خبرگزاری مهر، گروه جامعه - مینا یاری؛ مسئله «زن» در جهان معاصر به یکی از پیچیدهترین و مناقشهبرانگیزترین مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تبدیل شده است. از یکسو، گفتمان مسلط جهانی با ادعای آزادی و برابری، زن را در قالب الگوهایی بازتعریف کرده که عملاً او را از هویت انسانی، معنوی و کرامتمحور تهی ساخته و به ابزاری برای مصرف، لذت و کارکردهای اقتصادی فروکاسته است. از سوی دیگر، در برخی جوامع، قرائتهای ناقص و سطحی از دین، زن را به حاشیه رانده و نقش او را به مجموعهای از محدودیتها و باید و نبایدهای تقلیلگرایانه محدود کردهاند. نتیجه مشترک هر دو رویکرد، سردرگمی زن معاصر در فهم هویت، نقش و جایگاه خویش است.
در چنین فضایی، پرسشهای بنیادینی پیش روی جامعه قرار دارد: زن کیست؟ نسبت او با ایمان، خانواده و جامعه چگونه تعریف میشود؟ آیا حضور اجتماعی زن در تعارض با معنویت و نقش خانوادگی اوست یا میتوان الگویی ارائه داد که این ساحتها را در یک منظومه منسجم جمع کند؟ و نهایتاً، حقوق زن در نظامی مبتنی بر عدالت چگونه باید فهم و تضمین شود؟
بیانات رهبر انقلاب در دیدار بانوان، ناظر به پاسخگویی به همین خلأ نظری و گفتمانی است. این بیانات تلاشی برای بازخوانی یک الگوی اصیل اسلامی با محوریت شخصیت حضرت زهرا سلاماللهعلیها است. الگویی که زن را در تراز «انسان عرشی» تعریف میکند؛ انسانی که نسبتش با خداوند، مبنای کنش فردی، اجتماعی و سیاسی او قرار میگیرد و میتواند بدون افتادن در دام افراط و تفریط، معنویت، مسئولیت اجتماعی و عدالت را در کنار یکدیگر محقق سازد.
الگوی فاطمی میتواند پاسخی تمدنی به بحران هویت زن در جهان امروز ارائه دهد و مبنایی برای بازاندیشی در سیاستگذاریها، گفتمانها و کنشهای اجتماعی مرتبط با زن باشد.
بیانات رهبر انقلاب در دیدار بانوان، صرفاً بازخوانی فضائل حضرت زهرا سلاماللهعلیها یا طرح مجموعهای از توصیههای اخلاقی و اجتماعی نبود؛ بلکه تلاشی برای بازتعریف الگوی زن در تراز اسلام بود. الگویی که اگر درست فهم شود، بسیاری از دوگانههای تحمیلشده به زن معاصر از خانه یا جامعه گرفته تا معنویت یا پیشرفت موضوعیت خود را از دست میدهد.
مرکز ثقل این الگو، شخصیت حضرت زهرا سلاماللهعلیها است؛ شخصیتی که رهبر انقلاب از او با تعبیر «انسان عرشی» یاد میکنند. این تعبیر، نه یک توصیف شاعرانه، بلکه حامل یک نگاه عمیق به هویت انسانی و اجتماعی زن است.
انسان عرشی؛ پیوند آگاهانه زمین و آسمان
انسان عرشی، انسانی است که نسبت خود با خداوند را در مرکز هویت خویش قرار داده است. چنین انسانی در اوج عبادت، خشوع و اتصال معنوی قرار دارد، اما این اتصال او را از زمین و انسانها جدا نمیکند. برعکس هرچه ارتباط او با آسمان عمیقتر میشود، مسئولیتپذیریاش در قبال جامعه پررنگتر میگردد.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها در عین شبزندهداری، مناجات و دعا برای دیگران، در متن زندگی اجتماعی حضور دارد؛ به فقیر میرسد، ایثار میکند و نسبت به رنج انسانها بیتفاوت نیست. این تصویر، مرز روشنی میان دینداری اصیل و دینداری تحریفشده ترسیم میکند؛ دینداریای که نه به انزوا میانجامد و نه به بیمسئولیتی اجتماعی.
