چه عاملی باعث میشود که مجموعههایی از جنس باغ گیلاس نه فقط در نمایش اولیه که در بازپخش های بیش و کم پرتعداد بعدی هم بیننده خودشان را داشته باشند و بازار رونق شان به سردی و کسادی نگراید؟ سهم اصلی را در این توفیق ارتباط با مخاطب باید به صداقت جاری در این آثار نسبت داد. کاراکترها و قصه سریالی مانند باغ گیلاس و نمونه های مشابه، علیرغم ایرادهایی که به آنها وارد است واقعی به نظر می رسند و تصنعی نیستند. حتی روابط بین شخصیت ها و داد و ستدهای کلامی و کنش ها و واکنش های رفتاری شان هم حقیقی است و نوعی سادگی و صداقت در آن موج می زند. این نوع آثار، انگاری که فرزند خلف زمانه خویش هستند و و رگ خواب مخاطبان شان را در دست دارند و به خوبی می شناسند.
از سوی دیگر، مقوله درام در این سریال ها به خوبی شکل گرفته و عیار جذابیت و گیرایی را در قصه بالا برده است. این مهم به طور خاص در سریال باغ گیلاس در روابط میان کاراکترهایی مانند مسعود و شهلا، محسن و مریم و عزیز و فریده به خوبی قابل رویت و رصد است. دلیل دیگر اقبال عمومی نسبت به سریال باغ گیلاس و به خصوص در بازبخش های این مجموعه داستانی، غلبه و چربیدن بار نوستالژیک کار به شاخصه های دیگر است. حس خوبی که تماشای دوباره این سریال برای مخاطب پدید می آورد باعث می شود همه چیز تحت الشعاع نوستالژی قرار بگیرد و معایب و کاستی ها پنهان بماند و دیده نشود. مخاطب با دیدن سریال آنچنان تحت تاثیر اتمسفر دهه هفتاد قرار می گیرد و در آن غوطه ور می شود که دیگر کمتر به جزئیات توجه می کند و در نتیجه، کاستی های احتمالی از نگاهش مغفول می ماند.
الحق که سریال مجید بهشتی محمل مناسبی است برای خاطره بازی و یادآوری ایام خوش ماضی. دستچینی از بهترین بازیگران ایران در این سریال حضور دارند که حالا سال هاست دیگر در میان ما نیستند و قضا را ببین، جای خالی شان هم احساس می شود، به شدت. از شادروانان جمشید مشایخی و اسماعیل داورفر گرفته تا مرحومه نیکو خردمند و فخری خوروش که سال هاست عرصه سینما و تلویزیون ایران از حضورشان محروم است. نه تنها دیدن دوباره این بازیگران پیشکسوت حسی توام با خوشحالی و تاسف را برای مخاطب ایجاد می کند که تماشای چهره خام و جوان هنرمندان مطرح و شناخته شده امروزی مانند مهران مدیری، دانیال حکیمی و فریبا متخصص هم جالب و جذاب به نظر می رسد. بازپخش سریال هایی مانند باغ گیلاس سنت نیکوی یادآوری و زنده کردن نام و خاطره بازیگران کهنه کاری را که در قید حیات نیستند یا به یا به حاشیه رانده و کنج عزلت گزیده اند نیز احیا می کند و تلنگری می زند به جامعه هنری که قدر و قرب پیشکسوتان را بیشتر بدانند و فراموش شان نکنند.
باز هم اگر بخواهیم به طور مشخص مداقه ای بر نقاط قوت باغ گیلاس داشته باشیم باید از قصه جذاب و جسورانه این سریال آن هم در سال های ابتدایی دهه هفتاد و با لحاظ گذشته ایام نه چندان مطول از پایان جنگ تحمیلی یاد کنیم. بسیاری از مسائل مطرح در باغ گیلاس که امروزه شاید عادی و پیش پا افتاده به نظر برسند، در آن سال ها ممکن بود واکنش ها و بازخوردهای متفاوت و متناقض هزینه بری را به دنبال داشته باشد. شکرآب شدن رابطه عزیز و فریده به عنوان دو دلداده پس از مجروح شدن عزیز در جبهه و ازدواج امیر با مریم، بیوه برادر کوچکش از جمله همین ساختارشکنی های جسورانه ای است که به آن اشاره شد.
سریال باغ گیلاس یک اثر نمایشی شسته و رفته و خوش ساخت است که تماشای دوباره اش نه تنها برای مخاطبان قدیمی تلویزیون که برای نسلهای فعلی بینندگان قاب جادویی هم می تواند جذاب و دلخواسته باشد. یک پله بالاتر، سریالی که از قصه ای جذاب برخوردار است و گلچینی از بازیگران ماندگار فقید و جوان دیروزی را در خود دارد، می تواند برای مخاطبان فرامرزی صداوسیمای جمهوری اسلامی نیز تماشایی و پر از جاذبه باشد. ملاحظه و واقعیتی که مدیران شبکه آی فیلم را بر آن داشته تا این سریال را در جدول پخش آی فیلم عربی قرار دهند و این فرصت را برای مخاطبان عرب زبان خود در اقصا نقاط دنیا فراهم آورند تا به تماشای یک اثر نمایشی جذاب و خاطره انگیز بنشینند.
مجموعه باغ گیلاس به کارگردانی مجید بهشتی با بازی هنرمندانی چون جمشید مشایخی، فخری خوروش، اسماعیل داورفر، نیکو خردمند، محبوبه مقبلی، دانیال حکیمی، پوراندخت مهیمن، بیوک میرزایی، مهری ودادیان، جلیل فرجاد، عبدالرضا اکبری، مهران مدیری، فریبا متخصص و محمد ابهری سال ۱۳۷۳ از شبکه اول تلویزیون پخش شد.
در خلاصه داستان این مجموعه آمده است: دو برادر به نامهای «محسن» (با بازی مهران مدیری) و «امیر» (با بازی عبدالرضا اکبری) وارثِ باغ پدرشان «حاجنایب» هستند؛ اما اختلاف سلیقه آنها بر سر چگونگی استفاده از این باغ، آنها را رودرروی یکدیگر قرار میدهد. مادر (با بازی نیکو خردمند) و خواهر (با بازی فریبا متخصص) و برخی دوستان خانوادگی نیز وارد ماجرا میشوند. امیر که استاد دانشگاه است، مصمم به حفظ میراثِ سبز پدر است و محسن، در این فکر است تا با قطع درختان، در آنجا به ساختمانسازی بپردازد. امیر به گمان اینکه اگر محسن ازدواج کند، سربهراه خواهد شد؛ زمینه ازدواج او را با دختر داییاش «مریم» (با بازی سودابه مرادیان) فراهم میکند اما…