خبرگزاری مهر، گروه استانها- کوروش دیباج: تأیید طرح مرمت و احیای بخشی از طبقه دوم میدان نقش جهان اصفهان و واگذاری اجرای آن به بخش خصوصی از سوی صندوق احیا، به یکی از چالشبرانگیزترین مباحث روز در حوزه میراث فرهنگی کشور تبدیل شده است. در حالی که متولیان این طرح، بر ضرورت خروج این بخش از وضعیت نیمهمتروکه و بازگرداندن آن به چرخه حیات فرهنگی شهر تاکید دارند، طیف گستردهای از معماران، پژوهشگران و کنشگران میراث فرهنگی نسبت به پیامدهای این تصمیم برای یکی از حساسترین آثار ثبت جهانی ایران هشدار میدهند.
میدان نقش جهان، نه تنها قلب تاریخی اصفهان، بلکه یکی از نخستین آثار ثبتشده ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو است؛ اثری که در کنار تختجمشید، به عنوان نماد تمدن ایرانی در حافظه جهانی ثبت شده و هرگونه تصمیم درباره آن، واجد ابعاد ملی و بینالمللی است. از همین رو، طرح مرمت و بهرهبرداری از طبقه دوم این میدان، فراتر از یک پروژه فنی یا عمرانی، به مسئلهای هویتی و راهبردی تبدیل شده است.

میدان نقش جهان؛ میراث مشترک بشریت نه پروژه محلی
مریم قاسمی سیچانی، معمار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، در گفتوگو با خبرنگار مهر با تاکید بر جایگاه منحصربهفرد میدان نقش جهان اظهار کرد: میدان نقش جهان یکی از بینظیرترین فضاهای شهری در مقیاس جهانی است که نه فقط متعلق به مردم اصفهان یا ایران، بلکه میراث مشترک بشریت محسوب میشود. از لحظه ثبت جهانی، این میدان دیگر یک فضای شهری معمولی نیست، بلکه سندی زنده از تاریخ معماری، شهرسازی، اقتصاد، آئین و فرهنگ ایران است.
وی افزود: میدان نقش جهان به صورت تدریجی و در دو فاز شکل گرفت و جانمایی عناصر شاخص آن، از مسجد جامع عباسی و مسجد شیخ لطفالله گرفته تا عالیقاپو و سردر قیصریه، بر اساس منطق دقیق معماری و شهرسازی انجام شده است. طبقه دوم میدان نیز از ابتدا بخشی فعال از این ساختار بوده و صرفاً یک فضای تزئینی یا الحاقی محسوب نمیشده است.
این معمار با اشاره به منابع تاریخی اظهار کرد: بر اساس سفرنامههایی مانند نوشتههای شاردن، طبقه دوم میدان نقش جهان محلی برای تماشای آئینها، بازی چوگان، جشنها و رویدادهای اجتماعی بوده و در مناسبتهایی مانند نیمه شعبان، به یکی از پرنورترین و زندهترین فضاهای شهری دوران خود تبدیل میشده است.
قاسمی سیچانی با یادآوری تخریبهای تاریخی میدان نقش جهان اظهار کرد: پس از سقوط اصفهان در اواخر دوره صفوی، این میدان بهتدریج اهمیت سیاسی و اجتماعی خود را از دست داد و در دورههای قاجار و پهلوی، بخشهایی از ساختار اصیل آن تخریب یا دستخوش تغییرات نادرست شد. در تصاویر هوایی دوره پهلوی اول، بهوضوح دیده میشود که بسیاری از فضاهای پشت ایوانهای طبقه دوم از بین رفته و تنها طاقنماها باقی ماندهاند.

