تراشیدن موی سر ! بازیگری که مقابل صاحبان قدرت سینما سکوت نکرد

عصر ایران یکشنبه 30 آذر 1404 - 16:31
شیوا خسرومهر اعلام کرد که او را از یک پروژه سینمایی بعد از یک روز فیلمبرداری حذف و بازیگر دیگری را جایگزین او کرده‌اند، او در اعتراض به این رویه موهای سر خود را تراشید.

عصر ایران ؛ نهال موسوی - چند روز قبل شیوا خسرومهر در یک برنامه اینترنتی اعلام کرد که او را از یک پروژه سینمایی بعد از یک روز فیلمبرداری حذف و بازیگر دیگری را جایگزین او کرده‌اند. خسرو مهر از نوع برخورد کارگردان و عوامل فیلم بسیار آزرده بود که به شکلی بچگانه و غیر حرفه‌ای او را از سر خود باز کرده و به او دروغ گفته‌اند.

در همان برنامه اعلام کرد 3 روز است که با قرص می‌خوابم و وقی بیدار می‌شوم موهای سرم تکه، تکه کنده شده است و اضافه کرد در اعتراض به این شیوه برخورد موهای سرش را خواهد تراشید، یک روز بعد از آن گفتگو  خسرومهر ویدئویی دیگر منتشر کرد که در آن دوباره این قضیه را توضیح داد و مقابل دوربین موهای سرش را تراشید.

در کپشن همین ویدئو آخر خطاب به دوستانش نوشته است: «ببخشید که اشک همه تون رو تو سالن ، در آوردم. ممنون که اون روز کنارم بودید . ممنون که با حرف هاتون ، با دلداری دادن هاتون سعی داشتید آرومم کنید . ولی آرامش من زمانیکه ، هیچ کدوم از همکارام ، این تجربه ی تلخی رو که برای من به وجود آوردن ، تجربه نکنند . لعنت به دروغ دروغ.»

این قضیه اگرچه در ظاهر یک اختلاف حرفه‌ای به نظر می‌رسد، اما در واقع پرده از یکی از عادی‌ شده‌ترین اشکال خشونت در سینمای ایران برمی‌دارد: حذف بی‌هزینه انسان‌ها در صنعتی که مدام از «اخلاق»، «فرهنگ» و «هنر» سخن می‌گوید.

حذف شدن یک بازیگر پس از شروع فیلم‌برداری، آن هم بدون توضیح شفاف و پاسخ‌گویی رسمی، اتفاقی نیست که بتوان آن را به «سوءتفاهم» یا «تصمیم هنری» تقلیل داد.  این حذف، نشانه‌ای روشن از مناسباتی است که در آن بازیگر ـ به‌ویژه بازیگر زن و غیرستاره ـ کم‌ارزش‌ترین عنصر پروژه تلقی می‌شود؛ عنصری که می‌توان هر زمان خواست کنار گذاشت، بدون تعهد، بدون عذرخواهی و بدون پرداخت هزینه.

سینمای ایران سال‌هاست با بحران نبود قراردادهای شفاف و ضمانت‌های اجرایی دست‌وپنجه نرم می‌کند. بسیاری از بازیگران با توافق‌های شفاهی، وعده‌های مبهم و اعتماد شخصی وارد پروژه‌ها می‌شوند؛ اعتمادی که اغلب به ضرر آنها تمام می‌شود. 

در چنین فضایی، حذف بازیگر نه یک استثناء، بلکه بخشی از منطق تولید است: منطق قدرت یک‌طرفه تهیه‌کننده و کارگردان در برابر نیروی کاری که حق اعتراض ندارد.

آنچه در این ماجرا آزاردهنده‌تر است، نه فقط خود حذف، بلکه عادی‌سازی آن است. گویی حذف شدن بازیگر امری طبیعی است، اما اعتراض به آن رفتاری نابخشودنی.

کنش اعتراضی شیوا خسرومهر در تراشیدن موهای سر، دقیقاً از همین‌جا اهمیت پیدا می‌کند. این کنش، نه یک حرکت احساسی یا نمایشی، بلکه استفاده آگاهانه از «بدن» به‌عنوان آخرین ابزار اعتراض است. 

