به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت:
این روزنامه در مقالهای با عنوان «آیا جنگ دوم در راه است؟»، نوشت: «آیا احتمال وقوع دوباره یک تجاوز هوائی - در هر مقیاس و سطحی - وجود دارد؟ اگر چنین احتمالی جدی است، آیا میتوان از آن جلوگیری کرد و اگر پاسخ مثبت است، با چه سازوکارها و هزینههایی؟
پرسش مهمتر آن است که اگر جنگی رخ دهد- جنگی که بسیاری از کنشگران، حتی در سطوح قدرت، آن را «اجتنابناپذیر» توصیف میکنند- آیا اساساً میتواند دستاوردی برای کشور داشته باشد؟ یا آنچه در پیش است، نه یک جنگ سرنوشتساز، بلکه مجموعهای از عملیاتهای ایذایی، نقطهزن و دورایستا از سوی طرفین است؟
... دومین نگرانی جدی، به پیامدهای اقتصادی یک جنگ هوائی احتمالی بازمیگردد. آیا چنین جنگی میتواند به بهبود شرایط اقتصاد کلان منجر شود یا برعکس، به تخریب عمیقتر اقتصاد خرد و معیشت مردم خواهد انجامید؟ در جنگی که فاقد منطق جبهه و پیشروی زمینی است، فشار اصلی - چه در حمله و چه در دفاع - مستقیماً بر زیرساختها و زندگی روزمره مردم وارد میشود.
در این میان، ارزیابی توان دفاعی کشور اهمیت دوچندان مییابد. آیا مطالبی که درباره ارتقای همزمان توان موشکی ایران و تقویت سامانههای دفاعی اسرائیل مطرح میشود، با واقعیتهای میدانی همخوانی دارد؟ بهویژه ادعای تجهیز سامانههای دفاعی اسرائیل به فناوریهای لیزری کمهزینه برای رهگیری موشکها تا چه حد واقعی و عملیاتی است؟ اگر چنین سامانههایی، در کنار لایههای متعارف پدافندی، مستقر شده باشند، آیا توان تخریبی موشکهای دوربرد ایران بهطور معناداری کاهش مییابد و موازنه بازدارندگی دستخوش تغییر میشود؟
روزنامه متعلق به کرباسچی در پایان مینویسد: «اگر بار دیگر تقابل رخ دهد، فهرست اهداف چه خواهد بود؟ آیا زیرساختهای حیاتی، انرژی و مراکز اقتصادی هدف قرار میگیرند؛ یعنی جایی که هزینه آن مستقیماً بر دوش مردم است؟ پاسخ روشن به این پرسشها، یا دستکم طرح صادقانه آنها، شرط عقلانیت در تصمیمسازی است. پرسشی که مردم همچنان با آن زندگی میکنند، ساده اما سنگین است: آیا جنگی دیگر در راه است و اگر هست، آیا راهی برای پرهیز از آن باقی مانده یا واقعاً با وضعیتی ناگزیر روبهرو هستیم؟». درباره این تحلیل (بخوانید عملیات روانی نیابتی) پیداست که هراس افکنی و تضعیف جبهه خودی و قوینمایی دشمن، خیانتی نابخشودنی در میانه جنگ محسوب میشود. ادعای جلوگیری از جنگ هم لاف عوام فریبانهای است که موجب بزک کردن مذاکره با ترامپ و نرمش و انفعال در اینباره شد و حال آنکه ترامپ و نتانیاهو از مذاکره به عنوان پوشش فریبکارانه برای حمله استفاده کرده بودند. نویسنده وطن فروش در حالی سعی میکند ضربات احتمالی دشمن را بزرگنمایی کند که عمداً به قدرت بازدارنده و متقابل ایران اشاره نمیکند، توانمندی خیرهکنندهای که زیر ساختهای پالایشگاهی و نیروگاهی و اقتصادی و علمی و فنی رژیم صهیونیستی را در کنار پایگاههای نظامی و امنیتیاش در هم کوبید و آن رژیم را مجبور به درخواست استعفا کرد. این مقطعی بود که رسانههای صهیونیستی نوشتند موشکهای ایران درهای جهنم را به روی اسرائیل گشوده و تصاویر ویرانی آخرالزمانی را در تلآویو و حیفا به ثبت رساندهاند.
همچنین باید این تعبیر دونالد ترامپ را به گردانندگان کور و کر (مأمور و معذور) روزنامه هممیهن یادآور شد که گفت: «اسرائیل واقعاً ضربه خیلی سختی خورد؛ خصوصاً در روزهای آخر. وای پسر! اون موشکهای بالستیک خیلی از ساختمانها رو نابود کردند».
این تصاویر دردناک همچنان در مقابل چشمان صهیونیستها به مثابه یک کابوس تلخ برقرار است. ضمن اینکه همانها گفتهاند زرادخانه موشکی ایران مجدداً انباشته شده و به قبل از جنگ برگشته است.
نکته بعدی، یادآوری بلوف انتقال سامانه فوق مدرن تاد به اسرائیل چند ماه قبل از جنگ است. آن زمان ادعا میشد پدافند اسرائیل بدین ترتیب مطلقاً در برابر تهدید موشکی ایران مصون شده است. اما ایران در میدان واقعیت، مراکز مهم صهیونیستی را در مرکز و شمال و جنوب سرزمینهای اشغالی در هم کوبید.
این نکته هم گفتنی است که گردانندگان ذلیل و زبون هممیهن در ایام جنگ ۱۲ روزه حاضر نشدند تصاویر ویرانی زیرساختهای رژیم صهیونیستی را بازتاب دهند و به عجز و لابه و ضعیفنمایی جبهه خودی پرداختند که به عنوان ننگ درکارنامه آنها ثبت شد.