طبقه دوم میدان نقش جهان؛ احیا یا بازتولید یک خطای تاریخی
این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به تلاشهای مرمتی دهههای گذشته اظهار کرد: احیای طبقه دوم میدان نقش جهان، مرهون تلاشهای معماران و مرمتگران برجستهای چون زندهیاد دکتر باقر آیتاللهزاده شیرازی، محمد پاکنژاد و دیگر استادان شاخص اصفهان است. این اقدامات، بر پایه اسناد تاریخی و با رویکرد مرمت علمی انجام شد و توانست بخشی از اصالت از دسترفته میدان را بازگرداند.
وی با تاکید بر اینکه متروکه ماندن بناهای تاریخی خود نوعی تخریب تدریجی است، اظهار کرد: حذف یک فضای تاریخی از چرخه زندگی شهری، زمینه فراموشی و آسیب تدریجی آن را فراهم میکند. طبقه دوم میدان نقش جهان ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به یک فضای فرهنگی زنده دارد، اما این احیا باید کاملاً کنترلشده، مبتنی بر مطالعات عمیق و با نظارت مستمر انجام شود.
قاسمی سیچانی هشدار داد: آنچه موجب نگرانی جدی است، غلبه نگاه اقتصادی و سودمحور بر تصمیمگیریهاست. میدان نقش جهان جای آزمون و خطا نیست و هرگونه واگذاری بدون ضابطه میتواند به آسیبهای جبرانناپذیر منجر شود.
وی افزود: تجربههایی مانند برخی کاربریهای نامتناسب در کاخ عالیقاپو یا رویدادهای موقت و بازارچههای بیضابطه در مجموعههای تاریخی، نشان داده است که فقدان پیوست فرهنگی و نظارت دقیق، چگونه میتواند به اصالت فضا آسیب بزند.
این معمار گفت: طبقه دوم میدان نقش جهان با هیچ بنای دیگری قابل مقایسه نیست. این فضا چشم اصفهان و یکی از نمادهای هویتی ایران در جهان است و هرگونه تصمیم درباره آن باید با حضور و مشارکت گسترده متخصصان، معماران، مرمتگران و صاحبنظران انجام شود.
وی تاکید کرد: میدان نقش جهان نباید به دستگاه تولید درآمد برای یک مجموعه خاص تبدیل شود، بلکه باید به ابزاری برای ارتقای جایگاه فرهنگی اصفهان و ایران در سطح جهانی بدل شود. غلبه نگاه اقتصادی بر چنین فضای حساسی میتواند به تضعیف هویت تاریخی آن منجر شود.

واگذاری به بخش خصوصی؛ مرز باریک میان احیا و بهرهکشی
همزمان با طرح این نگرانیها، محمدمهدی کلانتری، دبیر پویش ملی نجات بناها و بافتهای تاریخی ایران، در گفتوگو با خبرنگار مهر با نگاهی هشداردهنده اظهار کرد: مسئله اصلی در مورد طبقه دوم میدان نقش جهان، اصل مرمت نیست، بلکه نوع نگاه به بهرهبرداری است. صندوق احیا در ساختار خود، عمدتاً از مسیر مزایده بناها را به بخش خصوصی واگذار میکند و این مدل، بخش خصوصی را به سمت بیشینهسازی سود اقتصادی سوق میدهد.
وی افزود: میدان نقش جهان را نمیتوان با خانههای تاریخی یا بناهای متأخر مقایسه کرد. ممکن است تبدیل برخی خانهها به هتل یا رستوران قابل توجیه باشد، اما ما فقط یک میدان نقش جهان داریم. این اثر، قلک اقتصادی نیست، بلکه بخشی از هویت تمدنی ایران است.
کلانتری با اشاره به منشور گردشگری ایکوموس اظهار کرد: در این منشور تصریح شده که استفاده بیرویه از بناهای تاریخی به بهانه گردشگری، به تخریب آنها منجر میشود. هر بنایی شأن تبدیل شدن به کاربری تجاری را ندارد و میدان نقش جهان در رأس این بناهاست.
وی ادامه داد: تبدیل طبقه دوم میدان به فضاهایی مانند کافیشاپ یا رستوران، نیازمند مداخلات گسترده خدماتی است؛ از تأسیسات گرفته تا تغییر در بارگذاری جمعیتی. این مداخلات، حتی اگر در ابتدا کمحجم به نظر برسند، در بلندمدت اصالت اثر را مخدوش میکنند.
این فعال میراث فرهنگی با اشاره به تجربههای پیشین واگذاری بناهای تاریخی اظهار کرد: متأسفانه عملکرد صندوق احیا در بسیاری از موارد، نتایج نگرانکنندهای به همراه داشته است. واگذاریهایی که منجر به مداخلات گسترده، تغییر هویت بنا و حتی بلاتکلیفی طولانیمدت پروژهها شدهاند. نمونههایی مانند عمارت مسعودیه یا برخی کاروانسراها که سالها پس از واگذاری، نه احیا شدهاند و نه به بهرهبرداری رسیدهاند، همچنان پیش روی ما است.
وی افزود: خانه بروجردیها نیز نمونهای روشن است. بنایی نفیس که طبق ضوابط، نباید به بخش خصوصی واگذار میشد، اما با توجیه کمبود منابع مالی، مسیر واگذاری در پیش گرفته شد؛ مسیری که اگر به بهرهبرداری تجاری میانجامید، شأن موزهای این اثر را بهکلی از بین میبرد.
کلانتری با اشاره به جایگاه حقوقی میدان نقش جهان اظهار کرد: میدان نقش جهان از نخستین آثار ثبتشده ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو است و طبق قوانین ملی، در زمره نفایس میراث فرهنگی قرار میگیرد. نفایس میراثی، اصولاً حق واگذاری به بخش خصوصی را ندارند و متولی آنها باید دولت باقی بماند.