نسبت با خدا؛ مبنای کنش زن در هر موقعیت
در این چارچوب، نقش زن نه از پیش تعیینشده و ثابت است و نه تابع فشارهای بیرونی. آنچه کنش زن را معنا میبخشد، نسبت او با خداوند و تشخیص تکلیف الهی در موقعیتهای مختلف است.
این بلاتکلیفی در سالهای اخیر فشار مضاعفی بر زنان وارد کرده و آنان را میان دو قرائت افراطی سرگردان ساخته است؛ قرائتی که تمام رسالت زن را در خانه خلاصه میکند و قرائتی که کنشگری صرف اجتماعی را تنها معیار معنادار بودن نقش زن میداند. الگوی زن در منظومه فکری اسلام و در امتداد سیره دختر پیامبر، ناظر به عبور از همین دوگانه است
زنِ تراز الگوی فاطمی، پیش از آنکه از الگوهای اجتماعی یا انتظارات عرفی پیروی کند، از خود میپرسد که در این جایگاه، وظیفه الهی او چیست. گاه این وظیفه در حضور اجتماعی و کنش بیرونی متجلی میشود و گاه در ماندن در خانه و ساختن یک کانون سالم انسانی. هر دو، اگر بر اساس تشخیص و نیت الهی باشد، ارزشمند و تمدنساز است.
عبور از دوگانههای کاذب؛ نه انزوا، نه رهاشدگی
این نگاه، زن را از گرفتار شدن در افراط و تفریط میرهاند. زن نه صرفاً عبادتپیشهای منزوی میشود که از زندگی و انسانها فاصله بگیرد و نه چنان در دنیا غرق میشود که پیوندش با معنویت گسسته شود.
ایثارهای حضرت زهرا سلاماللهعلیها نشان میدهد که توجه به خدا، انسان را نسبت به جامعه حساستر میکند. زنی که لباس عروسی خود را میبخشد یا غذای اندک خود را به نیازمند میدهد، دقیقاً در نقطه تلاقی معنویت و مسئولیت اجتماعی ایستاده است.
چنین زنی خود را در برابر جامعه و دین مسئول میبیند، دغدغهمند است، در بزنگاهها به تشخیص رسیده و وارد میدان میشود. ارتباط این زن با خدا و پیوند معنوی او در میدانهای کنشگری به زن قدرت تشخیص میبخشد و او را در پیمودن مسیر یاری میدهد.
در این چارچوب، اگر زن در محیط خانه ایفای نقش کند، در همسرداری، خانهداری و تربیت فرزند به بالاترین سطح اثرگذاری میرسد؛ چنانکه پرورش شخصیتهایی چون امام حسن، امام حسین و حضرت زینب علیهمالسلام گواه آن است و اگر در موقعیت دفاع از ولایت یا مسئولیت اجتماعی قرار گیرد، همان روحیه تشخیص، شجاعت و پیشگامی را بروز میدهد.
تابآوری در مصیبت؛ ثمره نگاه امتحانمحور
یکی از جلوههای برجسته انسان عرشی، تابآوری در برابر مصائب است. تحمل سختیها در زندگی حضرت زهرا سلاماللهعلیها، برخاسته از نگاه عمیق او به دنیا بهعنوان میدان امتحان الهی است.
چنین نگاهی، زن را در برابر فشارها و رنجها مقاوم میسازد. مصیبت، او را از مسیر حق خارج نمیکند و به انفعال نمیکشاند؛ بلکه به صبر فعال و پایداری مسئولانه تبدیل میشود.
از همین مبناست که دفاع شجاعانه از حق مظلوم معنا مییابد. کنش حضرت زهرا سلاماللهعلیها در دفاع از حق، نه امری حاشیهای و نه احساسی، بلکه امتداد ایمان و تعهد اجتماعی اوست.
