به گزارش خبرگزاری تسنیم، دولت (وزارت اقتصاد و دارائی) بواسطه ریاست بر شورایعالی بورس درصدد برآمده با «تخطی از حدود اختیارات تفویضی» و اخذ مصوبات غیرقانونی و غیرشرعی از این شورایعالی، ساز و کاری راه اندازی نماید تا مدیران کل اقتصاد و دارائی استانها بدون آنکه «سمت و جایگاه قانونی» داشته باشند؛ تحت عنوان رییس مجمع در امور سرمایه گذاریهای استانی دخالت و در پوشش «دغدغه مندی برای مردم» تلاش کنند برنامه ها و اهداف مغایر قانون دولت را پیش برده محقق کنند.
این تحرکات گسترده و سراسری و ناقض قوانین آمره، برخلاف دستور صریح مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در بند 4 ابلاغیه 12/4/85 (پیوست1) و ماده 35 قانون اصل 44 (پیوست2) و استفساریه 31/6/89 مصوب مجلس شورای اسلامی است که با پیش بینی چنین روز و این قبیل دخالت ها طرح و تصویب گردیده و تاکید میدارند: «سرمایه گذاریهای استانی سهام عدالت تابع قانون تجارت هستند».
از طرفی طبق بند 5 ابلاغیه 12/4/85 و ماده 38 قانون اصل 44 دولت از هر گونه دخالت در امور سهام عدالت اصالتا یا حتی وکالتا نهی و منع شده است و اقدامات مذکور به استناد این دو مستند؛ به طور مضاعف محکوم به بطلان بوده و اصرار بر ارتکاب آن با توجه به گستردگی جمعیتی و جغرافیایی تبعات اقدام، مجرمانه است.
یادآور میگردد در ابلاغیه 9/2/99 مقام معظم رهبری (مدظله العالی) -صرفا - «تدوین مقررات انتقال سهام به صاحبان سهام را به شورایعالی بورس تکلیف فرموده اند» و با توجه به حساسیت و دقت نظر معظم له در استفاده از «کلید واژهها» و لحاظ اینکه به اذعان تمام حقوقدانان، مقررات، ذیل و تابع قوانین بوده و نمیتواند ناقض یا ناسخ قوانین باشد، هر تحرک یا اقدامی خارج از «محدوده مقررات ذیل قوانین مصوب محکوم به بطلان» است. با این مقدمه ایرادات اساسی و متعدد به مصوبات شورایعالی و اقداماتی که دولت بواسطه آن درصدد ارتکاب اعمال خلاف قانون و موجب تضییع حق مردم است جهت استحضار و بررسی و برخورد با متخلفان و جلوگیری از اقدامات خلاف در پی میآید:
لذا تعیین دستوری هیات رئیسهای مرکب از مدیر کل اقتصاد و دارائی استان به عنوان رئیس، نماینده معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری به عنوان دبیر و نمایندگان اتاق تعاون و اتاق بازرگانی به عنوان نظار (بند 2 مصوبه مورخ 14/11/99 شورایعالی بورس) آنهم بدون ارایه ادله محکمه پسند و دلیل معتبر یا مجوز قضایی برای اقدام غیرقانونی شورایعالی در سلب حق مدیران مستقر، علاوه بر آنکه تخطی و تمرد مرتکبین از دستور اکید رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) در بند 8 ابلاغیهی 12/4/85 و ماده 38 قانون اصل 44 و مصداق افزایش و استمرار دخالت و تصدیگری غیرقانونی دولت در امور سهام عدالت میباشد؛ مغایر ماده 101 قانون تجارت (ماده 101: مجامع عمومی توسط هیات رئیسهای مرکب از یک رئیس، و یک منشی و دو ناظر اداره میشود که از بین سهامداران حاضر در مجمع، به رای اکثریت نسبی انتخاب خواهند شد) و موجب تضییع حقوق مالکانه سهامداران است و از دلایل بطلان اقدامات.
فلذا مصوبه مورخ 17/1/1400 شورایعالی بورس که صرفا انتشار آگهی مجمع توسط افراد فاقد سمت و صلاحیت قانونی در کدال و دو نوبت پخش در شبکه استانی را کافی دانسته بدلیل نقض صریح ماده 97 قانون تجارت باطل و فاقد اعتبار است.
