به گزارش همشهری آنلاین، در سالهای اخیر، ونزوئلا به میدان رقابتهای اقتصادی و ژئوپلیتیک بین قدرتهای بزرگ تبدیل شده است.
تحریمها و فشارهای آمریکا علیه این کشور نه فقط اهداف سیاسی دارند، بلکه نمایانگر یک استراتژی اقتصادی روشن هستند که هدف آن کنترل منابع عظیم انرژی در نیمکره غربی و به دست آوردن نفت این کشور به عنوان یک «غنیمت» است.
این روند نشان میدهد که آمریکا، به جای اشغال نظامی سنتی، تلاش میکند استقلال اقتصادی ونزوئلا را تضعیف و منابع حیاتی آن را تحت کنترل بگیرد.
استراتژی ترامپ: نفت به عنوان «غنیمت»
دونالد ترامپ و تیم اقتصادی و سیاسی او بارها گفتهاند که نفت ونزوئلا باید جبران مداخلات آمریکا باشد. منظور از این جمله این است که آمریکا طی سالها تلاش کرده بود بر سیاستها و اقتصاد ونزوئلا تأثیر بگذارد و حالا نفت این کشور را به عنوان «پاداش اقتصادی» برای این اقدامات میبیند. به عبارت دیگر، هدف فقط فشار سیاسی نیست، بلکه منفعت اقتصادی مستقیم هم دنبال میشود.
این ایده در سندی به نام «پروژه ۲۰۲۵» مطرح شد که نسخه سختگیرانهای از اصل مونرو را ارائه میکند. اصل مونرو یک قانون قدیمی آمریکایی است که میگوید نیمکره غربی منطقه نفوذ آمریکا است و کشورهای خارجی نباید در آن دخالت کنند.
پروژه ۲۰۲۵ این اصل را به شکل بسیار جدیتر و با تمرکز بر منابع انرژی بهروز کرده است، به طوری که کنترل کامل نفت و گاز در آمریکای لاتین برای آمریکا ضروری و حیاتی تلقی میشود تا نفوذ چین و روسیه محدود شود.
برای قانونی کردن این کنترل، آمریکا شرکتها و نهادهای نفتی ونزوئلا را در فهرست مرتبط با تروریسم قرار داد. این کار به آمریکا اجازه میدهد نفت ونزوئلا را از یک کالا عادی به «دارایی غیرقانونی» تبدیل کند که بتوان آن را مصادره کرد یا توقیف کرد.
در عمل، این سیاست از اواخر ۲۰۲۵ به شکل تحریمهای دریایی و توقیف نفتکشها اجرا شد؛ یعنی آمریکا مانع انتقال نفت ونزوئلا به بازارهای جهانی شد و مسیر صادرات نفت این کشور را عملاً مسدود کرد. هدف نهایی این بود که ونزوئلا نتواند از نفت خود درآمد کسب کند و اقتصادش را تحت فشار قرار دهد و در عین حال آمریکا بتواند بر منابع انرژی حیاتی نیمکره غربی تسلط یابد.
جایزه بزرگ: بزرگترین ذخایر نفت جهان
ونزوئلا دارای بزرگترین ذخایر نفتی جهان با حدود ۳۰۳ میلیارد بشکه است که حتی از عربستان بیشتر است. اما ارزش واقعی این ذخایر به دلیل کاهش شدید توان تولیدی کشور کاهش یافته است.
تولید نفت ونزوئلا از ۳.۴ میلیون بشکه در روز در سال ۱۹۹۸ به حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۲۵ رسید.
نفت این کشور عمدتاً در «کمربند اوریناکو» قرار دارد و بسیار سنگین است، به همین دلیل برای صادرات به مخففکننده نیاز دارد تا بتواند از خطوط انتقال عبور کند و پالایش شود.
تحریمهای آمریکا دسترسی به این مواد را قطع کرده و دولت ونزوئلا مجبور به همکاری با ایران در مبادلات نفتی پیچیده شده است.

فشار اقتصادی و مهندسی ورشکستگی
کاهش تولید و تحریمها در ونزوئلا اتفاقی نبوده، بلکه نتیجه یک برنامه مالی دقیق است. تحریمهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ مانع بازسازی بدهیها و صادرات نفت به آمریکا، بزرگترین بازار نقدی کشور، شد.
این اقدامات باعث شد درآمد نفتی کشور بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۴ به اندازه ۲۱۳ درصد تولید ناخالص داخلی کاهش یابد و اقتصاد ونزوئلا بیش از ۷۵ درصد کوچک شود. این بزرگترین فروپاشی اقتصادی جهان خارج از دوران جنگ است که باعث تورم شدید و نابودی قدرت خرید مردم شد.
سیتگو و خصوصیسازی اجباری
یکی از نقاط حساس این بحران، شرکت «سیتگو» است که مهمترین بازوی پالایشگاهی ونزوئلا در آمریکا محسوب میشود. در سال ۲۰۲۵، دادگاههای آمریکا فروش اجباری شرکت مادر سیتگو را تصویب کردند تا بدهیهای بیش از ۲۰ میلیارد دلار پرداخت شود.
صندوق سرمایهگذاری «الیوت» به رهبری میلیاردر بول سینگر این شرکت را با ۵.۹ میلیارد دلار خرید، در حالی که ارزش واقعی آن بیش از ۱۱ میلیارد دلار است. این اقدام نوعی خصوصیسازی اجباری بود که مهمترین دارایی خارجی ونزوئلا را به سرمایهگذاران آمریکایی واگذار کرد و کشور را از کنترل مسیرهای صادرات نفتی و منبع اصلی ارز خارجی محروم ساخت.
حمایت چین و روسیه
چین به عنوان بزرگترین وامدهنده ونزوئلا با بیش از ۶۰ میلیارد دلار، با استراتژی «وام دفاعی» تلاش میکند جریان نفت برای بازپرداخت بدهیها را حفظ کند و با ایجاد یک «ناوگان سایه» برای عبور از تحریمها به ونزوئلا کمک میکند.
روسیه نیز اگرچه میزان دخالت مستقیم خود را کاهش داده، همچنان حمایت سیاسی و نظامی از دولت ونزوئلا دارد تا مانع سقوط کامل آن به دست آمریکا شود و از این کشور به عنوان اهرم فشار در رقابت جهانی با غرب استفاده کند.
فشار اقتصادی به جای اشغال نظامی
تحریمها و سیاستهای اقتصادی ترامپ هدفی فراتر از اشغال نظامی سنتی دارد. آمریکا تلاش میکند با تضعیف استقلال اقتصادی ونزوئلا، منابع حیاتی آن را تحت کنترل بگیرد. با این حال، مقاومت ونزوئلا و حمایت شرکای بینالمللی مانند چین و روسیه نشان میدهد که این کشور هنوز توان حفظ بخشی از حاکمیت و منابع حیاتی خود را دارد و مسیر پایداری اقتصادی را میتواند ادامه دهد.












