به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «تابستان همانسال»؛ ۸ داستان به هم پیوسته از زندهیاد ناصر تقوایی، مجموعهای کمحجم اما مهم، سرشار از لحظههای تراشخورده و میزانسنهای بیصداست، که در آن جنوب تنها پسزمینهای جغرافیایی نیست؛ شخصیت است، تقدیر است و فضایی که هر تلاش برای جابهجاییاش فروپاشی داستان را در پی دارد. چندی پیش در گفتوگو با علی مسعودینیا نویسنده و منتقد ادبی تلاش کردیم لایههای پنهان این کتاب فراموششده و همچنان توقیفمانده را بازخوانی کنیم. در بخشی از این گفتوگو او در پاسخ به سوال زیر، چنین گفت:
«نکته قابل توجه دیگر در داستانهای مجموعه «تابستان همانسال» وقوع حوادث آن در دوران گذار از نظام اربابرعیتی به دوران صنعتی شدن و شکلگیری فضای کارگری است. آیا میتوان داستانهای این مجموعه را به این واسطه جزو ادبیات کارگری دانست؟ کارگرانی که تقریبا از دهه ۲۰ وارد داستانها میشوند و ازجمله نمونههای مهم آن میتوان به «روز سیاه کارگر» نوشته احمدعلی خداداده اشاره کرد.
اگر ادبیات کارگری را به مفهوم مارکسیستی یا رئالیسم سوسیالیستی در نظر بگیریم، به شخصه چندان قرابتی میان آن با داستانهای ناصر تقوایی نمیبینم. اما اگر سویه چپ ماجرا را در نظر بگیریم و بپرسیم آیا خاستگاه داستانهای تقوایی با توجه به در مرکز توجه بودن طبقه پرولتاریا با تفکر چپ همگراست؟ باید بگویم با توجه به این که داستانهای تقوایی تا حدی دپولیتیزه است یعنی حضور آشکار سیاست یا مبارزه به معنای مارکسیستی را در آنها نمیبینیم، به عقیده بیشتر به سمتوسوی نئورئالیسم ایتالیایی تمایل دارد. نئورئالیسمی که نمونهاش را در سینما میتوان در آثار ویتوریو دسیکا و امثالهم دید و در ادبیات هم اگر نه در نمونههای چندان پرشمار اما در مواردی قابل مشاهده است.
درواقع به عقیده من، مجموع انتخابهای تقوایی نمیگویید که او از نویسندگان چپ است. ضمن این که میدانیم ارنست همینگوی، جان اشتاینبک، ویلیام فاکنر، جک لندن و تقریبا همه نویسندگانی که شاخه سوم اقلیمینویسان جنوب متاثر از آنها بودند به هر حال دلمشغولیهای متاثر از مارکسیسم و کمونیسم داشتند. فراموش نکنید هرچند هماکنون در مورد چپها بسیار گفته میشود که اینطور و آنطور بودند اما در آن زمان کلیت فضای فرهنگی در احاطه آنها بود، آن هم نه فقط در ایران. این ایدئولوژی، در کنار این که ایدئولوژی جالب توجهی بود، تسری و رواجش نیز بسیار عمیق و وسیع اتفاق افتاد. پس دست کم در آن روزگار آنقدر موفق بود که به هر کجای جهان که نگاه میکردید میتوانستید هنرمندانی را ببینید که به نوعی تحت تاثیرش بودند. هرچند بازنماییهایشان متفاوت بود.
در مجموع من بسیار خوشحالم که تقوایی جزو آن نویسندگانی نیست که احساس کنید داستان سفارشی نوشته است. در حالی که بسیاری از نویسندگان هستند که گویی به سفارش فلان حزب داستان مینوشتند. اما داستان برای تقوایی رسانه نبود که بخواهد شعارها، آرمانها و تبلیغات را در آن بازتاب دهد.»
متن کامل این گفتوگو را اینجا بخوانید.
۲۴۲۲۴۲