ایرادات اساسی:
لذا هر مجمعی که قبل از برگزاری مجمع فوق العاده تصویب اساسنامه و ثبت آن در مرجع ثبت شرکتها ؛ به صورت الکترونیکی برگزار شده (از جمله 15 مجمع عمومی شرکتهای سرمایهگذاری استانی که سال گذشته به صورت الکترونیکی توسط شرکت سپرده گذاری مرکزی و بدون رعایت تشریفات قانونی و با شرکت تعداد انگشت شمار سهامداران و حتی بدون رعایت ترتیبات آئین نامه مصوب اجرا شده) یا اصرار غیرقانونی برگزاری آن در قالب مجامع نوبت دوم یا نوبت اول سرمایهگذاریهای استانی در اردیبهشت و خرداد ماه سالجاری وجود دارد؛ بدلایل فوق اعتبار قانونی نداشته و با توجه به تذکر قانونی و صریح سازمان بازرسی کل کشور ادامه تلاش برای ارتکاب این اقدامات موجب تشویش اذهان عمومی در استانها میباشد.
در نامهی مذکور تاکید بر مشارکت واقعی مردم در مالکیت و مدیریت شرکتهای سرمایه گذاری استانی بوده و ادامه تصریح شده است: «... در اسرع وقت نسبت به برگزاری مجامع عمومی جهت تصویب اساسنامه (سپس) و انتخاب مدیران در چارچوب آئین نامه مصوب شورایعالی اقدام شود...
اما دولت و سازمان بورس به عاملیت سپرده گذاری مرکزی با اصرار بر مصوبات غیرقانونی و خارج از «چارچوب آئین نامه مصوب» مورخ 14/11/1400، حتی حرمت نامه ای را که مستمسک تخلف قرار داده اند پاس نداشته و با تحت فشار قرار دادن اعضای شورایعالی و اخذ مجوزهایی فاقد اعتبار و مستلزم تعطیل تمام مواد و تباصر بخش پنجم قانون تجارت درجلسه 17/1/1400، تاکید مصرح در نامه مورد اشاره به لزوم تصویب اساسنامه در مجمع فوق العاده و سپس انجام امور مجمع انتخاب مدیران در چارچوب آئین نامه مصوب را نادیده انگاشته اند؛ که به طریق اولی بر عدم مشروعیت و اعتبار اقدامات دولت و سازمان بورس و شرکت سپرده گذاری مرکزی صحه میگذارد.
یادآوری میگردد: الف) در تبصره 4 ماده 6 تصویب اساسنامه به طور بدیهی در یک مجمع فوق العاده مقدم بر مجمع انتخاب مدیران آمده و گام کلیدی و نخست برای تصویب اساسنامه هم «ضرورت ابلاغ و ارائهی اساسنامه تیپ توسط سازمان بورس و اوراق بهادار به سرمایه گذاریهای استانی است.» که تاکنون سازمان بورس نسبت به انجام این تکلیف قانونی اقدام نکرده است فلذا مسئولیتی در عدم برگزاری مجامع متوجه مدیران مستقر نیست.
نکته مهم: بنیان انحراف در برگزاری مجامع و بهانه دولت و سازمان بورس و اوراق بهادار برای این اقدام و خلق موقعیت نامشروع برای مدیران کل اقتصاد و دارائی استانها؛ ادعای کذب مبنی بر استنکاف مدیران مستقر سرمایه گذاریهای استانی از انجام تکالیف قانونی بوده اما مشاهده میشود که دستگاه مقصر و کوتاهی کننده در امور مجامع، سازمان بورس بوده که نسبت به ارائه اساسنامه تیپ و ابلاغ آن تا به امروز اقدام نکرده است.
(در آخرین جلسه شورایعالی بورس در اظهاراتی کذب مدیر عامل سپرده گذاری مرکزی با ادعای اینکه اساسنامه به قطع مدتهاست به شرکتها ابلاغ شده، باعث گمراهی و اقناع آنها برای پذیرش تخلف و مقاومت مدیران سرمایه گذاری های استانی از رهگذر فریب اعضای شورایعالی شده و همراهی ضمنی آنها با مصوبات خلاف قانون پیشنهاد شده را به دست آورد.)
ب) طبق چارچوب آئین نامه در تبصره 5 ماده 6 برگزاری مجمع به صورت الکترونیکی براساس اساسنامه شرکت مورد تاکید قرار گرفته اما مصوبات شورایعالی خلاف این تبصره است.
