این اشک اما نه برای وضع این روزهای دامداران که گریستن هم دارد بلکه زمانی جاری شد که بانوی سرپرست خانوار که در محله بلبلویی های کرمان همه هم و غمش گرداندن روزانه زندگی خودش و کمک به هم محلیایهایش است، درد کمک به دامداران دارد و طرحی را برای آن راه انداخته است؛ دردی که در کلامش اینطور خودش را نشان میدهد و کاش اندکی به این جمله و درد در زندگی توجه می کردیم: هنگام بحران همه باید به سهم خودشان برای کمک تلاش کنند، «بالاخره چنان نماند و چنین نخواهد ماند».
به دنبال تبلیغ خودش هم نبوده و خبرنگار ایرنا هم پس از مشاهده اطلاعیه ای برای موضوع کمک به دامداران در فضای مجازی به سراغ این موضوع رفت و سعی کرد که با او ارتباط بگیرد؛ گروهی مردمی دارد که در محله کم برخوردار شهر کرمان به اندازه بضاعتش تلاش می کند محصولات و ارزاق موردنیاز شهروندان را با قیمت مناسب تهیه کند و در اختیار افراد کم بضاعت بگذارد.
سمیه کمالی که به دنبال درج اطلاعیهای در گروه های واتس آپی همان محله شهر کرمان طرحش برای کمک به دامداران منتشر و از شهروندان تقاضا کرد زباله های خانه شان مانند پوست میوه و سبزیجات را خشک کنند و به گروه مردمی وی بفروشند تا در اختیار دامداران قرار گیرد.
خلق ایده باتوجه به شرایط
اهمیت این ایده و اقدام زمانی بیشتر خودش را نمایان می کند که محله ای که او در آن زندگی می کند محل سکونت افرادی است که بیشترشان در یک یا چند بازار میوه و تره بار شهر کرمان فعالیت دارند و کسب و کارشان در این عرصه است.
طرحش بزرگ و فراگیر نیست اما کمک است، انرژی مثبت است، به فکر بودن و همدری است؛ آن هم در شرایطی که این روزها دامداران به علت کمبود علوفه و نهاده های دامی در شرایط بسیار سختی قرار دارند. طرحش امید هم هست زیرا در همان روز نخستی که اطلاعیه منتشر و خبرنگار ایرنا وارد خانه او شد با حجم قابل تاملی از میوه ها و سبزیجات تری مواجه شد که شهروندان در پاسخ به اطلاعیه خانم کمالی برای او آورده بودند؛ هرچند او انتظار داشت مخاطبانش زباله های تر را خشک شده به او تحویل دهند اما مردم را پس نزده بود و همان سبزیجات و زباله های تر را هم تحویل گرفته و در حیاط ریخته بود تا خشک شود.
شاید گمان شود این خانم و گروه مردمی اش پول و سرمایه زیادی دارند و به هم محلی هایش هم پول می دهد اما اینطور نیست، گروهشان بسیار هم نیازمند حمایت است؛ تنها کاری که می کنند این است که با تهیه برخی محصولات مایحتاج روزمره شهروندان بدون واسطه و با قیمت ارزان تر، آنها را با قیمت مناسب برای هم محله ای هایش عرضه می کند.
او می گوید که برخی کالاها را حتی از سایر استان ها با از تولیدکننده تامین می کند؛ می گوید برخی افراد که او را می شناسند حتی در ازای فروش محصولات ابتدا از او پولی طلب نمی کنند و او وقتی که محصولاتش را با قیمت مناسب به شهروندان کم بضاعت می فروشد، پول را به تولیدکننده می دهد.
به گزارش ایرنا آشنایی با گروه مردمی این بانوی سرپرست خانوار کرمانی از اطلاعیه ای در فضای مجازی شروع که باعث شد خانه اش را پیدا کنیم.
در این اطلاعیه نوشته شده بود: به دلیل خشکسالی و بحران در زمینه علوفه برای دام از مردم میخواهیم زباله های تر همانند پوست میوه و سبزیجات را خشک کنند و برای ما بیاورند و ما به ازای هر کیلو ۵۰۰ تومان می خریم یا می توانند از محصولات ارگانیک ما به جای آن بردارند.
شاید خود دست اندرکاران این طرح و ایده ابتدای شروع به این کار تنها به فکر کمک به دامداران بوده اند اما ترویج این رفتار و ایده غیر از موضوع حمایت از دامداران می تواند به ترویج فرهنگ تفکیک زباله های تر و خشک و مهمتر از آن آشنا شدن خانواده ها با انواع زباله ها و کاربرد آنها نیز بینجامد که بسیار اقدام مهمی است.
خانه اش در محله بانک ملی سرباز شهر کرمان قرار دارد؛ محله ای که به نام بلبلویی ها مشهور است.
بالای در خانه نوشته بود "برنج عنبربو" و وقتی وارد شدم عطر برنجی که غذای نیازمندان را تامین می کند مشام را معطر می کرد؛ چند کیسه برنجی که آنجا گذاشته شده بود تا اگر نیازمندی خواست برنج با قیمت مناسب تهیه کند، در اختیارش قرار گیرد.
کمالی می گفت که از سراسر ایران کالاهایشان را تامین می کنند و آن هم کالای ایرانی بدون واسطه و با قیمت مناسب برای نیازمندان محله.
