خانه مامن آدمی است؛ اما اینجا سالهاست که مردمی در جستجوی مامن آرامش خود هستند. این داستان تا کی باید ادامه داشته باشد؟
بیش از پانزده سال از زمانی میگذرد که "مسکن مهر" با شعار "خانه دار کردن مردم" کلید خورد. شهر جدید پردیس، قرار بود به نمادی از تحقق این وعده بزرگ تبدیل شود؛ اما امروز، این شهر به برزخی گسترده بدل گشته است؛ سرزمینی در میانهٔ رویا و واقعیت، که هزاران خانواده در آن، در بلاتکلیفی محض به سر میبرند. آنها هنوز پاسخ روشنی برای این پرسش ساده ندارند: «آیا روزی کلید خانه خود را خواهند گرفت؟»
چشمانداز یک رؤیای ناتمام
تصویر امروز پردیس، ترکیبی دردناک از ساختمانهای نیمهکاره، خیابانهای خاکی و شبکههای عمرانی ناتمام است. در فازهای مختلفی مانند ۸، ۹ و ۱۱، زندگی جریان دارد، اما زندگیِ پررنج و پرمانعی که فاقد ابتداییترین شاخصههای یک شهر است. مدارس و درمانگاهها یا وجود ندارند یا در حالت نیمهتعطیل به سر میبرند و سیستم حملونقل عمومی پاسخگوی نیاز ساکنان نیست. اینجا، "خانه" به جای آن که مأمنی برای آرامش باشد، به منبع اصلی اضطراب تبدیل شده است.
فروپاشی یک رؤیای اجتماعی
فساد و معاملات زیرمیزی در همان ابتدای کار، روح این طرح را از بین برد. زمانی که واحدها در چرخهای از انتقالهای صورتی و سوداگری قرار گرفتند، "عدالت" نخستین قربانی پردیس بود. امروز پیامد آن را به وضوح میبینیم: پدیدهای شوم به نام "بورس واحدهای نیمهتحویل" که در آن، خانوادههای درمانده، به اجبار امیدهای خود را زیر قیمت به بازار آزاد میفروشند. رؤیای خانهدار شدن، به کالایی برای معامله تبدیل شده است.
وعدهنگاری؛ مسئولانی که آمدند و رفتند
در این سالها، مدیران و مسئولان مختلفی آمدهاند و رفتهاند. هر یک با وعدههایی تکراری: "تزریق بودجه"، "تهاتر زمینی" و "تکمیل پروژه تا پایان سال". سازمان عمران پردیس، بارها قول رفع مشکلات را داده، اما مشکلات بودجه، تغییر پیمانکاران و تورم، هر بار برگی جدید به پروندهٔ قطور ناکامیها افزوده است. مدیرعامل اخیر ابراز امیدواری کرده بود که با تزریق بودجه جدید از محل "تهاتر زمینی" و تسهیلات بانکی، بخشی از واحدهای متوقفمانده تا پایان سال به مرحله بهرهبرداری برسند. با این حال، کارشناسان شهری با تردید به این وعده مینگرند و معتقدند بدون اصلاح ساختار تأمین مالی، نظارت مستمر بر پیمانکاران و تمرکز بر اولویتها، این وعده نیز ممکن است به سرنوشت وعدههای قبلی دچار شود.
زندگی در پردیس هنوز جریان دارد، اما پررنج و پرهزینه است. شهری که باید "نماد امید" میبود، اکنون به سنگری از بوروکراسی اداری تبدیل شده است؛ سنگری که هزاران خانواده، سالهاست پشت دیوارهای آن، در انتظار کلید خانههای خود ماندهاند. سؤال اینجاست: چه کسی باید به پردیس بیاید و ببیند که چه بر سر عدالت و آرزوهای مردم آمده است؟
مردم، اینک به وعدهها به دیدهٔ تمسخر مینگرند. آنها که قول خانه دار شدن را دادند، رفتند و مردمانی را تنها گذاشتند که دیگر نه تنها پولشان، بلکه امیدشان را نیز از دست دادهاند.
نسلی که در حاشیه شهر بزرگ شد
تراژدی پردیس، ابعادی انسانی نیز دارد. کودکانی که روزی قرار بود در خانههای جدیدشان به مدرسه بروند، اکنون بزرگ شدهاند. نوجوانی و جوانی خود را در میان خاک و بتن نیمهکاره گذراندهاند. این خانوادهها نه در شهر ساکنند و نه در روستا؛ آنها در حاشیهای بلاتکلیف و در انتظاری بیپایان زندگی میکنند. خانهها اگر هم باشند، با انبوهی از مشکلات ساختاری و نبود خدمات اولیه، سکونت در آنها را به رنجی دائمی بدل کردهاند.
پردیس امروز، دیگر یک پروژهٔ مسکونی نیست؛ او نماد شکستی بزرگتر است. نماد ضعف نظارت، فساد سیستمی و فرسایش سرمایه اجتماعی. این شهر، آیینهای است که بیعدالتی و مدیریت ناکارآمد را به تمامی نشان میدهد. تا زمانی که نظارتی قاطع، مسئولیتپذیری واقعی و عزمی جدی برای پاسخگویی به مردم وجود نداشته باشد، پردیس کماکان برزخی خواهد ماند که در آن، رؤیای سادهٔ "خانهدار شدن"، به کابوسی بیپایان تبدیل شده است.
منبع خبر "
تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.