در سینمایی که بدن زن همواره موضوع نگاه، کنترل و مصرف بوده، حذف یکی از اصلی‌ترین مؤلفه‌های زیبایی‌محور (مو) یک نه گفتن صریح به این منطق است.

این اعتراض، تقابل مستقیم با سینمایی است که زن را تا جایی می‌خواهد که «قابل جایگزینی» و «بی‌صدا» باشد. تراشیدن مو، شکستن همان تصویری است که صنعت سینما از بازیگر زن طلب می‌کند: مطیع، زیبا و قابل حذف.

شیوا خسرومهر در اعتراض به صاحبان قدرت در سینمای ایران موهای سرش را تراشید

واکنش بخشی از فضای سینمایی و حتی رسانه‌ای به چنین اعتراض‌هایی، اغلب قابل پیش‌بینی است: برچسب «غیرحرفه‌ای»، «احساسی» یا «حاشیه‌ساز». اما پرسش اصلی اینجاست: چرا حذف ناگهانی و غیرشفاف حرفه‌ای تلقی می‌شود، اما اعتراض به آن نه؟

پاسخ روشن است: چون قواعد بازی را صاحبان قدرت نوشته‌اند و هر صدایی که این قواعد را به چالش بکشد، مزاحم تلقی می‌شود.

در این میان، پرسش مهم‌تر به نهادهای صنفی بازمی‌گردد: انجمن بازیگران سینمای ایران و خانه سینما دقیقاً در چنین موقعیت‌هایی چه نقشی ایفا می‌کنند؟ اگر حذف ناگهانی یک بازیگر پس از آغاز فیلم‌برداری مصداق تضییع حق حرفه‌ای نیست، پس این نهادها قرار است در چه بزنگاهی وارد عمل شوند؟ 

سکوت یا واکنش‌های خنثی و بی‌اثر این نهادها، عملاً آنها را از جایگاه مدافع حقوق صنفی به ناظری منفعل تقلیل داده است. نهادی که در برابر چنین اتفاق‌هایی موضع شفاف، علنی و الزام‌آور نمی‌گیرد، ناخواسته در تداوم همان مناسبات نابرابر سهیم می‌شود؛ مناسباتی که در آن بازیگر تنهاست و اعتراض، هزینه‌ای شخصی دارد نه پشتوانه‌ای صنفی.

اگر این اتفاق نیز مانند موارد مشابه دیگر در هیاهوی چند روزه شبکه‌های اجتماعی دفن شود، تغییری رخ نخواهد داد. اما اگر جامعه سینمایی ـ به‌ویژه بازیگران ـ این تجربه را به‌عنوان نشانه‌ای از یک بحران ساختاری جدی بگیرند، می‌تواند آغاز گفت‌وگویی ضروری باشد: گفت‌وگو درباره امنیت شغلی، قراردادهای منصفانه و حق اعتراض.

در کوتاه‌مدت، چنین اتفاقی ممکن است واکنش‌های دوگانه‌ای ایجاد کند: همدلی بخشی از افکار عمومی و در مقابل، مقاومت بخش‌هایی از بدنه محافظه‌کار صنعت سینما که این رفتارها را «غیرحرفه‌ای» می‌دانند. اما در بلندمدت، اگر این اعتراض‌ها تکرار و انباشته شوند، می‌توانند به مطالبه‌گری جمعی منجر شوند: مطالبه قراردادهای شفاف‌تر، ضمانت‌های اجرایی، و تعریف حقوق حرفه‌ای بازیگران.

ماجرای شیوا خسرومهر، بیش از آنکه روایت یک حذف فردی باشد، سندی است از خشونت نرم و سیستماتیکی که در پشت صحنه سینمای ایران جریان دارد. سینمایی که مدام ژست اخلاق‌گرایی می‌گیرد، اما در عمل با نیروی انسانی خود بی‌رحمانه رفتار می‌کند.

اعتراض، هر شکلی که داشته باشد، زمانی رادیکال به نظر می‌رسد که سال‌ها بی‌عدالتی عادی شده باشد. شاید وقت آن رسیده که به‌ جای سرزنش معترضان، از خود بپرسیم: چه ساختاری آنها را به این نقطه رسانده است؟

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.