محترم الزهرا شدم

همشهری آنلاین دوشنبه 03 آذر 1404 - 12:47
چراغ برنامه چارده را این بار حاج‌علی انسانی ر:وشن کرد؛ کسی که وقتی تاریخ شعرگویی‌اش در حوزه اشعار آیینی را ورق می‌زنیم، به نوجوانی او می‌رسیم.

همشهری آنلاین_فاطمه عسگری نیا:البته اینکه نمی‌گذارد کسی تا ۹ سال بعد از این ذوق و طبع او در سرایش شعر خبردار شود هم خودش قصه‌ای دارد. او از محضر استادانی چون زنده‌یاد محمدعلی فتی، مولف کتاب «تحفه سرمدی»، خوشدل تهرانی، استاد قدسی مشهدی، مهرداد اوستا و همچنین استاد مشفق کاشانی هم بهره برده است. او معتقد است تقویت بنیه ادبی‌اش را مرهون زحمات استادان بزرگی چون امیری فیروزکوهی، ابوتراب جلی، خلیل سامانی و پارسای تویسرکانی است. مداحان زیادی طرفدار سبک و سیاق شعر او هستند و از این آثار در مداحی‌های خود استفاده می‌کنند. تاکنون کتاب‌های «چراغ صاعقه» (مرثیه از مدینه تا مدینه) و «یک عمر» که گزیده غزل‌های یکدست صائب است، همچنین کتاب «شاهدنامه» (از حسین تا مختار) از وی چاپ شده است. ارادت وی به آستان مقدس اهل‌بیت به‌ویژه ساحت مقدس حضرت صدیقه طاهره(س) شهره عام و خاص است و چه در اشعار و سروده‌هایش و چه در مجالس عزاداری و مولودی‌خوانی‌هایش این حقیقت بارز و آشکار است. یکی از القابی که به او داده‌اند «محترم‌الزهرا» است؛ لقبی که شاید به پاس صبر او در برابر مصیبت بزرگی که دیده و مرهم‌گذاشتن بر این زخم با یاد حضرت زهرا به او داده باشند. خودش قصه این لقب را برایمان بهتر روایت می‌کند.


چرا به شما لقب محترم‌الزهرا داده‌اند؟

مرثیه حضرت زهرا چیزی است که اگر کمی یا قطره‌ای از اقیانوس آن مصایب به روزها وارد شود، روز شب می‌شود. امیدوارم که همه آتش‌گرفته عشق خاندان عصمت و طهارت باشیم و فقط مدعی نباشیم. کسانی از روضه‌گوش‌کن‌ها بودند که این سِمت را به ما دادند. دلیلش هم این بود که من دختری داشتم، امانت از خدا بود، اما بیمار شد و ما شاهد آب‌شدن یخ امیدمان بودیم. تا اینکه خدا امانتش را گرفت و وقتی هم که خبر دادند دخترم از دنیا رفته است، گفتم الحمدلله، خدا امانت را پس گرفت. یک مرثیه هم گفتم با این مضمون که «هرچند خانه‌ام شده خالی ز جای تو/ گوشم پر است روز و شب از ناله‌های تو». دیدم که بهتر است این را به نام حضرت زهرا دربیاورم که اگر مزدی و اجری هم در پی دارد، شامل روح آن بچه شود. اینطور بود که به ما محترم‌الزهرا گفتند.


پس داغ خودتان را مرتبط کردید با داغ اهل‌بیت. این احتراق در شعرهای شما هم هست، مانند «خدا، مادرم را کجا می‌برند»


عصر جمعه‌ای بود که آقای حدادیان آمدند منزل ما. ایام فاطمیه بود. ایشان شعری خواند که «حلالم نما حلالم نما یا علی...» من ناخودآگاه بدون اینکه ردیف و قافیه و سجع را لحاظ کنم، گفتم: «خدا مادرم را کجا می‌برند/ گمانم برای شفا می‌برند/ من و خانه‌داری/ من و سوگواری/ چرا می‌برند...»

عجیب محشری شد، عجیب عنایتی شد.