گروه مردمی چطور راه افتاد؟
او که خودش هم سرپرست خانوار است و ماجرای شروع این ایده و راه اندازی گروه مردمی اش خود حکایتی دارد می گوید: ما در گروهمان کارهای زیادی انجام می دهیم که یکی از آنها کمک به عبور از بحران است؛ با توجه به کمبود علوفه این روزها برای دام ها در سراسر کشور با شبکه محله محوری که داریم این اعلامیه ها را منتشر کردیم و از مردم خواستیم تا زباله های تر همانند پوست میوه، برنج و سایر مواد غذایی را خشک شده به ما برسانند.
کمالی معتقد است این کار از اسراف جلوگیری می کند و ادامه می دهد: تفکیک زباله ها کاری بسیار اقتصادی است، شیشه، فلز، کاغذ و زباله های تر روی هم رفته اقلام با ارزشی می شوند در حالی که ما سرمایه کشور را زباله می خوانیم و از آنها استفاده نمی کنیم.
او می گوید: ما با دامداران و گاوداری ها صحبت کرده ایم که این مواد خشک را به دستشان برسانیم و دام ها را از گرسنگی نجات دهیم؛ تاکنون هم در همان مدت کوتاه پس از اعلام اطلاعیه، مردم چندین بسته پوست میوه و سبزیجات را ارسال کردند.
وی معتقد است هنگام بحران همه باید به سهم خودشان برای کمک به حل آن تلاش کنند و ادامه می دهد: امیدوارم این کار ما گوشه ای از مشکلات دامداران را حل کند بالاخره چنان نماند و چنین نخواهد ماند.
از محصولاتی که در خانه اش بود پرسیدم و گفت: همه محصولات کالاهای ایرانی اند که بر اساس نیاز تهیه می شوند، خوردن برنج هندی باب شده بود درصورتی که ما در اهواز برنج مرغوبی داریم که هم قیمت و گاهی ارزان تر از نوع هندی اش است و آن برنج را تهیه کردیم و به مردم هم گفتیم که از کالای ایرانی حمایت کنند و خداراشکر استقبال خوبی صورت گرفت.
او ادامه داد که محصولات طبیعی همانند روغن، عسل، قُوَتو(ترکیب چند گیاه دارویی که در کرمان مصرف آن رایج است)، روغن ها و داروهای گیاهی را به صورت مبادله کالا با کالا یا مبنی بر اعتماد بین استان ها خریداری می شود و بدون واسطه و سود کم به فروش می رساند.
کمالی سود کم را زمینه ساز برکت می داند و تصریح می کند: در این مدت که این کار را آغاز کردم به لطف خدا برکت بوده و من نیز با دو فرزند خودکفا شده ام.
روی پا ایستادن
او ابتدا بخشی از زندگی اش را روایت می کند؛ البته تمایل چندانی ندارد همه آنها منتشر شود اما می گوید که چطور ابتدا به عنوان زن سرپرست خانوار زیرپوشش برخی دستگاه های حمایتی بوده و البته الان دیگر از آن خارج شده؛ معتقد است دست روی دست گذاشتن و تقاضای کمک از دستگاه های مربوطه برایش خوب نیست.
تاکید کرد: چند سال پیش با وام یکی از دستگاه های حمایتی وسیله ای تهیه کردم تا کار کنم اما آنها درست همان زمان که هنوز مشکلات من برقرار بود گفتند که شما خودکفا شده اید و خداحافظ؛ درحالی که هنوز اینگونه نبود اما به لطف خدا با ورود به این کار و حمایت از کالای کشورم همه چیز بهتر شد.
وی افزود: این همه دوندگی در راهروهای نهادهای حمایتی تنها به دریافت مبلغ اندکی منجر می شد که به نظرم هیچ فایده ای نه تنها در زندگی من نداشت و توصیه می کنم سایر مددجویان هم تلاش کنند روی پای خودشان بایستند؛ البته کار حمایت نهادهای حمایتی ارزشمند است و سپاسگزارشان هستیم اما منظور من روی پا ایستادن است.
براساس شعار رهبری شروع کردیم
کمالی درباره گروه مردمیشان توضیح می دهد: این گروه کاملا مردمی بود و ابتدا از کارهای کوچک و افراد کم شروع شد؛ کارهایمان را براساس شعاری که مقام معظم رهبری برای سال انتخاب می کردند برنامه ریزی می کردیم و به همین دلیل وارد کار اقتصادی شدیم؛ ابتدا پسران جوان ما به شهرهای مختلف می رفتند تا ظرفیت ها را پیدا کنند و کارهای بزرگی کردند.
هدف اصلی ما این است که محصولات ارزان برای قشر کم درآمد تهیه کنیم حتی یکی دوبار رفتیم اهواز و ماهی آوردیم، ماهی که در سطح شهر کیلویی ۶۰-۷۰ هزار تومان بود را کیلویی ۲۸ تومان فروختیم که مورد استقبال زیادی قرار گرفت و بسیاری می گفتند ما خیلی وقت بود که ماهی نخورده بودیم.
وی تاکید دارد که راه اندازی اینچنین گروه های مردمی در محله ها به صورت محله محور بسیار می تواند در کمک به افراد بی بضاعت آن هم در این روزها که فشارهای اقتصادی زیاد است، بسیار کمک کننده باشد.