همین کنشگری و تابآوری را در دختر بزرگوار ایشان هم میبینیم. از همین جهت است که زینب کبری سلاماللهعلیها در عاشورا با شجاعتی مثالزدنی در برابر دشمن قد علم میکند. او با همین معنویت عرشی و پیوند الهی در دفاع از امام زمان خود به عنوان پرچمدار قیام جلوه میکند بدون اینکه لحظهای ضعف از خود نشان دهد.
در این الگو، تبیین حقایق، روشنگری، فهم سیاسی و عمل سیاسی، اجزای جداییناپذیر ایماناند. زنِ مؤمن، بهدلیل آگاهی از مسئولیت اجتماعی خود، نمیتواند نسبت به سرنوشت جامعه بیتفاوت باشد.
الگوی ارائهشده، زنی را ترسیم میکند که به رشد فکری و معنوی رسیده و قادر به تشخیص است؛ تشخیص زمان سکوت و سخن، تشخیص اولویتها و تشخیص مسیر حق.
این رشد، لزوماً به حضور بیرونی منتهی نمیشود. ممکن است زن در خانه بماند و با تربیت نسلی آگاه و مقاوم، اثری عمیقتر از بسیاری کنشهای ظاهری بر تاریخ بگذارد.
بیانات رهبر انقلاب، تصویری از زن ارائه میدهد که هم با نگاه تحقیرآمیز غرب فاصله دارد و هم با قرائتهای متحجرانهای که زن را به حاشیه میرانند. در هر دو نگاه، زن موجودی صرفاً جسمانی تصویر میشود؛ یا باید مهار شود یا مورد بهرهکشی قرار گیرد.
در مقابل، منطق اسلامی زن را موجودی با ظرفیت بالای ایمان و حرکت معنوی میداند؛ موجودی که بهواسطه قلب مستعد خود، میتواند پیشگام پذیرش حق و واسطه انتقال ارزشهای الهی در جامعه باشد.
پیوند زن و ولایت؛ تجربهای تاریخی
نگاهی به تاریخ نشان میدهد هر جا زن به حاشیه رانده شد، جریانهای الهی و ولایی نیز تضعیف شدند و هر جا زنان به میدان آمدند، حرکتهای ایمانی جان تازه گرفتند. این پیوند، ریشه در نقش ویژه زن در تثبیت و انتقال باورهای عمیق دینی دارد.
رهبر انقلاب عدالت را بهعنوان اولین و بنیادیترین حق معرفی میکنند؛ عدالتی که هم رفتار خانوادگی را شامل میشود و هم ساختارهای اجتماعی را.
تجربه جوامع مدرن نشان داده که بدون عدالت ساختاری، شعارهای برابری به نتیجه نمیرسد. زن در نظامهای ناعادلانه، حتی با تلاش بیشتر، از بهره کمتر برخوردار میشود و این نابرابری، بنیان جامعه را متزلزل میسازد.
تحقق عدالت، نیازمند ارزشگذاری برابر، حمایتهای حقوقی، سازوکارهای حکومتی و مداخله فعال دولت برای جلوگیری از ظلم در خانواده و جامعه است.
آنچه در بیانات رهبر انقلاب ترسیم شد، تصویری از زن در تراز انسان عرشی است؛ زنی که ایمان را با مسئولیت اجتماعی، معنویت را با عدالت، و خانواده را با جامعه جمع میکند. این الگو، پاسخی عمیق و تمدنی به مسئله زن در جهان امروز ارائه میدهد و میتواند مبنای بازاندیشی جدی در سیاستگذاریها و گفتمانهای اجتماعی قرار گیرد.
لذا شکستن دوگانه خانه و جامعه در گروه چنین نگاهی است که برای زن در ارتباطش با ولایت الهی مسئولیت تعریف میکند. یعنی زن میتواند در هر نقطهای قرار گیرد در آن عرصه سرآمد و تحول آفرین باشد.