تجربههای تلخ گذشته و زنگ خطر برای آینده نقش جهان
مهدی جعفری نوگرایی، کنشگر میراث فرهنگی، نیز در گفتوگو با خبرنگار مهر با اشاره به تجربههای ناموفق واگذاری بناهای تاریخی اظهار کرد: پرسش اساسی این است که صندوق احیا با چه هدفی شکل گرفت و طی سالهای فعالیت خود، چه گزارش شفافی از نتایج واگذاریها ارائه داده است. چند درصد از این واگذاریها واقعاً موفق بودهاند و درآمد حاصل از آنها دقیقاً در کجا هزینه شده است.
وی ادامه داد: در مورد بناهایی مانند کاروانسراهای دورافتاده یا آثار متروکه، بسیاری از کنشگران میراث فرهنگی با واگذاری به بخش خصوصی همراهی کردند، چراکه دولت توان مرمت و نگهداری آنها را نداشت. اما آیا همین منطق را میتوان به یک اثر ثبت جهانی مانند میدان نقش جهان تعمیم داد.
این کنشگر میراث فرهنگی تصریح کرد: در همین استان اصفهان، نمونههای متعددی وجود دارد که واگذاری آنها نهتنها به احیا منجر نشده، بلکه پروژهها سالها بلاتکلیف ماندهاند و حتی قراردادها لغو شده است. این به معنای شکست بخشی از سیاستهای واگذاری است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
وی با اشاره به تجربههای ملموس در قلب بافت تاریخی اصفهان اظهار کرد: واگذاری بخشهایی از کاخ عالیقاپو به بخش خصوصی و تبدیل آن به کافیشاپ، نمونهای آشکار از مخدوش شدن شأن یک بنای ملی است. این پرسش همچنان بیپاسخ مانده که درآمد چنین فعالیتهایی کجا هزینه میشود و آیا این درآمد، در برابر آسیبی که به منظر بصری و هویت تاریخی بنا وارد میشود، قابل توجیه است یا خیر.
جعفری ادامه داد: تجربه نشان داده که حضور بخش خصوصی، بهویژه در بناهای شاخص، همواره با فشار برای درآمدزایی و مداخله بیشتر همراه بوده است. وقتی بنا به سمت کاربریهای تجاری سوق داده میشود، ناگزیر نیاز به فضاهای خدماتی، تجهیزات و تغییرات عملکردی ایجاد میشود؛ تغییراتی که هرچند ممکن است در ابتدا کمحجم به نظر برسند، اما در بلندمدت به اصالت اثر آسیب میزنند.
وی تأکید کرد: واگذاری طبقه دوم میدان نقش جهان به بخش خصوصی، حتی با تعهد به عدم آسیب، در عمل غیرقابل تضمین است. تعدد مدیریت، تضاد منافع و فشار اقتصادی، در نهایت به مداخلاتی منجر میشود که کنترل آن از دست متولیان خارج خواهد شد.

هشدار نهایی؛ تصمیم امروز، میراث فردا را میسازد
مجموع دیدگاههای مطرحشده از سوی معماران، پژوهشگران و کنشگران میراث فرهنگی نشان میدهد که نگرانی اصلی، نه مخالفت با مرمت، بلکه هشدار نسبت به نوع بهرهبرداری و واگذاری است. آنان بر این باورند که احیای طبقه دوم میدان نقش جهان، اگر بدون شفافیت، نظارت تخصصی و تعریف کاربری کاملاً فرهنگی انجام شود، میتواند به تکرار تجربههای تلخ گذشته بینجامد.
این کارشناسان تاکید دارند میدان نقش جهان خود دارای یکی از قویترین پیوستهای فرهنگی کشور است؛ بازار تاریخی، صنایعدستی اصیل و بناهای شاخص اطراف میدان، بهتنهایی هویتی بیبدیل ایجاد کردهاند. هیچ کاربری جدیدی نمیتواند پیوست فرهنگی قویتری از خود بنا به میدان اضافه کند.
در نهایت، میدان نقش جهان یک سرمایه ملی است و تصمیمگیری درباره آن، حتی در سطح مدیریتهای معمول، قابل توجیه نیست. این اثر باید از هرگونه نگاه درآمدزای کوتاهمدت مصون بماند. طبقه دوم میدان نقش جهان بخشی از پیوست بصری و فرهنگی این مجموعه است و حفظ آن در همین جایگاه، کمهزینهترین و عاقلانهترین تصمیم برای صیانت از میراثی است که متعلق به همه ایرانیان و نسلهای آینده است.