ج) طبق چارچوب آئین نامه در تبصره 6 ماده 6 ملاک برگزاری باید دستورالعمل برگزاری مجامع الکترونیک مصوب سازمان باشد اما هر آنچه در جلسهی 17/1/1400 و 14/11/99 تصویب شد مغایر با این چارچوب است و با توجه به جمیع جهات و «خروج از چارچوب آئین نامه مصوب» و تخطی از مفاد نامه اخیر دفتر مقام معظم رهبری اعتبار قانونی ندارد.
د)در اثنای جلسه و در واکنش به انتقاد اعضای شورایعالی که مصوبات و احکام پیشنهادی مجامع را مغایر نامه اخیر به جهت خارج از چارچوب آیین نامه بودن آنها می دانستند،رییس شورایعالی با اشاره به یادداشت دفتر مقام معظم رهبری در تیرماه سال گذشته که اشاره کرده بود تغییرات آیین نامه نیاز به ارایه به دفتر ندارد مدعی شد در تغییر آیین نامه اختیار تام دارد! در حالیکه این ادعا به نوعی سفسطه است. زیرا اولا: یادداشت مورد اشاره مربوط به ایامی است که پیش نویس آیین نامه مکرر در جلسات شورایعالی تغییر میکرد و به دفتر جهت استحضار ارسال میشد و یادداشت اشاره بر عدم نیاز به ارسال پیش نویس ها تا قبل از تصویب آیین نامه دارد. ثانیا: تغییر در آیین نامه پس از تصویب و ابلاغ در مردادماه 99 به حدی ناممکن بوده که در چالش احکام مالیاتی و در زمان تلاش برای تغییر ترتیبات برگزاری مجامع شخص وزیر در برابر تقاضاهای سازمان و سپرده گذاری مرکزی مقاومت کرده و حتی امکان الحاق مصوبه بازار گردانی نیز بدلیل ارایه پس از تصویب آیین نامه و «خط قرمز بودن تغییر در تعداد مواد و مفاد آیین نامه» فراهم نشد.ثالثا: اگر مدنظر مرجع صدور نامه اخیر چیزی غیر از «چارچوب آیین نامه» بود قطعا در نامه نوشته میشد به طور مثال نوشته میشد «در چارچوب مصوبات شورایعالی»! لذا استدلال ناشی از اضطرار و با هدف تخطی از مفاد ابلاغی از سوی وزیر و رییس شورایعالی فاقد اعتبار بوده و وجاهت ندارد.
3- عامل اصلی ایجاد بن بست و تاخیر در برگزاری مجامع قانونی در حقیقت: اصرار و لجاجت سازمان بورس،سپرده گذاری مرکزی و دولت بر نادیده انگاشتن «جایگاه قانونی تعاونیهای سهام عدالت شهرستانی به نمایندگی از اعضا و سهامداران آن شهرستان در مجامع سرمایه گذاریهای استانی» است و در حقیقت عامل تاخیر و عدم برگزاری مجامع؛ دولت و سازمان بورس هستند که این جایگاه قانونی را (که منبعث از بند 1 و 5 ابلاغیهی 12/4/85 و ماده 35 قانون اصل 44 و ماده 13 مصوبهی شماره 76805 مورخ 13/5/92 شورایعالی اصل 44 قانون اساسی که به تایید مجلس نیز رسیده است) بدلیل تعارض منافع برنمی تابند.
در این رهگذر و در صورت اصرار دولت بر برگزاری مجامع بدون رسمیت حضور تعاونیها در مجامع به نمایندگی از مردم ؛ در تمام استانهای کشور خیل عظیمی از سهامداران (قریب به 50 درصد) بدلیل عدم دسترسی به اینترنت و دستگاههای هوشمند از حق قانونی خود برای «انتخاب کردن و انتخاب شدن» که مصداق مشارکت واقعی مردم در امور ماکیتی و مدیریتی است، محروم خواهند شد.
که این امر نقض ماده 72 قانون تجارت و ماده 6 دستورالعمل حاکمیت شرکتی مصوب سازمان بورس است که بر ضرورت رعایت یکسان حقوق کلیه سهامداران در مجامع تاکید دارد و موجب عدم اعتبار قانونی مجامع با فرض رعایت تمام مواد قانونی دیگر و مصداق تضییع حقوق عامه میباشد و در هر صورت و در با فرض رفع انبوه از ابهامات و تخلفات فوق الذکر، راهبرد اساسی برای «حفظ حق اعمال رای محرومان» پذیرش «رسمیت جایگاه تعاونیهای عدالت شهرستانی به نسبت غایبین در مجمع» میباشد.
انتهای پیام/