باید بگویم که شاعر این شعر من نیستم. شعر عنایت شده و سهم من شده. مرجع تقلید ما خواجه شیراز است که چند صد سال پیش ایشان می‌فرماید: «فیض روح‌القدس ار باز مدد فرماید/ دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد.» یا می‌فرماید: «این فیض سعادت که خدا داد به حافظ/ از یمن دعای شب و ورد سحری بود». از درون و بیرون است. یک‌وقت شب بیست‌وچهارم ماه رمضان، حسینیه لباس‌فروش‌ها روضه حضرت رقیه بود؛ ولی چون زمانی را گذرانده بودند، من که پایین بودم، آمدم به دوست عزیزمان بگویم که مردم دیگر حوصله ندارند، مجلس سنگین شده، یاالله بگویید. مجلس نباید اسراف شود؛ باید عطش ایجاد شود. درواقع وقتی تنور داغ است و خمیر هم موجود است باید نان را آماده کرد تا چیزی نصیب مستمع شود. حاج‌محمدآقای نوروزی آنجا بود. اشاره که کردم، ایشان خواند: «ز سیلی صورتم نیلی چو می‌شد»؛ نه وزن را دیدم و نه قافیه را، و نه گفتم جور هست یا نیست. گفتم «دست عَدو بزرگ‌تر از چهره من است/ یک ضربه زد کبود شده هردو گونه‌ام/ سیلی‌نخورده نیست کسی بین ما ولی/ کو آن زبان؟ که با تو بگویم چگونه‌ام». اینجا به من نشان دادند که تو کوچک‌تر از آنی که مجلس را جمع کنی. شعله دست ماست. آتشی گرفت آن مجلس که فردای آن شب عده‌ای از روزه‌دارها به ما گفتند ما بعد از مجلس در کوچه نشستیم و به سحری نرسیدیم. طبیب اصفهانی یک غزل شروع کرده است، «غمش در نهانخانه دل نشیند/ به نازی که لیلی به محمل نشیند». چند بیت هم بیشتر نیست؛ اما هرکسی که خواسته نزدیک این شعر شود تسلیم شده و برگشته. عنایت که بشود اینطور است: «من اگر خارم و گر گل، چمن‌آرایی هست/ که از آن دست که او می‌کشدم می‌رویم». ما از چه خبر داریم؟ «گریه و خنده عشاق ز جای دگر است/ می‌سرایم به شب و وقت سحر می‌گویم.»


تفاوت اشعار امروز و گذشته چیست؟

مرثیه با غزل و مصیبت در شعر اهل‌بیت تفاوت دارد و همه اقوام از آن گفته‌اند. انسان که نمی‌تواند از خودش مقتل‌سازی‌ کند. آنهایی که دیده شده هم تکرارکردنش چنگی به دل نمی‌زند؛ زیرا یک مرثیه مقبول باید جوانبی مانند ابداع هم داشته باشد؛ «ورنه جولان هم اگر داشته جاویدان نیست». اخیرا با آسیب‌هایی روبه‌رو هستیم که همه ناراحتند، از بزرگان و کسوت‌داران گرفته تا محاسن‌سفیدان و علما و واعظین. امیدوارم برنامه‌ای که سازمان تبلیغات آماده کرده است به نتیجه برسد.

چه برنامه‌ای؟

برنامه‌ای ترتیب داده‌اند و ما هم رفتیم که درباره صیانت مداحی بود. من شعری هم در این رابطه گفته‌ام: «اگر اشتباه نکنم دست غیر در کار است/ که دزد در پی آشفتگی بازار است/ گرفتم اینکه ادا لفظ ما ز مخرج بود/ چه سود نمازی که قبله‌ای کج بود» اگر شعر حکمت باشد که شعر نیست. سی سال است می‌گوییم؛ مردم متوجه شده‌اند که باید سامانی به‌کار بدهند، و جای شکر دارد.

همین شعر اعتراضی است که خوب است

زبان شاعر زبان زمانش است، هر قدمی که برمی‌دارد در رابطه با آن تعهدی است که دارد. باید قلمزنی کند. ما دیدیم شعر انقلاب بدون امام حسین نیست، امام حسین و اهل‌بیت بدون انقلاب نیستند. برخی این تفکیک را قائلند که درست نیست. انقلاب با امام حسین و امام حسین با انقلاب معنا دارد.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.