کتاب درنگی در سکوت عرفانی که در قالب پایاننامه دکتری قربان ولیئی شاعر و پژوهشگر معاصر پیش از این تدوین و در دانشگاه تربیت مدرس دفاع شده بود، درباره موضوع سکوت و خاموشی در ادبیات و عرفان ایرانی اسلامی و با نگاهی به برخی از مهمترین آثار ادبی عرفانی ایران از جمله کشف المهجوب، رساله قشیریه، مرصاد العباد، مصباح الهدایه، مقالات شمس، فیه مافیه و برخی دیگر از متون از این دست نگارش یافته است.
ولیئی در چهار فصل این کتاب انواع خاموشی در عرفان اسلامی، تحلیل محتوای چرایی خاموشی عرفانی، خاموشی در منازل سلوک عرفانی و فلسفه سکوت و خاموشی و سخن گفتن در فلسفه و عرفان ایرانی اسلامی را مورد توجه قرار داده است.
وی در بخشی از مقدمه خود بر این اثر می نویسد:
در میان مجموعه اعمالی که در سلوک عرفانی وجود دارد، برخی جایگاهی ویژه دارند و در زبان اهل عرفان به «اصول» معروفند. بسیاری از عارفان خاموشی را از اصول دانستهاند؛ زیرا خاموشی در منظر عارفان، در رساندن سالک به معرفت شهودی از طریق فنای در حضرت حق، نقشی بنیادی دارد.
تأکید بر خاموشی زبان، از عناصر کلیدی در اخلاق عرفانی است. چنان که میدانیم، در تقسیمبندی معروف مراحل عرفان به شریعت، طریقت و حقیقت، دو مرحله اوّل در واقع بخش عملی سلوک عرفانی را تشکیل میدهند.
همین بخش است که مشتمل بر اوامر و نواهی یا همان اخلاق عرفانی است. رویکرد بنیادی این پژوهش، تبیین چیستی و چرایی خاموشی به مثابه مدار و محور اخلاق عرفانی و کشف ارتباط آن با دیگر منازل و مراحل نظام سلوک عرفانی است...
ولیئی در زمره شاعرانی است که چه در مقام سرایش و چه تدریس و پژوهش، نگاهی ویژه به موضوع عرفان داشته است و این مساله بخش مهمی از دغدغه و فعالیتهای فکری و ادبی او را شامل شده است. کتاب نیستان در همین زمینه به تازگی نیز دفتر شعر فقط تویی که منم را روانه بازار کتاب کرده است.
قربان ولیئی متولد ۱۳۴۹ در شهرستان صحنه کرمانشاه است. او دکترای زبان و ادبیات فارسی دارد و هم اکنون به عنوان دانشیار در دانشگاه زنجان مشغول به تدریس است. در سال ۱۳۷۹ اولین کتاب وی در مجموعه گزیده ادبیات معاصر منتشر شد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
خلوت از جمله ارکان بسیار مهم سلوک عرفانی و از مستحسنات صوفیه است و «بنای سلوک راه دین و وصول به مقامات یقین بر خلوت و عزلت است و انقطاع از خلق و جملگی انبیاء و اولیا در بدایت حال داد خلوت داده اند تا به مق۴صود رسیده اند».
در بسیاری از متون عرفانی بابی به خلوت اختصاص یافته است و از ضرورت و شروط صحت آن سخن رفته است. عمده ترین دلیل ضرورت خلوت گزینی در سلوک عرفانی آن است که «حواس جمع گردد و از نظر و استماع و قول زیادتی نجابت یابد.» در واقع خلوت ظاهری که همان عزلت و کناره گیری از خلق است زمینه خلوت باطنی را فراهم می کند که همانا حفظ دل و جمعیت خاطر است. به همین سبب گفته اند که «اصل عزلت، معزول گردانیدن حواس است از تصرف در محسوسات» هجویری، عزلت را بر دو گونه می داند: یکی اعراض از خلق و دیگر انقطاع از خلق. خلوت ظاهری را می توان همان اعراض دانست که پرهیز از درآمیختن با خلق و گزیدن جای خالی است.
انقطاع نیز همان خلوت باطنی است که متعلق آن دل است و «چون کسی به دل منقطع بود از خلق و محبت ایشان . وی را هیچ خبر نباشد از مخلوقات که اندیشه آن بر دلش مستولی گردد.» از همین رو گفته اند که حقیقت خلوت، ترک محسوسات و مالوفات جسمانی و قطع خواطر وهمی و خیالی است و الا نشستن در خانه خالی با وجود فعالیت قوه وهم و خیال خلوت نیست...
درنگی در سکوت عرفانی را انتشارات نیستان در ۲۰۸ صفحه و شمارگان ۸۰۰ نسخه منتشر کرده است.