمی‌نویسان جنوب محسوب می‌شدند.

این‌ نویسندگان را می‌توان به چند شاخه تقسیم کرد. یکی، شاخه‌ای که به سمت نوعی از ناتورالیسم می‌رود. این شاخه تحت تاثیر ادبیاتی است که بهترین نمونه‌های آن هم‌چنان در میان آثار صادق چوبک، به عنوان یکی از آغازگرانش، قابل جست‌وجوست. این‌جا اقلیم، نماینده جبر محیط است. جبری که قهرمان در موقعیت‌های بحرانی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، با آن مواجه می‌شود. درواقع اقلیم به مثابه جبر محیط، موقعیت بحرانی را به شکلی نمادین دربرمی‌گیرد و پیش می‌راند. شاخه دیگر، نویسندگانی هستند که متاثر از غلامحسین ساعدی به سمت شکلی از رئالیسم جادویی می‌روند. به معنای مواجهه جنوب با تمام خرافه‌ها، باورها، جادوها و.... با شکلی از مدرنیزاسیون و اجانبی که پای‌شان به همراه تکنولوژی به جنوب باز شده است و به این سرزمین چشم دارند. پس این شاخه را تصادم هولناک پیش آمده برای سنت و همه آن‌چه که در فرهنگ دیرپای جنوب از سابقه‌ای طولانی برخوردار است، شکل می‌دهد. نویسندگان شاخه‌ آخر اما که تقوایی بیشتر به آن متمایل است، تحت تاثیر آغازگر این شاخه؛ ابراهیم گلستان هستند. این‌ها گوشه‌چشمی به شیوه‌های نگارش در ادبیات آمریکا، خصوصا ناتورالیست‌های جنوب آمریکا، که ناتورالیست‌های متفاوتی هستند، دارند.

پیش‌تر گفتم که «در اکثر نقدهای نوشته شده در خصوص داستان‌های تقوایی ارجاعات مستقیمی به تحت تاثیر همینگوی بودنش وجود دارد.» همان‌جا متذکر شدم که «به عقیده من این ارجاعات، ارجاعاتی چندسویه است.» پس بد نیست همین‌جا موضوع را کمی بازتر کنم. ارنست همینگوی در میان داستان کوتاه نویسان، نمونه شاخص ناتورالیست‌های جنوب آمریکا که اشاره کردم ناتورالیست‌های متفاوتی هستند، است. باقی نمونه‌ها اکثرا رمان‌نویسند و ازجمله بهترین‌های‌شان می‌توان به جان اشتاین بک اشاره کرد. به عقیده من در داستان‌های ناصر تقوایی، این جهان جان اشتاین بک است جاری و ساری‌ست. البته که نه به معنای اقتباس یا تقلید که به معنای الهامی بسیار خلاقانه. به عبارت دیگر، معتقدم جهان‌واره داستان‌های تقوایی با جان اشتاین بک شکل می‌گیرد؛ طبقه کارگری که در سرگردانی و استیصال به سر می‌برد. این نکته‌ای است که در داستان‌های همینگوی چنین پررنگی دیده نمی‌شود. هرچند از سوی سبک نگارش تقوایی با سبک نگارش همینگوی خویشاوند است.

با این حساب مختصات داستان‌های ناصر تقوایی به مختصات سومین شاخه اقلیمی‌نویسان جنوب بسیار نزدیک است، طوری که می‌توان به آسانی به عنوان بخشی از آن دسته‌بندی‌اش کرد. نکته بسیار مهم در این میان آن است که اگر لوکیشن داستان‌های تقوایی را تغییر بدهید، تمام داستان فرو می‌ریزد. درواقع داستان اساسا نمی‌تواند در جای دیگری، جز آن‌جا که اتفاق می‌افتد، اتفاق بیفتد. همین نکته تفاوت بسیاری میان تقوایی با نویسندگانی ایجاد می‌کند که داستان رئالیسم سوسیالیستی، داستان کارگری می‌نویسند. در داستان آن‌ نویسندگان مناسبات حاکم بر لوکیشن است که اهمیت پیدا می‌کند و در داستان‌های تقوایی خودِ لوکیشن. مثلا در «تابستان همانسال»، شکل‌گیری پادآرمان‌شهری که تقوایی برای‌مان ترسیم می‌کند بدون جغرافیای جنوب و خصایص این جغرافیا، امکان‌پذیر نیست. ضمن این که، همان‌طور که اشاره کردید، تقوایی چندان هم گشاده‌دست نیست و تنها اشاراتی می‌کند که هم کافی‌اند و هم فضا را به خوبی می‌سازند. پس در مجموع به نظر می‌رسد ما بخش زیادی از زیبایی‌ها و معنای آثار تقوایی را بدون ارجاعات اقلیمی از دست خواهیم داد.» 

متن کامل این کافه خبر را این‌جا بخوانید. 

۲۴۲۲۴۲

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.